محتص جامعه سینما: احسان آریایی موحد/ شادروان داریوش مهرجویی این فیلم را در محوریت خانه ای چند طبقه ای قرار داده که مثل هر خانه ای چند طبقه ای ساکنین و صاحب خانه ای دارد.به دلیل وضع اسفناک خانه یک میل جمعی برای تعمیر کردن آن در بین ساکنین خانه وجود دارد اما صاحب خانه به دلیل به مخاطره افتادن موقعیت شخصیش اجازه ای چنین کاری را نمی دهد.
همین امر مشارکت جمعی برای برطرف کردن مشکلات خانه را از بین می برد و باعث نزاع و اختلاف بین ساکنین و صاحب خانه می شود که در نهایت امرباعث خرابی خانه می شود.فیلم دارای نماد هایی است که در واقع فیلم با وجود آن ها معنا گرفته است.
خانه: نماد فرهنگ سنتی ایرانی که در آن ارزش ها و سرمایه های دینی، فرهنگی و اجتماعی وجود دارد و مخاطب را دعوت می کند در حفظ و نگهداشت آن.
عباس آقا: نماد افراد زورگو، مستبد، دیکتاتور و خود رایی است که اهمیتی برای حرف مجموعه ای از افراد قائل نیست.
باقری: نماد افرادی که در پی بالا بردن آگاهی عمومی جامعه هستند به نوعی حلقه واسطه هستند تا در تغیرات و تحولات اجتماعی تاثیراتی از خود به جای بگذارند.
کارگران: حلقه های واسط میان حاکمیت و ملت هستند که نقش آن ها اتصال آن ها در جهت حل معضلات و مشکلات جامعه هستند که در این فیلم نشان داد که نه در بین عوام و توده ای مردم صاحب جایگاه و موقعیت اجتماعی هستند نه در بین حاکمیت.
اما با توجه به منظومه ای داستانی فیلم در بینش علم جامعه شناسی اجاره نشین های مهرجویی از ابتدا تا انتها یک پیام واضح دارد :«فروپاشی اجتماعی نزدیک است» از نزاع صاحب خانه و ساکنین متوجه می شویم، برای جلوگیری از فروپاشی اجتماعی نیازمند اتحاد، انسجام، وحدت، پیوند و اتصال میان ملت و حاکمیت هستیم.در غیر این صورت ما شاهد نابودی حاکمیت و ملت در معنای عام که شامل:گروه ها، اقشار، طبقات، نهادها، انجمن ها و …. هستیم.
مرحوم مهرجویی با ساخت این فیلم در پی آن است که مسیر انسجام و عدم انسجام حاکمیت و ملت را در بستر فرهنگی نشان دهد که نمادش خانه است، فرهنگ عامل زیربنایی انسجام میان ملت و حاکمیت است.در ادامه ای فیلم جایی که شاهدیم کارگران آماده اند تا خانه را تعمیر کنند بازهم صاحب خانه و ساکنین نمی توانند برسر برطرف کردن مشکلات خانه به اجماع برسند، حلقه های میانه ای اجتماعی به جای پیوند اجتماعی میان ملت و حاکمیت مدام در مواضع حاکمیت و ملت قرار دارند و همین امر به نزاع آن ها دامن می زند در فیلم هم شاهد آن هستیم که کارگران نتوانستند دو طرف یعنی ساکنین و صاحب خانه را بر سر تعمیرات خانه به اجماع مشترک برسانند و به همین دلیل به جای موضع گیری مشترک مواضع دو جانبه ای را به وجود می آورند که باعث اختلاف و نزاع می شود.
در پایان فیلم هم بعد از فرو ریختن کامل خانه به این نتیجه می رسند که خانه را دوباره از نوع بازسازی کنند. زمینه ای اصلی فروپاشی اجتماعی اختلاف و نزاع بین حاکمیت و ملت است که در نهایت جامعه را دچار فروپاشی اجتماعی می کند که همان نابودی است.