جامعه سینما: فرزاد موتمن| جاى خوشحالى دارد که هـنوز هـم در بین فیلمسازان جوان، کسانى هـستند که علیرغم هـمه فشارهـا، به جو عمومى حاکم بر سینماى ما، خم نشدهاند و دست به ساخت فیلمهـائى میزنند که دوستشان دارند. “تعارض” دومین ساخته محمدرضا لطفى، یکى از این فیلمهـاست.
این فیلم یک “سایکو درام” است درباره “بحران هـویت”و داستان زندگى مخدوش و تکه پاره شخصیت اصلى اش را به شکل غیر خطى در روایتهـائى معکوس (از سر به ته و از ته به سر ) و از نقطه دید دوربین هـاى مدار بسته و دوربین هـاى ویدیوئى تعریف میکند.
هـر چند در نگاه اول ممکن است چنین بنظر بیاید که محدود شدن تصاویر فیلم به نقطه دید دوربینهـا، فیلمساز را از پاره اى از امکاناتى که “سایکودرام” هـا معمولاً از آنهـا بهـره میبرند مثل حرکت دوربین و استفاده از نماى درشت که هـر دو شگردهـائى شخصیت پرداز هـستند، محروم کرده اما در عین حال نقطه دید فیلم باعث شده که اغلب نما هـا واکنشى باشند و کنش هـا بیشتر به پشت دوربین هـائى که ما در نقطه دیدشان قرار داریم منتقل شده اند و این ویژگى علاوه بر اینکه با ساختمان مدرن فیلم هـمخوان است (سینماى مدرن اساساً واکنشى ست)، شیوه مناسبى هـم در تصویرپردازى یک درام روانشناختى بنظر میرسد.
روایت فیلم حاوى جزئیاتى ست که با یکبار مشاهـده، شاید متوجه شان نشویم و دیدار دوباره اى را بطلبد. “تعارض” در اغلب صحنه هـا از شیوه “اسپلت اسکرین” استفاده کرده و آشکارا تدوین و صداگذارى پر زحمتى داشته است. طراحى صحنه ولباس به اندازه است و بدون انکه تحمیلى و تو ذوق زننده بنظر بیاید، در خدمت شخصیت پردازیست و بالاخره رضا بهـبودى در نقش اصلى عالیست.
سینماى ایران متأسفانه به این گونه فیلم عادت ندارد. شخصاً بر خلاف اعتقاد حاکم بر سینمایمان، معتقدم که چنانچه این نوع از فیلم درست معرفى و عرضه شود، مخاطب خودش را پیدا میکند و حتى میتواند به لحاظ تجارى هـم موفق عمل کند، اگر درست معرفى و عرضه شود…!(به نقل از صفحه شخصی نویسنده)