مختص جامعه سینما: شاهپور شهبازی/همان اندازه که در مورد فیلمهای خوب به سهولت میتوان یک کتاب نقد نوشت در مورد فیلمهای بد به زحمت میتوان چند خط مطلب نوشت. فیلم «شب، داخلی، دیوار» متعلق به این نوع از فیلمهاست. داستان فیلم دربارهی نجات زنی از طبقات فرودست جامعه توسط یک مامور امنیتی سرکوبگر شورشی است.
فیلم اما با تمام تصنع چرکاندود و زیرکی پنهان نمونهی بارزی از «سینمای درونمایهمحور» است. سینمای درونمایهمحور در خلاصهترین تعریف یعنی سینمای «پیاممحور». یعنی سینمائی که از شخصیتها و پلات به عنوان ابزار تبلیغ یک «پیام» سوءاستفاده میشود. ی
عنی «جهانِ داستان» در خدمت اهداف ایدئولوژیک «داستان جهان»، بدون اینکه داستان جهان به عنوان «امرکلی» از دل کنش و واکنشهای شخصیتها به عنوان «امرجزئی» تبدیل به جهان داستان شده باشد. یعنی نه زارزدنهای تهوعانگیز و اعصابخوردنکن دائمی زن زحمتکش فیلم عاطفهی انسانی ایجاد میکند و نه عصیانِ شعاری و شکیبائی پیامبرانهی مامور امنیتی بوئی از عطوفت اومانیسم برده است.
فیلم «شب، دیوار، داخلی» آن روی سینمای ایدئولوژیک «دفاع مقدس» است اما با نقاب روشنفکری اعتراض. در این فیلم، نه تنها نجاتِ زن زحمتکش توسط مامور امنیتی سرکوبگر سابق، «عصیان» را بارز نمیکند؛ بلکه «عصیان» نیز، امنیتِ زن زحمتکش را مبدل به نجات مامورِ سابقِ سرکوب نمیکند.
در یک کلام «سینمای درونمایهمحور» یعنی سینمای زینتهای جعلی، یعنی خردمندی های طوطیصفتانه، یعنی لقمههای هضمنشده. یعنی شامههای میانمایه، یعنی خودپسندیهای متفرعانه، یعنی شلیک گلولهی شخصیت توسط دست مرئی مولف. یعنی سینمای هیاهوهای تصنعی پوچ برای هیچ.