بری جامعه سینما:پویان عسگری/همانطور که در روایت تاریخ، دیدگاه بیطرفانه گویای یک ژست دروغینِ انتزاعی است و نه مواجهه واقعیِ انضمامی، ورود به منازعات سیاسی و راضی نگه داشتن طرفین نزاع برای قضاوت تاریخی (اقناع و توجیه همزمان چپ و راست و ملیگرایی!) هم نه موید تاریخنگاری جدی و پذیرش تکثرگرایی در نگاه به پدیدهها و نمایش سویههای خطرناک و رهاییبخش امر سیاسی، که به منزله تقلیلِ مباحث بغرنج و پیچیده به درک و فهم عوامانه/قراردادی از سیاست و وضعیتهای پارادوکسیکال سیاسی است.
چنین طرز تلقی معصومانه و خام از مسائل نه چشماندازی تحلیلی از سیاست پدید میآورد و نه زمینهساز حضور انسان و خلق درام/زیباییشناسی سینمایی میشود. اینگونه در یک زیرمتن سیرکگونه با تخیلات مبتدیانه و منطق تئاتری (بجای زیرمتن جدی سیاسی/سینمایی) تنها بوی تذبذب و سطحیت به مشام میرسد و بار دیگر سینمای ایران یک (نا)فیلم ترسو را به اسم فیلم جسور سیاسی به تماشاگران تحمیل (غالب) میکند. «آشغالهای دوستداشتنی» اما نه یک فیلم سیاسی با رویکرد ملی و بیانگری صریح تماتیک که یک جُنگ/شهرفرنگ سادهانگارانه با روحیهای مذبذب و دیدگاه نمادین کهنه درباره تناقضات/شکافهای سیاسی موجود در جامعه ایرانی است.
با تیپهایی نخنما و مستعمل که یادآور کمدیهای نازل تلویزیونی و برآیند فهمِ ناقص و گلدرشت بدنه سینمای ایران در ادراک سیاست و اجتماع هستند. اما این تیپهای تکراری و بیمایه که به اسم نمایندگان احزاب و فیگورهای اجتماعی، مستقیم از دل بحثهای کاریکاتوری پیرامون تاریخ معاصر ایران، پا به این فیلم گذاشتهاند نه آشغال هستند، نه آواره و نه دوستداشتنی. این خانمها و آقایان محترم (و البته بیعار) نه شخصیتهای مطرود و مسئلهساز یک فیلم تاریخی/سیاسی بلکه عروسکهای خیمهشببازی همین روزگار محنتزده هستند؛ تخت، خالی، بدون عمق/پشتوانه ایدئولوژیک، فاقد پیچیدگیها و فردیت انسانی و دلبسته به نوستالژی برآمده از ترانه «خونه مادربزرگه»!
اگر بدنبال شخصیت به فنا رفته با گرایش آشکار سیاسی و حساسیتهای انسانی در فیلمهای ایرانی هستید فیلم پیشپاافتاده محسن امیریوسفی را فراموش کرده و به این دو شخصیت رادیکال با دو نظرگاه متفاوت در سینمای معاصر ایران توجه کنید؛ حسین سرباز ترکیده و در آستانه فروپاشی در «طلای سرخ» جعفر پناهی. و کمال بسیجیِ مسئلهدار شده با درونی پاره پاره در «ماجرای نیمروز: رد خون» حسین مهدویان. دانته میگوید: «سوزانندهترین جای دوزخ به کسانی تعلق دارد که در بزنگاههای بزرگ اخلاقی نقش بیطرف ایفا میکنند.»