جامعه سینما : رسول اسدزاده/ گاهی در زندگی اتفاقاتی میافتد که سبب میشود میل به زیستن در درون آدمی متوقف شود. این توقف یک به گِل نشستنِ تمام عیار است. یک اعترافِ صادقانه به اینکه آدمی در زندگی هر آنچه که ممکن بود دیده و تجربه کرده و امید به بهبود در او غروب کرده است.
شکست عاطفی، نرسیدن به اهداف در زندگی، یاس و بن بستِ فلسفی، رنگ باختنِ معانیِ هستی شناسانه، ناتوانی در تغییر و هزاران دلیل دیگر ممکن است آدمی را در زندگی متوقف کند. این توقف با خودکشیِ آنی همراه نیست بلکه یک انفعالِ عمدی برای فرو رفتنِ تدریجی در دامانِ مرگ و نیستی است.
دارن آرونوفسکی امسال فیلمی عجیب و ماندگار به نام نهنگ ( The whale ) ساخته که توقفِ میل به زیستن را در یک انسان نشان میدهد. پدری که همسر و فرزندش را سالها پیش بخاطر یک عشق جدید رها کرده، بر اثر مرگِ معشوق دچارِ پرخوریِ عصبی شده و حالا تبدیل به یک مردِ ۲۷۲ کیلویی است که هیچ علاقهای به بهبود ندارد. او همواره درگیرِ مرده ریگی است که از خودش به جا گذاشته، خانواده از هم پاشیده، تنهاییِ انتخابی و جهنمی که پیش از مرگ، خودش برای خودش فراهم کرده است.
در فیلم نهنگ بارها به شاهکار هرمان ملویل ( موبی دیک ) اشاره میشود. داستانِ ناخدایی که به دنبال انتقام از یک نهنگ سفید دریاها و اقیانوسها را میپیماید. در روایت آرونوفسکی گویی نهنگ سفید خود آدمیزاد و گذشتهای است که از او به جا مانده، اشتباهات و گناهانی است که برخلاف داستانِ هرمان ملویل نمیشود آنها را پیدا کرد و کشت.
بازی عجیب و خارق العاده براندون فریزر در نقش مردِ چاق داستان در کنار نقش آفرینی باقی بازیگران در این اثر، نهنگ را به یکی از مهمترین آثار سینمایی سال اخیر تبدیل کرده است. فیلم فضایی شبهِ نوآر Noir، دارد، فرم و کمپوزیسیون به زیبایی در خدمت داستان است و با کمترین دیالوگ، حرکت و فعل و انفعال پیامِ داستان را به بیننده منتقل میکند.(به نقل از صفحه شحصی نویسنده)