جامعه سینما:اینکه نوروز امسال فروش فیلم های ایرانی تا این حد مورد استقبال مردم قرار گرفته به تحلیل های متفاوتی از جمعه شناسی نیاز مردم تا اطلاع رسانی و تبلیغات، از روی خوش نشان ندادن مردم به رسانه ملی تا احساس شادابی اجتماعی و… نیاز دارد . حتی مردم در روز طبیعت بیش از زمانهای دیگر سال به سینما رفتند وبخشی از برنامههای گذران اوقات را در تعطیلات به سینما رفتن اختصاص دادند.
به نقل از عصر ایران، اهمیت سینما رفتن و فیلم را در سالن دیدن هنگامی بیشتر دریافته میشود که به یاد آوریم می توان در خانه نشست و به سهولت فشردن یک دکمه به تماشای شبکههای متعدد داخلی و ماهوارهای نشست در حالی که در ایام عید، تلویزیون داخلی هم جدای جِدّ و جهد برجامکوبی در پارهای برنامهها کمی تا قسمتی قابل تحمل شده بود خاصه این که برنامهسازان و مجریان قَدَری چون مهران مدیری، رضا رشید پور، رامبد جوان و احسان علیخانی نیز دوباره حاضر شدند و برنامه اجرا کردند.
به عرصه رقابت فیلمهای شبکه نمایش خانگی را هم باید اضافه کرد که تنها در یک فقره ( سریال شهرزاد) نیمه دوم سال ۹۴ را تسخیر کرد و از سریال های ملال آور شبکههای رسمی پیشی گرفت و البته در هر خانه حجم بالایی از دی وی دی های رایت شده هم هست و اگر بخواهید میتوانید با سه چهار هزار تومان فیلم های اسکاری را هم روی صفحه عریض تلویزیون خانه یا لپ تاپ شخصی تماشا کنید!
با این اوضاع و احوال این واقعیت که خانوادهها در تعطیلات عید به سینماها رفتند و فروش برخی از فیلم ها از مرز ۵ میلیارد تومان هم گذشت و به عنوان مثال «ابد و یک روز» و «۵۰ کیلو آلبالو» و «من سالوادور نیستم» و «بادیگارد» دارند خوب میفروشند نشاندهنده استقبال مردم از سینما دستکم در نوروز امسال است.دوستی از همسر معلم خود نقل میکرد که از ۹۰ دانش آموز خود در سه کلاس خواسته بود برنامه های خود در تعطیلات نوروز را برشمرند و می گفت ۹۰ درصد بچه ها در تعطیلات به سینما هم رفته بودند و بعضا برای بیش از یک فیلم.
درباره دلایل این استقبال چند نکته را می توان مؤثر دانست ولی این نوشته بر آن است که بر دو دلیل خاص که در پایان میآید تأکید کند و سهم غالب و اصلی را به این دو عامل بدهد.از منظر سیاسی می توان گفت جامعه پس از ۲۴ خرداد ۹۲ و ۲۳ تیر ۹۴ و ۷ اسفند ۹۴ نفس کشیده و احساس شادابی میکند و به رغم همه کاستی ها امیدوارشده و اگرچه یأس پراکنان بیکار ننشستهاند و میخواهند بگویند گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد، جنبیدن آن پشه عیان در نظر آنان است و هیچ چیز تغییر نمیکند اما فضا بهتر شده (یا از حجم تحقیر و توهین کاسته شده) و همین انگیزه حضور اجتماعی می بخشد و یکی از جلوه ها هم سینما رفتن و فیلم دیدن دسته جمعی و گروهی و خانوادگی است. به تعبیر حافظ : کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟
به لحاظ فنی اگرچه هنوز هم سانسور و ممیزی هست ولی حضور پرشمار رقبای خارج از کنترل متولیان سانسور و کوچ برخی بازیگران به خارج از کشور و مشاهده چهره های متفاوت آنان در شبکه های ماهواره ای برخی را به این صرافت انداخته که به جای سخت گیری های بی حاصل فضا را کمی کمتر تنگ کنند و مجال بروز استعداد ها را نستانند و همین آزادی عمل نسبی به تولید و نمایش فیلم های مردم پسندتر انجامیده و طبعا از آنها استقبال شده است.
دلیل سوم می تواند برگزاری موفق سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر باشد. طبعا وقتی مردم در روزنامه ها و سایت ها و کانال ها خوانده و شنیده اند که «ابد و یک روز» سیمرغ ها را درو کرده می خواهند در اولین فرصت به تماشای این فیلم بروند و می روند.یا پیش بینی می شود از «ایستاده در غبار» که به زودی اکران خواهد استقبال شایانی به عمل آید.
چهارمین دلیل این است که چه بسا در اوقات دیگر هم دوست داشته باشند به سینما بروند اما کار و مشغله، زمانی باقی نگذارد در حالی که در عید وقت کافی وجود دارد و همین هم می تواند ردیه ای باشد بر مرثیه های ضد تولید دانستن تعطیلات.
این دلایل البته تأثیر گذار بودهاند اما چنان که اشاره شد دو عامل مهمتر سبب شد مردم به سینما بروند و فروش های چند میلیاردی را برای برخی فیلم ها رقم بزنند.اولی بی گمان تبلیغ مستمر بعضی از این فیلم ها در شبکه های ماهوارهای و خصوصا گروه تلویزیونی «جم» است. به گونه ای که گاه در طول روز بارها و بارها شاهد تبلیغ «من سالوادور نیستم» یا « کوچه بی نام» یا « در مدت معلوم» بودیم. آن قدر که دیالوگ های آنونسها و تیزرها را بچه ها از بر شده بودند!پخش همزمان در برخی سینماهای اروپا و امریکا این مجال را میداد که مشکل قانونی – حراستی پیش نیاید و آگهیها به پخشکنندگان خارج از ایران نسبت داده شود.
البته این احتمال هم وجود دارد که مدیریت «جم» به وعده خود درباره پخش رایگان یا با تخفیف این آگهیها عمل کرده باشد. دقیقا همان کاری که صدا و سیما انجام نمیدهد ظاهرا چون نگران مواضع سیاسی قبلی و بعدی کارگردان و بازیگر و نویسنده کتاب است حاضر به این گونه خدمات دهی نیست.در تلویزیون ایران اگر هم پخش کنند نام بازیگر را نمی آورند در حالی که دلیل استقبال از فیلم مانی حقیقی ( ۵۰ کیلو آلبالو) بیشتر بازیگران آن هستند که در تیزرها بر نام و چهره شان تأکید می شود.جدای اینها شبکه های ماهواره ای فارسی زبان خصوصا چند تلویزیون خاص بینندگان فراوانی دارند در حالی که بسیاری از برنامه های شبکه های داخلی چندان بیننده ای ندارند و تنها حاصل تولید آنها پرشدن آنتن و کسب درآمد برای تهیهکننده و دستمزدهایی برای بازیگران و عوامل است.
بنا بر این دلیل اصلی، بی هیچ تردیدی تبلیغ مکرر در مکرر و گاه در حد بمباران آگهی برخی فیلم ها در شبکه های ماهواره ای است در حالی که بعضا نه کارگردان شاخصی دارند نه فیلمنامه چفت و بست دار و محکمی.دلیل دوم هم اکران فیلم در سالنهای با کیفیت و مجموعههای مدرن و تازهساز است.در یک مورد کاملا برجسته و مشخص گفته میشود یک هفتم کل فروش سینماهای تهران در سال گذشته به پردیس سینمایی کورش اختصاص داشته است که هم مدرن است و هم چشم نواز.مجموعه ای که چند سالن دارد و در نتیجه متقاضی دست خالی باز نمیگردد و به هر حال یکی از فیلم ها را تماشا میکند.به جز سینما هم میتوان دو سه ساعت در طبقات مختلف پاساژ پرسه زد و در مورد کورش، خوش بختانه یک کتاب فروشی خیلی خوب هم دارد. دغدغه پارکینگ هم در میان نیست.
هر قدر در سینماهای قدیمی احساس کهنگی و عقب ماندن از زمان به آدمی دست می دهد در پردیس های جدید مانند کورش و ملت و آزادی و چهار سو خود محیط و محوطه هم جذاب است و سینما رفتن و فیلم دیدن به بخشی از یک برنامه مفرح چند ساعته خانوادگی بدل می شود.با این اوصاف می توان گفت اگر مجال و فضایی باشد مردم قهر نمی کنند. نمی توان فیلم روز عرضه نکرد و در سینمای باکیفیت نشان نداد و خرده گرفت که چرا به سینما نمی روند. یا امکان پخش تیزر و آگهی نباشد و اگر هم باشد یک روز فاطمه معتمد آریا را سانسور کنند و دیگر روز باران کوثری را و توقع داشت مردم از نام بازیگران آگاه شوند.کوتاه آن که آشتی نوروزی مردم با سینما در کنار دلایل دیگر دو دلیل خاص دارد: یکی پخش تیزر و آگهی از شبکه های پر بیننده و دیگری نمایش در سالن های باکیفیت و مدرن و با امکانات جانبی.