مختص جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر/فیلم تیتان(Titane)به کارگردانی«ژولیا دوکورنو»،روایت«خود استثماری» انسانِ «هوموساکر» است،اثری ضد استاندارد که بر ماهیت عشق،سیاستهای جنسیتی استوار است.حکایت زنی قربانی،که در کودکی پس از آسیب دیدن در یک تصادف رانندگی،فلزی درسرش نصب میشود که منش و آینده او را شکل می دهد.
«الکسیا»به ندرت لب به سخن میگشاید اما به شدت تفسیرپذیر.او رقصندهای مجنون است که میل و جبر روحیاش کشتن آدمهاست.انسان «هوموساکر»ی است که درکنار خشونت،با اتومبیل و انسانهایی که احساسات خود را بروز میدهند رابطه ی عاشقانه ای دارد.
او سوژه دستآوردی مدرنِ متاخر است که دنبال کارهای تکلیفی نیست .اصول او اطاعت از قانون و ادای تکلیف نیست.بلکه مایل به ارضای درونیات خویش است.افسرده ای درحقیقت «ناریخت» است.آدمی با منش نامرسوم که سوژه«خود استثماری» است.گرفتاریک خستگی و فرسودگی از کودکی تا به امروزست .خود افشاگری که بر اِشراف خود بر خود را نمایش می دهد.
ماهیت این زن هیولاگون، براساس تمایلاتی است که از رشد جزئیات کوچک در تمامیت وجودش شکل گرفته است.خوی رنجور، روانی ملتهب،عادات منفی و خشمی درونی و مزمن که حرف زدن را در او خشکانده است و باور و نگاه جنسی اش نتوانسته جلوی تخلیه تکانه های سائقه ها را بگیرد .
فیلم درباره هویت جنسی مجهولی است که برخاسته از نیروی خلاقهی دیوانهواری است که توانسته کاملا افسار ذهن وحشی و سرمست ش را به دست بگیرد.اثری منحصربا نشانه های موج نوی سینمای افراطی فرانسه که به تراوشات ذهن کثیف و شیطانی افسارگسیخته ایی در قفس می ماندکه چیزی جز خشونتهای عریان ندارد اما به گونهای ممتاز بیپروایی بیمارگون رفتار جنسی را بیان می کند.
قهرمان فیلم از همان کودکی اش موجودی است با سر و شکلی اساطیری و افسانهای که در جوانی بیشتر شبیه به موجودیست آسیبپذیر،ناسازگار و گوشهگیر تا یک قاتل خطرناک زنجیره ای .
گیرایی فیلم و دو شخصیت اصلی آن _ «وینسنت» و «الکسیا» _مدیون ظرافتی است که« دوکورنو»آنها را در میان عقل و جنون، شگفتی و پذیرش و فراز و فرود ساخته و برجسته کرده است .
«وینسنت»مردی است که مسیحاوار در حالیکه گرفتار مقابله با زندگی و گذشت زمان است به یاری این «زن نامیمون» می شتابد. نقش خداگونه گی بر «الکسیا»مالیخولیایی دارد .نقش یک منجی در محدوده و جهان هستی خود،با قدرتی تسلی بخش!
«تیتان»ماجراجویی خاص و عجیبی است که با رویه ای افراطی و رادیکال و با لحنی اندوهگین،نگاهی دیگر به ویژگیهای انسان عاطفی انداخته تا ایدههایی نو به نمایش بگذارد.گزاره ناهنجارعشق، خصومت،وحشت و روان در قالب یک موتور اتومبیل از جنس تمایلات انسانیِ، خلافِ روایتِ غالب!