مختص جامعه سینما:علی احسانی| از نخست وزیر ژاپن درباره راز پیشرفت کشورش پرسش شد؛ وی پاسخ داد: «ما به معلمان حقوق وزیر، مصونیت دیپلمات و احترام امپراتور را داده ایم، که شدیم ژاپن.» مدرسه نمونه کوچکتری از جامعه است که در آن معلم و مدیر و… نقش دولتمردان کابینه را در ساحت فرهنگ و آموزش ایفا می کنند. «ایلکر چاتاک» سازنده فیلم «اتاق دبیران» دو شاخصه احترام به قانون و مسئولیت پذیری در جامعه آلمان را در محدوده کوچکتری چون مدرسه با یک اتفاق ساده همچون دزدی در کلاس با اهرم درام بازنمایی کرده است. در فضای باز فرهنگی دانش آموز و معلم دارای حق برابر و مساوی هستند؛ البته رنگ و نژاد ، اقلیت و اکثریت قومی موقعیت چالش برانگیزی است که فیلمساز در کشور پیشرویی چون آلمان در سازمان روایی فیلم خود باز تعریف می کند.
مسیر شیشه ای
بسط یک موقعیت ساده در ساحت درام و درگیر کردن مخاطب با موقعیتی آشنا و دمدستی (دزدی در کلاس) که در خاطره جمعی ما از فضاهای آموزشی فراوان ثبت شده، کار آسانی در مسیر روایت نیست. «ایلکر چاتاک» فیلمساز مهاجر و تُرک تبار در همان نخستین سکانس فیلم میخ خود را محکم می کوید، «علی» دانش آموز تُرک متهم به دزدی می شود. در فضایی که بی شباهت به اتاق بازجویی نیست، کادر آموزشی از چند دانش آموز می خواهند با اشاره سر هنگام خواندن اسامی، مظنونین را لو دهند. «کارلا نواک» دبیر دانش آموزان که خود نیز مهاجری لهستانی است، محکومیت علی را در برابر فشار سایر همکارانش نمی پذیرد.
تنوع نژادی چه در کلاس و چه در کادر آموزش بشدت در فیلم «اتاق دبیران» عیان است. اما شاخصه مسئولیت پذیری و احترام به قانون در مسیر کشف حقیقت، معلم سختکوش را با موانعی مواجه می کند که به دو قطبی سازی طیف مخالف و موافق او منتج می شود. «اتاق دبیران» در سازمان روایی و ساختار بصری خود مبنایش بر سادگی و سهولت است ولی هر چه درام پیش می رود، لایه های دیگری از رخدادهای به ظاهر ساده و رویکرد آدم ها در برابر موضوع سرقت کنار می رود. فیلمساز آینه ای در برابر بیننده می گذارد که انعکاس رخدداهایش بشدت آشناست.
«ایلکر چاتاک» سازنده فیلم در ساختار بصری اثر زاویه نگاه هوشمندانه را برگزیده است. دوربین همیشه همراه «کارلا نواک» است. گویی او گزارشی تصویری را برای مخاطب و اولیا دانش آموزان به ثبت می رساند. دریچه روایت فیلم نیز با مونولوگ معلم آغاز می شود. استفاده از کادر آکادمیک (۴ ´ ۳) نیز این ساده گی دیداری را تشدید می کند. بهره وری خلاقانه فیلمساز از جغرافیای مدرسه بخصوص از آینه و شیشه هایی که آدم ها را احاطه کرده اند بسیار تاثیر گذار است. شیشه هم نور را عبور می دهد و هم تصاویر را منعکس می کند، به نوعی این مدرسه کوچک، آینه تمام نمای جامعه آلمان معاصر است. خانم «کوهن» از اعضای کادر آموزش که با فیلم مخفیانه کارلا به عنوان متهم تازه پروسه دزدی های مدرسه، زیر ذره بین قرار می گیرد. اتاقش شیشه ای است، او در معرض دید و قضاوت همکاران و دانش آموزان است.
مکعب رفاقت
در نقطه عطف دوم روایت با ورود «اسکار» پسر خانم کوهن که دانش آموز ممتاز کلاس کارلاست، لایه های دیگری از روایت و پوست اندازی شخصیت ها گشوده می شود. اکنون جبهه دلواپسان در قامت گردانندگان روزنامه مدرسه وارد گود می شوند و زور آزمایی دلواپسان و اصلاح گران آموزشی، شاخصه مطالبه گری در جامعه ایی مردم سالار را رقم می زند. «اسکار» با سکوتش کارلا را مقهور خود می کند. تعلیق خانم کوهن و واکنش هواخواهان او با برخورد فیزیکی اسکار با معلمش مانع تازه ای را پیش روی معلم پیشرو می گذارد. کارلا در مسیر کشف حقیقت در منگنه قرار دارد، برای حمایت از اسکار در برابر مدیر سخت گیر مدرسه می ایستد و با دادن «مکعب روبیک» به اسکار از او برای نگریستن به منشور های گوناگون حقیقت کمک می طلبد.
از سوی دیگر فیلمساز هم زیرکانه دنبال متهم کردن شخصیت هایش بابت رفتار و عملکردشان نیست، در فصل انتهایی فیلم خانم کوهن را زیر باران نشان می دهد که از پشت شیشه به کارلا می نگرد گویی کوهن را از اتهامی که کادر آموزش به او وارد کرده تطهیر می کند، مادر اسکار با نگاه حسرت بارش به کارلا تفهیم می کند که شاید روزی نوبت او شود و آنسوی شیشه حیاط مدرسه، زیر باران تنها بماند و در معرض قضاوت واقع شود.
سازنده اثر به نیکی از جغرافیای مدرسه در مسیر پیشبرد رخدادها بهره برده است. بیننده با تمام موقعیت های فیزیکی مدرسه آشنا می شود. موسیقی «ماروین میلر» تعلیق معنا داری را رقم می زند هر بار که در «اتاق معلمان» به گوش می رسد مخاطب را مهیای رخداد و چالشی تازه می کند. «لئونی بنش» در نقش کارلا بخوبی توانسته فراز و نشیب های یک معلم مطالبه گر و ایضا مهاجر در آلمان معاصر را ترسیم کند. هر چه قدر «بنش» بیرونی و اکتیو است در برابر او بازیگر نوجوان نقش «اسکار» بشدت درونی و در سکوت، خلق و خوی این دانش آموز معترض و عاصی را نمایش می دهد. میمک صورت، نگاه کنترلش شده و کنش و واکنش های حساب شده این بازیگر نوجوان بشدت تاثیر گذار و در سطح بازیگران با سابقه و حرفه ای است.
«اتاق معلمان» در فضایی خاکستری و متعادل پیش می رود. جایگاه قهرمان و ضد قهرمان در ساختار روایی فیلم در موقعیت های مختلف جابجا می شود. کارلا گاه ردای یک قهرمان کلاسیک را به تن می کند و گاه ضد قهرمانی می شود که نظم و تعادل موجود در ساختار جامعه کوچکی چون مدرسه را به چالش کشیده و از هارمونی می اندازد. «اتاق معلمان» اثری شریف و رهگشاست؛ بخصوص برای دولتمردان و مدیران ارشد آموزش و پرورش وطنی که فرسنگ ها از نظام آموزشی نوین جامعه جهانی فاصله دارند و دغدغه شان تفکیک کتاب های درسی دختران و پسران است.