برای جامعه سینما: رضا کردبچه/ موسیقی صرفا درتکرارمکرر باز تولیدخویش به تعریف ازخود دست پیدامیکند وبس.معنایش در معنا بخشی به جهان پیرامون خود،درشنیده شدن مدام انعکاس می یابد. هیچگاه به کلام در نمی آیدواز به زبان درآمدن درکلام فراروی میکند و سرپیچی؛آنجاکه شوپنهاورمعتقدبود آنگاه که کلام و شعربه پایان میرسد؛موسیقی آغاز میشود.
زبانموسیقی هیچ واژگانی رابرنمی تابد،ازاینرو موسیقی تنها از ترکیب خطوط و نشانه ست که به زبان نوشتاشنیداری خود،نتهای هفتگانه دست پیدا میکند.نت های هفتگانه همانند دختران هفت گانه آسمان-خوشه پروین- برخطوط حامل خود در آسمان در رقصند.
“لئوپددوفن”از موسیقیدانهای دوران دور معتقد است که ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد.درواقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بارخوشیها ورنجهای خود را با صدا نمایش دهد، مبداموسیقی به شمار می آید.پس خاستگاه موسیقیا،دردها،رنجها ولذائذی ست که بشردر اعصار گوناگون آنرا باخود مزه مزه میکند و زمزمه سرمیدهد به نواهاونجواهای گوناگون،امامشترک.زیراکه با تمام گوناگونی های نژادی وسرشتی درنوع بشر؛ تنها آن درد ولذت مشترک است که به شکلهای گوناگون اماواحد تکرارمیشود.