برای جامعه سینما : سعید هدایتی/ فاشیست ها تقسیم بندی ساده ای دارند.آنها مردم را در دو دسته می دانند،مردمی که با ما هستند و مردمی که بر علیه ما هستند.سنگ بنای فاشیسم تقسیم یک جامعه کلان انسانی به خودی و غیر خودی است.حالا با توجه به این تعریف فاشیست ها در سینما چه کسانی هستند؟در این سینما فاشیست ها کسانی هستند که بیشترین بودجه ها را می گیرند،بیشترین حمایت ها را می شوند(در این دو مورد با سینمای نفتی مشترکند) اما بیشترین شکایت را نیز می کنند.فاشیست ها مدعی هستند که مالک تمامی مفاهیم مقدس هستند و در برابر هر حمله و انتقادی که نسبت به عملکرد آنها می شود پشت این مفاهیم سنگر می گیرند.چرا که دریافته اند که با منطق و استدلال نمی توانند از اثرشان دفاع کنند.
آنها معمولا در برابر هر نقدی،حتی محافظه کارانه ترین آنها شروع به پرونده سازی علیه مخالف می کنند. یک روز آنها را دو تابعیتی های مرعوب منافقین می خوانند،یک روز مدعیند که آنها اسپویلر هایی هستند که کد آنیگما(همان شاهکارشان ) را لو می دهند.یک بار پشت خلیج فارس سنگر می گیرند و چند ساعت پس از اتهام زنی به فردوسی مدافع ملی گرایی می شوند و دیگران را به خیانت به مفاهیم ملی متهم میکنند.آنها گاها بر موج عرب ستیزی پوپولیستی سوار می شوند و سعی می کنند به لطایف الحیل بدمن قربانی شده فیلمشان بی آنکه دلیلی برای قربانی شدنش باشد را یک خلیفه زاده عرب انتخاب کنند تا سوار بر آب گل آلود سطحی ترین نوع تلفیقی شوونیسم و کمونیسم او را به جرم ثروتمند بودن و عرب بودن قربانی کنند تا فیلم تین ایجریشان تین ایجرپسند تر هم بشود.
فاشیسم از همه طلبکار است آنها جوایز سینمایی داخلی را عندالمطالبه می دانند و اگر واکنشت نسبت به آنها چیزی جز تایید باشد تو را به خدا ارجاع میدهند.چرا که خود را مالک تمامی مفاهیم از جمله خدا شهید و خلیج می دانند و هر کس که آنها را تایید نکند باید آماده باشد که شیطان ،مزدور خائن و منافق خوانده شود.آنها با بودجه ملت و به اسم حمایت از ملت علیه خود ملت موضع می گیرند و ۹۰ درصد ملت را به خیانت علیه ملت متهم میکنند. فاشیست ها دایه مهربان تر از مادر می شوند پدر جامعه را بی غیرت و دختر فروش،دختر جامعه را نادان ساده لوح و فرصت و پسر جامعه را بی عرضه نشان می دهند.آخر هم این انسان های معمولی جامعه که جرمشان معمولی بودن است به شکلی طلبکارانه و با منت توسط خودی ها نجات پیدا می کنند.
فاشیسم از مردم عادی طلبکار است و شکایت دارد که چرا آنها سر در زندگی عادی خود بردند و به همین سبب از منظر فاشیست ها مستحق شماتت هستند.فاشیست آنان را که به دنبال خارج رفتن هستند ملامت می کند اما گاه برای گرفتن چند نما از چند زن بی حجاب به لبنان و روسیه و مجارستان می روند.آنان هر که از غرب تاثیر بگیرد نفی می کنند اما اگر بتوانند با کپی کاری فیلم های همان غربی ها بودجه و مرغ و سیمرغی به دست آرند دریغ نمی کنند و مطالبه تحسین دارند.
فاشیست ها رطب خوردگانی هستند که منع رطب می کنند. آنها فیلمی می سازند در نکوهش مهاجرت همراه با قهرمانی که به همه پیشنهادهای خارجی ها پاسخ منفی میدهد و در وطن می ماند، اما بازیگر فیلمشان نه تنها گرین کارت آمریکا دارد بلکه به هنگام وضع حمل به همان سرزمین می رود تا فرزندش با گرین کارت متولد شود.(گرین کارت امری شخصیست،بله امری شخصیست،اما نه برای کسی که از پول بیت المال و شعار علیه همان کشور ارتزاق میکند.)
دفاع فاشیست ها از خودشان علیه نقد ها و مخالفت ها بیش از آنکه دفاع از اثرشان باشد دفاع از منبع درآمدشان است.آنها می ترسند اگر دیگران متوجه کیفیت پایین کار آنها شوند دیگر این بودجه های میلیاردی را از دست دهند.فاشیست ها مدعیند در خدمت منافع ملی هستند اما به دلیل ناتوانی آنها در پرداخت آنها بیشتر به ایران هراسی کمک می کنند تا منافع ملی،چرا که بد دفاع کردن از هر چیز بهترین بهانه را برای تخریب می دهد.
کاش فاشیست ها به این گفته های اسفندیار در شاهنامه توجه کنند و از آن بیاموزند تا دیگر به خاطر چند جایزه و چند میلیارد بودجه هر تهمتی را به کسی نزنند چرا که اسفندیار مغرور و خودخواه شاهنامه حاضر نیست در میان مردمش تنشی ایجاد کند و آنها را به جان هم بیاندازد.آری از دید فردوسی ملت مثل خانواده می ماند نه دشمن، پس فردوسی فاشیست نیست.
سزا نیست این کار در دین من
مبادا چنین هرگز آیین من
که ایرانیان را سر به کشتن دهیم
خود اندر جهان تاج بر سر نهیم.
آنها همیشه توهم توطئه دارند چون همه را دشمن میدانند و به راحتی آب خوردن دیگران را به خیانت و خدمت به دشمن متهم می کنند و چنان تماشاگران فوتبال به دنبال آنند که عدم موفقیت هایشان را به توطئه و اشتباهات داوری ربط دهند.آنها پس از هر شکستی سناریویی جدید از توطئه می نویسند و داوران را متهم میکنند،مهارت آنها در نفرت پراکنی و پرونده ساززی بسیار بیشتر از فیلمسازیست.آنها حتی صدا و سیمای همفکر خود را تحمل نمی کنند و آنها را نیز توطئه گر می خوانند.
فاشیسم در یک فیلم دیده نمیشود همانطور که در یک نفر دیده نمیشود،فاشیسم یک موج است که اکنون تبدیل به یک جریان شده است.اما فاشیست ها همه شبیه هم نیستند.فاشیست های وطنی نمیتوانند خودشان را با گوبلز و دیگران مقایسه کنند چرا آنها اندک خلاقیت و شناختی از ماهیت رسانه داشتند.آری فاشیست ها هم باهوش و کم هوش دارند که متاسفانه نسخه وطنی آن به توفیق نسخه ی آلمانیش نمیرسد.شاید واقعا آنها فاشیست نباشند.شاید آنها عافیت طلبانی در جستجوی سود شهرت و تحسین باشند.شاید باید متن بالا را یکبار دیگر ویرایش کرد و جای واژه فاشیست اپورتونیست نشاند.اما این اپورتونیست ها فاشیسم را ترویج می کنند