برای جامعه سینما: محسن سلیمانی فاخر/ فیلم«انجمن شاعران مرده»با شروع ترمی در پیش دانشگاهی دلتون آغاز میشود.دبیرستانی پسرانه با سابقه ای درخشان که دانش آموزان را برای ورود به دانشگاه آماده میکند؛ ولی با حضور دبیر جدید ادبیات انگلیسی آموزش همانند سابق نخواهد بود.
فیلم، با کلمات ساده جلو میرود، صحنه هایی از پاییز طلایی از طبیعت اطراف دبیرستان با درختان بلند،پاییزی شاعرانه که کارگردان با استفاده از نشانه های مختلف سردی را به بیننده القا میکند .معلم ها ، همان گونه که یاد گرفتند سعی می کنند آموزش دهند امادر این فیلم با آمدن معلم جدید انگلیسی رابطه دانش آموزان با وی تنگاتنگ میشود، دانش آموزان شخصی را میبینند که در کنار آموزش با آنها کاری میکند که لذت ببرند، درس خواندن را به تفریح بدل میکند و آموزش به سوی تعالیم زندگی جهت می دهد.
او از اولین جلسه کلاس را هیجان انگیز و ادبیات وار شروع کرد ،بردن فراگیران به موزه جوایز و نشان دادن عکس های پیشینیان به آنها، میخواست به آنها بفهماند که زندگی میگذرد و به شما اجازه نمیدهد که تعلل کنید .
فیلم بر این مهم تاکید دارد که مهم نیست که معلم چه درسی می دهد، ادبیات درسی ست که با جان و احساسات انسان ها سر و کار دارد، بسیاری از معلم های ادبیات تنها درس میدهند و شعر میخوانند ،چون این ها بخشی از فرهنگ و تمدن کشور هاست و میخواهند روحیه ناسیونالیستی را برانگیزند اما کتینگ تلاش میکند به دانش آموزان خود بفهماند که چگونه چیزی را درک کنند وچرا ادبیات را باید بخوانند .
کاری که کیتینگ با دانش آموزان میکند فراتر از یک آموزش است ،او از دورن پرورش می دهد و می آموزد که هر چیزی در این دنیا بی نهایت بعد دارد که هرکس میتواند از دید خود به آن بنگرد.
در این بین هر کدام از دانش آموزان مشکلاتی دارند، نیل که به تئاتر علاقه دارد اما پدرش مخالف است و بهترین آینده را با “تصمیم مطلق” خود تشخیص می دهد،دانش آموزی دلباخته دختری میشود و تا ثیر معلم به او جرات میدهد تا دل دختر را ببرد . تاد که پدر و مادرش به او به چشم یک کودک نگاه میکردند و بی توجه بودند . او تلاش میکرد که چیزی بنویسد اما همین که میخواست چون اعتماد به نفس نداشت از خواندن صرف نظر میکرد. اما کیتینگ به او جرات میدهد تا جایی که درسکانس آخر حرکتی بسیار باشکوه انجام داد که باعث شد تمامی بچه ها از معلم قدردانی کنند.
در فیلمنامه جان کیتینگ به بیماری سرطان مبتلا است.فیلم بهجز یک صحنه که پسرها متوجه بیماری کیتینگ میشوند، کاملاً به فیلمنامهی شولمن وفادار است. این صحنه قرار بود به مخاطب نشان دهد که چرا کیتینگ به دنبال معنی دادن به هرروز است؛ اما فیلمساز فکر میکرد فیلم بدون این صحنه قویتر است.
انجمن شاعران مرده فیلمی درباره ی امید ،آرزو، شور و شوق و عشق است . تقابل نظم و اشتیاق ، تقابل آموزش سخت گیرانه و رسمی در برابر تدبیری که روح نو و تازه در دانش آموزان می دمد. پرواز و اوج گرفتن پرندگان در ابتدای فیلم تلنگری به آزادی میزند. گویی فیلمساز قصد دارد به مخاطب بفهماند که در قفس نگاه داشتن غازهای وحشی پیامدی جز مرگ ندارد.
فیلم نظم افراطی مدرسه و اجبار والدین بر فرزندان را به تصویر و این نگرش را چالش می کشد. در نظام های اقتدارگرا مرسوم است که قدرت در اختیار دولت باشد . نهاد های کارگزار دیگری نیز وجود دارد که به ظاهرهیچ وجه اشتراکی با قدرت سیاسی ندارند؛ نهاد هایی مانند مدرسه و دانشگاه که به نظر میرسد مستقل اند ، نظام های آموزشی که ظاهرا قرار است تنها دانش را گسترش دهند، در حقیقت ایجاد شده اند تا قدرت را در دستان نظام حاکم نگه داشته و دیگر طبقات و گروه های اجتماعی را از دسترسی به این قدرت محروم سازند.
انجمن شاعران مرده نقدی نمادین بر نظام های اقتدارگراست .سیستمی حاکم بر این مدرسه از مدیران مدرسه و خانواده ی دانش آموزان تشکیل شده اند. هدف این نظام آموزشی ساختارمند کردن دانش آموزان در چارچوب ارزش های حاکم بر جامعه است.مدیران مدرسه هرگونه کنش آزادی خواهانه را به صلاح دانش آموزان و به تبع آن جامعه نمی دانند و نظام خانواده نیز در همراهی با این سیستم ، هرگونه نگرش متفاوت فرزندانشان را خطری برای خود و جامعه می پندارند و با خود می اندیشند که این ساختارگریزی مجالی برای ادامه ی حیات در جامعه نمی یابد.
فیلم به پایانی تراژدیک می رسد گویی کارگردان زمزمه میکند که هنگامی که آرزوهایت را سرکوب کنند تنها سایه ای سرد و بی روح از تو باقی میماند.