جامعه سینما: آی. سی. جاروی در کتاب خود با عنوان به سوی یک جامعه شناسی سینما سعی می کند نگاه متفاوتی نسبت به سینما ارائه کند.از نظر او بیشتر مطالعات سینمایی که ادعای جامعه شناختی بودن داشته اند، مطالعاتی تنها روانشناختی، اخلاقی و سیاسی بوده اند و سینما به عنوان یک نهاد اجتماعی مورد توجه قرار نگرفته است و به همین دلیل پرسش های طرح شده نیز به اندازه ی کافی جامعه شناختی نبوده اند.وی معتقد است سینما در بین رسانه های ارتباطی، اولین رسانه ای بود که به شکل هنر به مرحله ی کمال خود رسید. در حالی که رادیو و تلویزیون هنوز هم به طور کامل هنری نشده اند، برای مثال، ویژگی هنری، تنها در ساخت نمایش های رادیویی و تلویزیونی، نه در همه ی برنامه های آنها، وجود دارد.
از نظر جاروی غفلت عظیمی درباره ی طبیعت سینما به عنوان نهادی اجتماعی وجود دارد. علت آن هم شکست کم یا زیاد نویسندگان در درک این مطلب است که یک رسانه با جامعه چه می کند و چرا. وی معتقد است « برای نفوذ به درون پوسته ی یک جامعه، به غیر از کار میدانی مردم شناختی، هیچ چیز با دیدن فیلم هایی که برای بازار داخلی یک جامعه ساخته شده اند، قابل مقایسه نیست » اگرچه شاید فرد برای قضاوت در مورد اینکه فیلم ها، واقعیت های اجتماعی را به درستی نمایش می دهند یا خیر در موقعیت خوبی قرار نداشته باشد، ولی دست کم می توان گفت این فیلم ها برای بینندگان زیادی ساخته شده اند و توسط همان ها نیز دیده می شوند. این، خود نقطه ی آغازین آگاه کننده، مطمئن و بسیار مهمی است. برای مثال مشاهده می شود که فیلم های «اوزو» درباره ی زندگی طبقه ی متوسط ژاپنی، فیلم های ساتیاجیت رای از بنگال و اکثریت فیلم های آمریکایی، خواسته یا ناخواسته اطلاعات و آگاهی هایی در مورد جوامعی که به تصویر می کشند، عرضه می کنند، حال تصاویر و داستان هایی که ارائه می دهند شاید درست یا غلط باشد، اما اطلاعات کلی آنها قابل تأمل است.
جاروی تأکید می کند که سینما هم یک موقعیت اجتماعی و هم یک موقعیت زیبایی شناختی است و این دو جنبه در هم تنیده شده اند، چرا که ویژگی اجتماعی سینما هنر و تأثیرات هنری آن جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد. از طرف دیگر سینما نهادی اجتماعی است و همانند هنر نهادی، یک دوره ی ماقبل تاریخی، یک تاریخ و یک ساخت دارد. اما تفاوت سینما با برخی نهادهای اجتماعی دیگر در این است که برخلاف آنها، سینما توسط فرد یا گروهی که نقشه یا دیدگاه خاصی داشته باشد، طراحی و خلق نشد. آنچه امروز به عنوان سینما می شناسیم، حتی برای پیشگامان سینما هم غیرقابل تصور بود. آنها پیش بینی نمی کردند که انگیزه ی کسب منفعتی که تعقیب می کردند، چنین اثرات مهمی را در جامعه، ارتباطات و فرهنگ جهانی بگذارد. با وجود این، نهاد اجتماعی مذکور« همانند همه ی نهادهای اجتماعی، نتایج خواسته و ناخواسته ی خود را دارد. منافع مالی، موردنظر و نتیجه ای خواسته بود، اما نظام ستاره سازی یکسره ناخواسته بود و با وجود مقاومت سخت تولیدکنندگان رشد کرد »سینما امروز دیگر یک نهاد اجتماعی به طور کامل شناخته شده است. جاروی می گوید: سینما به همان سرعتی که اختراع شد، به عنوان یک نهاد به وجود آمد و بلافاصله جهان را درنوردید. این هنر، یکی از نهادهای اجتماعی کلیدی جامعه و نیز یکی از زنده ترین اشکال هنری است.
جاروی برای این غفلت از ابعاد اجتماعی سینما چند دلیل را مطرح می کند. نخست، تصورات غلط در مورد اینکه جامعه شناسی چیست و مطالعات جامعه شناختی باید شامل چه چیزهایی باشند؛ دوم، اینکه یک جامعه شناسی توصیفی از نهادهای اصلی جامعه وجود ندارد؛ سوم، اینکه در مورد سینما تصورات عامیانه وجود دارد که به اشتباه علمی تلقی می شوند و سرانجام، چهارمین دلیل، احساس محدودیت خود جامعه شناس ها از موضوع و حوزه ی بحث در جامعه شناسی سینماست .
جاروی در مورد تصورات غلط درباره ی جامعه شناسی، معتقد است، برخلاف آنچه از متون نوشته شده درباره ی هنر فیلم استنباط می شود، جامعه شناسی، روان شناسی آگاهی اجتماعی نیست. پرداختن به موضوعاتی چون فیلم و جنایت، فیلم و کودکان، سانسور، فیلم اجتماعی و مانند آن، به معنای بررسی جنبه های جامعه شناختی سینما نیست. پرسش هایی که تحقیقات معمول جامعه شناسی سینما بر آنها متمرکز است، از نظر جاروی اهمیت جامعه شناختی ندارند. پرسش هایی مثل اینکه « سینما به عنوان یک رسانه ی تبلیغاتی تا چه اندازه مؤثر است؟ درباره ی توانایی سینما در تأثیرگذاری مثبت یا منفی بر مردم، چه می دانیم؟ درباره ی تأثیر روان شناختی سینما در ایجاد جهان رویایی که بتوان از واقعیت به درون آن گریخت، چه می دانیم؟ »، از نظر جاروی پرسش های تکراری و بی فایده ای هستند که رابطه ی کمی با مطالعه ی ساخت اجتماعی دارند
از نظر جاروی چنین پرسش هایی اساساً بد طرح شده اند و به اندازه ی کافی جامعه شناختی نیستند. برای اینکه آنها را با جامعه شناسی سازگارتر کنیم، لازم است آنها را بازنگری کنیم تا مسائل دیگری را هم دربرگیرند. مسائلی چون رابطه ی متقابل میان جامعه و سینما، یعنی شرایط اجتماعی که سینما به آن می پردازد؛ آن را بازتاب، یا نقد می کند، تأثیر ساختی فیلم ها به عنوان یک نهاد در میزان نهادهای موجود، نه به عنوان محتوایی در میان محتواهای ممکن و سرانجام، استفاده هایی که مخاطب می تواند از موقعیت سینمایی که در آن قرار دارد به عمل آورد، مسائلی به وضوح جامعه شناختی هستند.
کتاب جامعه شناسی سینما و سینمای ایران،