جامعه سینما:میثم محمدی /تقلیل دادن فیلم «زالاوا» به یک اثر هیجانی در ژانر وحشت،کم لطفی به فیلمی است که تلاش دارد با آگاهی و به تناسب کارکرد متنی و بصری،به اندازه میان ژانرها و سابژانرها آمد و شد کند.«زالاوا» فریبکار نیست و تار و پود آن برای چیزی فراتر از سرگرمی طراحی شده است. دنیایی رمزآلود با شخصیتهایی واقعی که گاهی در اتمسفر به کاراکترهایی در فضای جادویی شبیه میشوند.
ایده وحشت مردم از یک شیشه خالی و یک جهان کوچک و پوچ،خرافهای است برای سلطه بر جهان فکری و ذهنی مردمی که حتی با دیدن تهی بودن ادعای آمردان از پس شفافیت شیشه، اختیار خود را به او سپردهاند و پوریا رحیمی سام با ظرافتی مثالزدنی، کاراکتری هراسناک، غیرقابل پیشبینی و پیچیده را ایفا کرده است و به جرات از بهترین حضورها و نقشآفرینیهای او محسوب میشود. البته که باید مجموعه بازیهای این اثر را تحسین کرد.
«زالاوا» صرفاً یک فیلم مبتنی بر جغرافیای خاص نیست، بلکه میتوان تمام کاراکترهای آن که بازیهای درخشانی هم دارند را در گوشه و کنار جهان دید و مساله آنها و ترس و تردید و اعتقاد آنان را در بستری جهانشمول بررسی و ردیابی کرد و از این منظر است که «زالاوا» به اثری فراتر از یک جغرافیای محدود تبدیل میشود.
امیری در درام خود یک عنصر نامرئی را به کاراکتری قدرتمند تبدیل کرده که در تنه اصلی درام و ساختار روایی آن حضوری اساسی دارد و برای فریب ساکنان «زالاوا» دستاویز قرار گرفته است. مردمانی غرق در وحشت که یک دیگریِ بزرگ، اختیار و منطق و شعور آنها را سلب کرده و پیش از آنکه موجودی خیالی به آنها آسیب برساند، خودشان دست به کشتار یکدیگر میزنند. همانطور که در فیلم گفته میشود «ترس خانه آدمو میسوزونه…همه چیزشون رو به باد میده…»
ارسلان امیری در اولین تجربه فیلمسازی خود جسارت به خرج داده و سراغ گونهای از سینما رفته که براساس مناسبات سینمایی ایران، پرداختن به آن با چالشهای بسیاری همراه است، اما او با هوشمندی، صرفاً خود را محدود به قواعد این ژانر نکرده و پیرنگی قابل اعتنا را برای گسترش درام خود در نظر گرفته و با طراحی شاخ و برگهای فرعی درست، موفق از این مسیر عبور و اثری استاندارد و کم اشکال را کارگردانی کرده و حتی در تکنیک هم دچار هیجانات کاذب و ابزارهای افراطی و بیکارکرد این ژانر نشده است.
«زالاوا» در این سینمای خنثی، فریبکار و پسزننده و در بین آثاری که با هزار زرق و برق تقلبی، برای وقت و نگاه مخاطب ارزشی بیش از سرگرمیهای نازل قائل نیست، امیدوارکننده است و شأن سینما را میداند.(به نقل از صفحه شخصی نویسنده)
ایده وحشت مردم از یک شیشه خالی و یک جهان کوچک و پوچ،خرافهای است برای سلطه بر جهان فکری و ذهنی مردمی که حتی با دیدن تهی بودن ادعای آمردان از پس شفافیت شیشه، اختیار خود را به او سپردهاند و پوریا رحیمی سام با ظرافتی مثالزدنی، کاراکتری هراسناک، غیرقابل پیشبینی و پیچیده را ایفا کرده است و به جرات از بهترین حضورها و نقشآفرینیهای او محسوب میشود. البته که باید مجموعه بازیهای این اثر را تحسین کرد.
«زالاوا» صرفاً یک فیلم مبتنی بر جغرافیای خاص نیست، بلکه میتوان تمام کاراکترهای آن که بازیهای درخشانی هم دارند را در گوشه و کنار جهان دید و مساله آنها و ترس و تردید و اعتقاد آنان را در بستری جهانشمول بررسی و ردیابی کرد و از این منظر است که «زالاوا» به اثری فراتر از یک جغرافیای محدود تبدیل میشود.
امیری در درام خود یک عنصر نامرئی را به کاراکتری قدرتمند تبدیل کرده که در تنه اصلی درام و ساختار روایی آن حضوری اساسی دارد و برای فریب ساکنان «زالاوا» دستاویز قرار گرفته است. مردمانی غرق در وحشت که یک دیگریِ بزرگ، اختیار و منطق و شعور آنها را سلب کرده و پیش از آنکه موجودی خیالی به آنها آسیب برساند، خودشان دست به کشتار یکدیگر میزنند. همانطور که در فیلم گفته میشود «ترس خانه آدمو میسوزونه…همه چیزشون رو به باد میده…»
ارسلان امیری در اولین تجربه فیلمسازی خود جسارت به خرج داده و سراغ گونهای از سینما رفته که براساس مناسبات سینمایی ایران، پرداختن به آن با چالشهای بسیاری همراه است، اما او با هوشمندی، صرفاً خود را محدود به قواعد این ژانر نکرده و پیرنگی قابل اعتنا را برای گسترش درام خود در نظر گرفته و با طراحی شاخ و برگهای فرعی درست، موفق از این مسیر عبور و اثری استاندارد و کم اشکال را کارگردانی کرده و حتی در تکنیک هم دچار هیجانات کاذب و ابزارهای افراطی و بیکارکرد این ژانر نشده است.
«زالاوا» در این سینمای خنثی، فریبکار و پسزننده و در بین آثاری که با هزار زرق و برق تقلبی، برای وقت و نگاه مخاطب ارزشی بیش از سرگرمیهای نازل قائل نیست، امیدوارکننده است و شأن سینما را میداند.(به نقل از صفحه شخصی نویسنده)