مختص جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر| فیلم «کرگدنها خاورمیانه را فتح کردند» به کارگردانی وحید وکیلی فر، روایتی چندلایه از بنبستهای فردی و اجتماعی یک مرد گرفتار یبوست مزمن، فقر، و طرد اجتماعی است که بهعنوان بازیگر تئاتر با درآمد ناچیز و گاه اسپرمفروشی زندگی میکند. این اثر، با استفاده از نمادهای جسمانی، انتخابهای کارگردانی شبهاکسپرسیونیستی، و دیالوگهای هدفمند، به نقد سرمایهداری، نابرابری طبقاتی، و ازخودبیگانگی در خاورمیانه میپردازد. عنوان فیلم، با ارجاع به نمایشنامه «کرگدن» اوژن یونسکو، به سلطه نیروهای یکسانساز و همنوایی تودهای اشاره دارد.
فیلم از طریق نمادهای جسمانی (یبوست، مدفوع)، انتخابهای بصری (نمای قرمز، طناب)، و دیالوگهای هدفمند، به نقد ساختارهای قدرت، نابرابری طبقاتی، و ازخودبیگانگی میپردازد. تنپوش حیوانات و تناقض رفتار با کودکان، به بحران هویت و جبر محیط اشاره دارند. عنوان فیلم، این بنبستها را به سلطه نیروهای یکسانساز نسبت میدهد.
نمادها و نشانهها
افتتاحیه فیلم (قصر به دستشویی): فیلم با نمایی از مردی که از پلههای قصرمانند پایین میآید آغاز میشود، اما بهسرعت به سیاهی و سپس به موقعیت دردناک او در دستشویی کات میشود. این تضاد، نمادی از سقوط از آرمانهای بزرگ (پادشاهی زندگی) به واقعیت تحقیرآمیز است. قصر، استعارهای از پتانسیلهای ازدسترفته است، و دستشویی، بنبستهای طبقات فرودست را در جامعهای نابرابر نشان میدهد.
یبوست و عمل دفع: یبوست، بهعنوان بزرگترین درد شخصیت، استعارهای از انسداد اجتماعی، اقتصادی، و روانی است. ناتوانی در دفع، به ناتوانی در رهایی از چرخههای نیستی و سرکوب اشاره دارد. این نماد، انجماد طبقاتی و فقدان تحرک اجتماعی در خاورمیانه را برجسته میکند.
نمای قرمز شبهاکسپرسیونیستی: استفاده از نمای قرمز با حالوهوای اکسپرسیونیستی، بهجای واقعگرایی، به تشدید احساسات و نمایش اغراقآمیز درونیات شخصیت کمک میکند. این انتخاب، خشم، اضطراب، و فشارهای روانی شخصیت را بهصورت بصری منتقل میکند، اما از واقعگرایی فیلم میکاهد. از منظر جامعهشناختی، رنگ قرمز میتواند نمادی از خشونت ساختاری، خونریزی اجتماعی، یا خشم سرکوبشده طبقات فرودست باشد. بااینحال، این رویکرد شبهاکسپرسیونیستی ممکن است تماشاگر را از واقعیت ملموس اجتماعی فیلم دور کند.
طناب بستن: بستن بازیگران به طناب در تالار، که مانع حرکت آنها به جلو میشود، نمادی قدرتمند از محدودیتهای اجتماعی و اقتصادی است. این تصویر، بهویژه در فضای تئاتر (محل آرمانهای فرهنگی)، به ناتوانی هنرمندان در رهایی از قیدوبندهای جامعه اشاره دارد. از منظر جامعهشناختی، طنابها استعارهای از ساختارهای قدرت، بوروکراسی، یا نابرابری طبقاتی هستند که افراد را در جای خود ثابت نگه میدارند.
تنپوش حیوانات: الیاس که تنپوش حیوانات را میپوشد، بهصورت دوگانه نمادی از نقاب زدن و پناه بردن به دنیای کودکانه است. نقاب حیوانی، از یک سو، به ازخودبیگانگی و پنهان کردن هویت واقعی در جامعهای سرکوبگر اشاره دارد؛ از سوی دیگر، بازگشت به دنیای کودکانه، تلاشی برای فرار از واقعیتهای خشن بزرگسالی است. این نماد، به بحران هویت در جوامع مدرن خاورمیانه و فشار برای همنوایی با هنجارهای اجتماعی اشاره میکند.
تناقض رفتار با کودکان (عدم تمایل به فرزندآوری و انس با کودکان): عدم تمایل الیاس به فرزندآوری، در کنار انس او با کودکان، تناقضی است که از جبر محیط ناشی میشود. از منظر جامعهشناختی، این تناقض به فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر طبقات فرودست اشاره دارد که فرزندآوری را به بار مالی و روانی تبدیل کرده است. انس با کودکان، اما، میتواند بهعنوان تلاشی برای حفظ معصومیت یا ارتباط با جهانی فارغ از قیدوبندهای اجتماعی تفسیر شود. این تضاد، بحرانهای هویتی و اجتماعی شخصیت را در مواجهه با ساختارهای سرکوبگر نشان میدهد.
سکانسهای قضایی (صدا بدون تصویر): دو سکانس طولانی که تنها صدای قاضیان شنیده میشود، بدون نمایش تصویر، نشانهای از بیاعتباری نهادهای قضایی است. این انتخاب، نقدی بر ناکارآمدی، فساد، یا فاصله نهادهای قدرت از مردم است.
دیالوگ پزشک (انقراض نسل کارگر): دیالوگ پزشک، که بچهدار شدن طبقه کارگر را نقد میکند و هشدار میدهد که «تا چند سال دیگر نسل کارگر از بین میرود»، به بازتولید فقر و نابرابری طبقاتی اشاره دارد.
مرد در میان مدفوع: صحنه آخر، که مرد را درگیر مدفوع خود نشان میدهد، نقدی تکاندهنده بر شرایطی است که انسان را تا سرحد تحقیر تنزل میدهد. مدفوع، استعارهای از طردشدگی و جایگاه طبقات حاشیهنشین است.
تحلیل عنوان فیلم: «کرگدنها خاورمیانه را فتح کردند»
عنوان فیلم، با ارجاع به نمایشنامه «کرگدن» یونسکو، نقدی پارادوکسیکال بر همنوایی و سلطه در خاورمیانه است. «کرگدنها»: این موجودات، استعارهای از نیروهای سرمایهداری جهانی، ایدئولوژیهای سرکوبگر، یا مصرفگرایی هستند که هویتهای فردی و فرهنگی را تهدید میکنند. مقاومت ناکام الیاس، مشابه برانژه در نمایشنامه یونسکو، قدرت این نیروها را نشان میدهد.
«خاورمیانه»: این منطقه، فضایی نمادین برای تقابل سنت و مدرنیته، فردیت و جمعگرایی است.« فتح»: کلمه «فتح» طنزی تلخ است که به تخریب هویتها اشاره دارد، نه پیروزی.
موخره
تأکید بیشازحد و مهوع بر عمل دفع: تأکید مکرر و تهوعآور بر عمل دفع، اگرچه نمادی از تحقیر انسان در نظامهای نابرابر است، از ظرافت هنری میکاهد. این رویکرد، با ایجاد انزجار بهجای همدلی، ممکن است تماشاگر را از پیام فیلم دور کند.
گفتوگوهای شعاری الیاس با مسافران: دیالوگهای شعاری الیاس، که به نقد سرمایهداری و اجتماع میپردازد، بهدلیل صراحت بیشازحد، نقد اجتماعی را سطحی جلوه میدهند و از تأثیرگذاری نمادهای بصری فیلم میکاهند.
نمای قرمز شبهاکسپرسیونیستی: استفاده از نمای قرمز، اگرچه خشم و فشار روانی را منتقل میکند، با فاصله گرفتن از واقعگرایی، ممکن است تماشاگر را از واقعیت ملموس اجتماعی فیلم دور کند. این انتخاب، در کنار نمادهای قویتر، میتواند بهعنوان اغراقی غیرضروری دیده شود.