مختص جامعه سینما: خبر پایان یافتن زندگی «حامد صفایی» به صورت خودخواسته، بار دیگر پرسشی عمیق را در جامعه زنده میکند: آیا خودکشی یک تصمیم کاملاً فردی است یا محصول شرایط اجتماعی، روانی و فرهنگی؟
از منظر جامعهشناسی، امیل دورکیم در اثر کلاسیک خود «خودکشی» نشان داد که این پدیده نه یک انتخاب فردی، بلکه نتیجهای از نیروهای اجتماعی است. او چهار نوع خودکشی را معرفی کرد، که خودکشیهای ناشی از نومیدی و بیگانگی در جوامعی که همبستگی اجتماعی کاهش یافته، بسیار رایجاند. در این نگاه، هر خودکشی در حقیقت یک «قتل اجتماعی» است؛ چرا که ساختارهای جامعه فرد را به نقطهای میکشاند که دیگر جایی برای امید نمیبیند.
کیرکگور در «بیماری منتهی به مرگ» نومیدی را گناهی میداند که انسان را از خویشتن واقعیاش دور میکند. اما وقتی جامعه، افراد را در چرخهای از بیپناهی و فشارهای معیشتی، عاطفی و حرفهای قرار میدهد، آیا این نومیدی صرفاً یک مسئله فردی است؟ آیا جامعه در این مرگها بیتقصیر است؟
مهرآیین :سینما و دنیای هنر در حال خودکشی است
مرگ یک هنرمند، فراتر از یک فقدان شخصی، هشداری است درباره وضعیت سلامت روان و زیست اجتماعی ما. جامعهای که فرصت شنیدن صدای افراد را از آنان میگیرد، عملاً آنان را به سوی خاموشی ابدی سوق میدهد. باید پرسید: چگونه میتوان از این «قتلهای خاموش» جلوگیری کرد؟
محسن سلیمانی فاخر