برای جامعه سینما : محسن سلیمانی فاخر /اینکه موج های خوشحالی مردم در تجمعات مردمی تنها به ورزشکاران خلاصه می شود آیا یک موج سواری است یه نشان از آن دارد که عوام و توده مردمی بیشتر ورزش دوست هستند تا هنر دوست وعلم دوست.یا نه اساسا خوشحالی ودر بوق وکرنا دمیدن در ذات ورزش است وهنرربطی به این قرتی بازی ها و شورمردمی ندارد.
باید ازبعد جامعه شناختی به این موضوع پرداخت که چرامدال«کیانوش رستمی»ها و دیگر ورزشکارانی که افتخارمی آفرینند مستحق چنان شادی وسیعی است که حتی مردم در محل زادگاه و منزل والدین جمع شوند ویک شوراجتماعی ویک همبستگی ملی را به نمایش می گذارند اما جایزه اسکار«اصغرفرهادی»وفراوان جایزه های علمی همچون جایزه «مریم میرزاخانی» که بیش از جوائز ورزشی در ثبت گاه اندیشه جهانیان باقی می ماند
وآثاری ماتاخردرجامعه دارد را به راحتی از کنارش عبور می شود و بعضا با پیامهای شخصی در فضای مجازی بسنده وهیچ عطشی برای فوران این شادی در جامعه یافت نمی شود.باید در پژوهشی این مهم علت یابی علمی صورت گیرد وموانع را شناسایی شود تا شاید در دیگر جوائز بین المللی،جامعه از شوراجتماعی وآثارانسجام بخش ونشاط بخش مردمی بهره مند شود.آیا:
*ورزش بیشترمردمی است تا فیلم وسینما؛یعنی ضریب نفوذ کشتی وفوتبال درجای جای این کشوربیشتراز فیلمی است که اصغر فرهادی ها ساخته اند.
*الگویی برای شادی سینمای وعلمی برای مردم رو نشده است،شاید اگراولین تجمع مردمی استارت بخورد زین پس برای دیگر جوائزهم سیل خوشحالی مردمی را خواهیم داشت.
*رسانه ملی ما ذائقه سازی نمی کند،وقتی برای کوچکترین خبری دست وپای مدیران این رسانه می لزرد شاید مردم به گونه ای خاموش از این رویکرد پیروی می کنند.یا ذات مراسم های سینمایی یک تهاجم فرهنگی است واین رسانه نباید با پخش لااقل بخش های سانسور شده و باب میل، این تهاجمات راعلنی کند.
*آیا «هویت ملی» درموفقیت های ورزشی متولد می شود واساسا «هنر»و«علم»هنوز نتوانسته اند نقششان را درهویت ملی ایفا کنند.
*ایا مردم ازسران دولت تبعیت می کنند وقتی آنها منفعل به این موفقیت ها آلارم نشان می دهند وبرای جوائز ورزشی از پیش متن تبریک اماده می کنند ،این اتخاذ تصمیم مردمی دخیل است .
*ضعف از کوزه هنرمندان واندیشمندان برون می تراود .در این اتقاق نقش «الگو مرجع »را ایفا نمی کنند آنها در الگوسازی این جریانات بی حالند و کاری تاکنون نکرده اند.مثلا اگراعضای سینما در نقطه ای در شهر این نشاط ملی را استارت می زند مردم هم به آنها نمی پیوستند؟َ
*مشکل شخص«اصغرفرهادی»است.همین! او سیاسی فیلم می سازد.سیاه نماست.وطن فروش است.با «خاویر بادرم» و«مریل استریپ »نشست وبرخاست دارد وجایزه او بدلی و بی هویت است و شور اجتماعی برای او خیانت است.
* همه اینها هست وهم نیست ،آیا دیگر«خواست»های ناشناخته ایی است که این شور شکل نمی گیرد.