مختص جامعه سینما: تلویزیون این روزها تبدیل به جولانگاه بازیگرانی شده که بدون هیچ تجربه و آموزشی، از بازیگری به اجرای برنامه روی میآورند. نتیجه؟ برنامههایی سطحی، بیکیفیت و خالی از خلاقیت! مهران غفوریان در «شب خوش» برنامهای که قرار بود احیای طنز شبانه باشد—با صدایی نچسب و بدون آمادگی، با کپی نازل از مهران مدیری، متنی را که همان لحظه دریافت کرده، میخواند. انگار از خواب بیدار شده و بدون کوچکترین تمرینی، جلوی دوربین میرود. اجرا؟ صفر! محتوا؟ هیچ! اما پول؟ همیشه در جریان!
جواد رضویان در «شوخی شوخی» تلاش میکند ادای ایرج طهماسب را دربیاورد، اما نتیجه، نسخهای دست چندم و ضعیف از اجرای اوست. محسن کیایی با برنامه ۱۰۰۱ سعی دارد خندوانهای دیگر خلق کند، اما ابتر و رهاتر رامبدجوان. نه ایدهای تازه برای جذب مخاطب،نه اجرایی نو .فقط عقل کل برنامه، خواسته که مهمانان برادرهایشان را همراه خود بیاورند. محمدرضا گلزار هم در «پانتولیگ» بیشتر از اینکه یک مجری باشد، یک چهره خسته و بیهدف از سینمایی است که دیگر چندان به او میدان نمیدهد.
تحلیل رسانهای: ابتذال در بستهبندی جدید
مخاطب چه میشود؟
یک عده تماشاگر در استودیو که فقط دستور کف زدن و خندیدن دریافت میکنند. مردمی که اگر هم بخواهند چیزی از این برنامهها ببینند، چند کلیپ دستچینشده در اکسپلور اینستاگرام نصیبشان میشود، آنهم با سودی که به جیب بلاگرها میرود، نه این ولی نعمتان!! تلویزیون، با این همه امکانات و نیروی انسانی، به جای ساخت برنامههای باکیفیت، به همین چهرههای بازیگر_مجری درجه دو دل خوش کرده است. نتیجه؟ مخاطبی که روزبهروز از رسانه ملی دورتر میشود و ترجیح میدهد سرگرمیاش را در پلتفرمهای دیگر پیدا کند. شوخی شوخی، تلویزیون را شوخی گرفتهاند!