جامعه سینما:فیلم کوتاه درباره ی عشق تکه ی ششم از ده فرمان [دکالوگ یا دکالوژ] فیلمساز لهستانی، کریستف کیشلوفسکی است که براساس ده فرمان موسی(یهودیت) با روایت تصویری از گناه ششم: زنا مکن یا« عشق را به تمسخر نگیر» از منظر نگاه انسانی سرخورده روایت شده است.
فیلم می گوید عشق باید سخت باشد، دیریاب و سخت پیدا. باید جان کند، باید صبح زود بیدار شد، منتظر ماند، برای لحظه ی ناب، باید برنامه ای داشت، برنامه ای چید تا شاید نگاهی، فکری، چشمی، سوی تو برگردد، باید از سر و کول هر چه اندیشه ی نشدن است بالا رفت، باید نامش را خوب به خاطر بسپاری، همان دم، همان آن، باید رفت جلو، کوشید، چشم هایش را از بر کرد، نگاهش را حفظ شد، گودی صورتش را به وقت خنده اش دید، باید بیادش بمانی، باید شعر بلد بود، به وقتش، باید خنداند، به موقعش، عشق که سخت آمد، حفظش می کنی، نه به… قد یک خراش هم چیزی کم نمی شود این وسط، در فاصله ی کانونی دو نگاه گرم…
ژاپوفسکا در قالب زنی زیبا که مانند میلیون ها انسان دیگر روی کره ی زمین به سادگی و هرروزه فرمان ششم موسی را نقض می کنند… و پسر، تنها و درمانده. فیلم روایت زندگی این دو است و پیرزنی و … تومک و ماگدا در یک مجموعه آپارتمانی در همسایگی هم زندگی میکنند. تومک شب و روز خانه ماگدا را با تلسکوپ دید میزده ، در ابتدا فقط برای سرگرمی و از روی هوس ولی بعدا متوجه عشق خود به زن شده است. داستان از اینجاست که شروع میشود.
ماگدا به عشق اعتقادی ندارد ولی در مقابل تومک یک عاشق واقعی است ، به اعتقاد ماگدا سکس هدف یک رابطه است و بقیه این حرف ها و ادا اصول های عاشقانه راهی است برای رسیدن به سکس ولی تومک جور دیگری فکر میکند .
تومک از شهوت عبور کرده و به عشق رسیده است ، برای تومک عشق بالاتر از شهوت است دقیقا برعکس ماگدا .کیشلوفسکی در این فیلم خطی پر رنگ میان عشق و شهوت میکشد . بر خلاف آنچه که عموما در سینما مخصوصا هالیوود میبینیم که معمولا سکس نقطه اوج یک رابطه عاشقانه معرفی میشود یا آغاز آن. تومک نه با ماگدا عشق بازی کرده و نه حتی وقتی شرایطش پیش می آید دست به این کار میزند ولی هنوز عاشق است.اما در آخر کدام پیروز است؟ عشق یا شهوت ؟ کسی که میگفت عشق وجود ندارد در نهایت تبدیل میشود به یک عاشق…
به نقل از کانال فیلمنامه نویسی