اختصاصی جامعه سینما :محسن سلیمانی فاخر/«بمب» فیلم کاملی از حیث نگرش هرمنوتیک بودن برای مخاطب است ومی تواند با نگاهی کل نگر و جامعه نگر هر معنایی را بنا به ذهن مخاطب به گونه ای تاویلی ارائه دهد .فیلمی انتقادی که هم می تواند اتهام ضد جنگ بودن را داشته باشد و همه می تواند در تقبیح آثار جنگ و پسا جنگ باشد. بمب به واقع عاشقانه ای در وانفسای هراس سالهای جنگ و بلوا با درونیاتی از ترس و بیم از بمب و مردن و مرگ عشق و موعد دلبری است .
بمب روایتی دارد که عشق و دلدادگی در طوفانی از شک و تردید و وسواس و رعب از مرگ به خوبی استارت«عدم تعادل» را در واقعه آغاز می کند و عشق وسواسی عاملی می شود برای گسترش داستان و احساس برانگیزی در مخاطب تا جایی که در می یابد قهرمان داستان عاشقانه بمب دچاراختلال روانی است وباور ندارد که بیمار است و می پندارد که عملکردش از روی عشق خالص و ناب است.
پیمان معادی در جایگاه کارگردان در عالی ترین فاصله روانشناختی(فاصله هنرمندانه)خود را قرار می دهد،درست در جایی که بهترین دریافت را به مخاطب می دهد او حتی در وقایع ارتباط ایدءولوژیک بین مسولین مدرسه با دانش اموزان این فاصله«زیبا شناسانه» را در مناسب ترین جایگاه قرار می دهد و با انتخاب زاویه دید نمایشی مخاطب را به دریافت شخصی مختار قرار می دهد .
با این حال فیلم انقدر معنا و تاویل دارد که می توان از هر بعدی به تحلیل روایت و شخصیت های آن پرداخت .بمپ عاشقانه ای در بوران ناتعادلی و حوادث جامعه آن است تاجایی که نوجوان سر خوش از عشق به معلم خود درس عشق ورزی می دهد.