مختص جامعه سینما :شاهپور شهبازی/شب گذشته قسمت پایانی سریال «شبکهی مخفی زنان» افشین هاشمی را دیدم. تحلیل همه جانبهی سریال مجال دیگری میطلبد اما اولین و مهمترین پرسش در مواجه با سریال این است؛ آیا سریال «شبکه ی مخفی زنان» کمدی است؟ آگر آری؛ چه نوع کمدی؟ ویژگیهای آن چیست؟ و چگونه از سایر کمدیهای دیگر متمایز میشود.
من در کتاب «بوطیقای سینمای کمدی» به طور مفصل به سینمای کمدی و انواع آن پرداختهام. در این یادداشت کوتاه تنها به ذکر چند نکتهی بسیار کلی اکتفا میکنم. اگرچه اکثر نظریهپردازان کمدی بر این اعتقاد هستند که مخرج مشترک همهی آثار کمدی دو چیز بیشتر نیست، یکم: خنده و دوم: پایان خوش.
اما این تعینات ماهیت کمدی را نمیسازند. به طور مثال از یکسو اکثر فیلمهای بلند نابغهی سینما «چارلی چاپلین» پایان تراژیک دارد، با این وجود فیلمهایش کمدی محسوب میشوند و از سوی دیگر تعدادی از اثار برجستهی تاریخ سینما با اینکه خندهدار و دارای پایان خوش هستند اما کمدی محسوب نمیشوند.
بنابراین اینکه تفاوت ماجرا (Handlung) و خنده در کمدی با سایر ژانرها در چیست؟ انواع آنها چیستند؟ چگونه و دراثر چه ناشی میشوند؟ و… وجه تمایز انواع کمدی با سایر ژانرهاست.داستان یک خطی سریال تاریخی «شبکهی مخفی زنان» بر یک تناقض کمیک استوار نیست و سریال زندگی معمولی «میرزا محمود زنبورکچی» روایت میکند که شور و شوق فرزند ذکور دارد اما آخرین فرزندش نیز دختر میشود.
با این وجود سریال کمدی محسوب میشود و با خیلِ فیلمها و سریالهای کمدی ایرانی به لحاظ کیفی فاصلهی کهکشانی دارد. اما آنچه این سریال را به طور بسیار کلی از سایر فیلمها و سریالهای کمدی ایرانی متمایز میکند، «نوع نگاه» و «خلاقیت» است.
این «نوع نگاه» و «خلاقیت» بدون اینکه به بهای نوافرینی به دام انحطاط یا ابتذال بیفتد، وقار کمیکاش را از تیتراز و آنونس سریال (انچه گذشت) تا «عناصر روائی»، پلات اصلی و فرعی، شخصیتها، دیالوگها، مونولوگها، زیرمتنها، پیشداستان…و «عناصر سبکی»، میزانسن، بازیگری، فیلمبرداری، تدوین، صحنهپردازی، موسیقی، قاببندی، دکوپاژ و در کلام کارگردانی حفظ میکند.
با آنکه موضوع اصلی سریال «شبکه ی مخفی زنان» تجدید فراش مخفیانهی یک مرد هوسباز زنباره است اما خندهی سریال مبتنی بر افیونِ غرایز سرکوبشدهی جنسی تماشاگر نیست و برعکس «نوع نگاهِ» منحطِ حاکم بر شبه کمدیهای مبتذل ایرانی که سرشار از شوخیهای وقیح و تهوعآور جنسیتزده و متکی بر تداعیهای بیپروای جنسی و تحقیر زن هستند و به صراحت ساختار سلسله مراتبِ موهنِ جنسی را مشروعیت میبخشند، در سریال «شبکهی مخفی زنان»، نه تنها زنان قهرمانان اصلی درام هستند بلکه حتی از یک شوخی مبتذلِ جنسیتزده برای خنداندن و جذب تماشاگر استفاده نشدهاست.
برعکس تصور عام؛ کمدی ذاتا جدیتر از هر ژانر دیگر و در عمل ستایش ارادهی انسان است. ذاتا نوعی اعتراض به حتمیتِ تراژیکِ سرنوشت و تجلیل آزادی در تقابل با «نظام تقدیری قدرت» است. کمدی بر چیزی میشورد که امکان پیروزی بر آن را ندارد اما آرزوی انرا ایجاد میکند. در تراژدی شکست حتمّیت دارد؛ اما در کمدی میتوان تصور کرد که شکست، محتوم نیست و تقدیر تحقق نمییابد.
در کمدی انسان از اینکه سرنوشت را از پای درمیاورد، احساس شادمانی میکند. اگرچه این شادمانی «واقعی» نیست اما «حقیقی» است. شادمانی شهادت به تحققِ آرزوهای غیرقابلِ تحقق و اعتراف به حقانیتِ آرزوهای حقیقی انسان است.
«افشین هاشمی» در یک فضای تاریخی متعلق به گذشته، کمدی انتقادی «شبکهی مخفی زنان» را میسازد که پیشاپیش دوران تازهای را متناسب با «روح زمان معاصر» پیشگوئی میکند. زنان در واقعیت و سریال به عنوان قهرمانان واقعی جهان ایرانی از پنهانماندگی تاریخی به پیشزمینهی تاریخ میایند تا آرزوهای «حقیقی» انسان ایرانی را «واقعی» کنند. خنده و شادی ترس را میکشد و بدون ترس هیچ نظام قدرتی دوام نمییابد. به همین دلیل کمدی شورشیترینِ فرزند درام است.