تهیه کننده رقص خاک در بخشی از یادادشت خود در نشریه ماهانه «هنر و تجربه» به مناسبت اکران فیلمش ، رقص خاک آورده است: امیر نادری در دهه شصت دو فیلم «دونده » و «آب ،باد ،خاک »را ساخت . اولی را با کانون پرورش فکری و دومی را با شبکه اول سیما . دواثرممتازی که بخشی پرافتخار از تاریخ سینمای ایران است.هنگامی که قصد ساختن «آب ،باد ،خاک »را در شبکه اول سیما عنوان کرد ،مطابق قواعد باید سناریوی مربوطه را ارائه می کرد . از طریق علی حاتمی در جریان کار او بودم امیر نادری نویسنده نبود ، همه آن چه را که می خواست می دانست ولی نوشتار و گفتار نویسی در چنته نداشت .اصرار که بی اندازه شد ، فی المجلس گفت یک ورق امتحانی بدهید و دست به قلم برد .حاصل یک صفحه نوشته با خطی ابتدایی بود که نه خوانایی داشت و نه سطر بندی ، وقتی ارائه کرد گفت این شرح یک عکس از فیلم هم نیست . سینمای نادری نوشتنی نبود ! او در کتابت «امی » بود ودر فیلمسازی «نابغه»
محمد مهدی دادگو در ادامه آورده است : بهار سال ۱۳۷۰ شادروان حیدر علی عمرانی ، ابوالفضل جلیلی را در «کاور فیلم »نزد من آورد در همان نشست نخست شباهت بسیاراو با امیر نادری را دریافتم . جلیلی تحصیلات سینمایی داشت و اندیشه اش در سینما «حرف دیگری » بود.طرحی ساده و چند خطی را مطرح کرد.نیاز به «آفتاب سوزان» برای خشت زنان و نیاز به باران بسیار برای «دیم کاران» . که جمع آمدن این هردو در یک جا ناممکن است و فقط «عشق » و «خاک » است که میان این هر دو قرار می گیرد و «وصل» را می سازد.عشق خالص است که با نور خشت می سازد و با باران محصول می دهد.
فیلم ساخته شد ،بدون گفتار با تصویر و تداوم آن . عطا الله حیاتی تصویرهای جلیلی را گرفت و نظام کیایی صدای زنده زندگی واقعی را .جنس فیلم ، بی زمان و بی مکان بود که بدون حرفی ،حرف دیگری داشت .تعداد بسیاری از آثار در «تقویم » زندگی می کنند و تاریخ مصرف دارند معدودی از «تاریخ » بر می آیند در بی زمان امتداد می یابند .
وی گفته است: آثار تقویمی بخشی از «فعالیت های فرهنگی »یک دوره قلمداد می شونداما آثار فرهنگی تاریخی ، فرهنگ سازند.فرهنگ ایران زمین را از دیر باز ، آثاری موثر بوده اند که بی زمان پدید آمده اند.