جامعه سینما: علیرضا صداقت بین/فیلم «شیطان وجود ندارد»، ساخته ی محمد رسول اف را تماشا کردم . به معنا و پیام فیلم فکر می کردم و به یاد بخشی از سخنرانی دکتر «سم هریس» (عصب شناس، نویسنده، سخنران، و منتقد ادیان) افتادم که با معنای فیلم و درک آنچه در تاریخ معاصر ایران و خصوصا روزهای اخیر می گذرد، مرتبط است.
«سم هریس» از جمله دانشمندانی است که به تاثیر عمیق باورها و عقاید بر رفتار جمعی انسان ها باور دارد. حقیقت این است که بسیاری از ما (انسان های خوب و عادی و حتی اخلاق مدار) تحت تاثیر باورهای شرارت بار، توانایی انجام اعمالی (جنایاتی) باور نکردنی را داریم.
سم هریس می گوید، تعداد آدمهایی که ذاتا شرور و بد هستند، در جهان زیاد نیست. بر خلاف آنچه که بیشتر آدمها فکر می کنند، درصد افرادی که آگاهانه و عامدانه مرتکب اعمال شرورانه می شوند، زیاد نیست؛ بلکه بیشتر اوقات افرادی معمولی و عادی و ظاهرا خوب (تحت تاثیر باورها و محیط مخرب) توانایی انجام جنایت را دارند. آدمهایی که زندگی عادی دارند، اخلاق مدارند، دارای همسر و فرزند هستند، همکاران، و همسایه های خوبی هستند.پ
س از سقوط آلمان نازی، از اردوگاههای آشویتس و داخائو (مکان کشتار یهودیان) آلبومهای عکسهایی پیدا شد که کارکنان آنجا در مدت انجام وظیفه از خود گرفته بودند. حیرت انگیز است که در این عکسها، کارکنان در حالیکه آدمها را در اتاقهای گاز از بین می بردند و اجساد آنان را به کوره ی آدم سوزی می فرستادند و یا در گودالهایی محوطه ساختمان می ریختند؛ به رقص و پایکوبی و باده گساری و شاد خواری مشغول می شدند! عکسهای خانوادگی آنان که در آن بر کودکانشان را بوسه می زدند و به آنها عشق مادری و پدری می دادند….
این عکسها آدمهایی معمولی را نشان می داد که مانند من و شما دارای همسر و فرزند هستند، و زندگی عادی دارند. حقیقت این است که ذهن و ساختار روان آدمی به گونه ای طراحی شده که می تواند برای رفتار و نقشهای متفاوت (بخشها) پارتیشن های مجزا بسازد. در دادگاه هایی که برای محکومیت فرمانده ها و افسران ارشد و دون پایه نازی (درگیر در جنایت هولوکاست) تشکیل می شد، حاضران جلسات باور نمی کردند که آدمهایی را ببینند که در شرایط عادی، می توانند همسایه، همکار، دوست، والدین، و شهروند خوب و عادی باشند.
سم هریس، اعتقاد دارد که باید بطور جدی و مکرر باورها و اعتقاداتمان را مورد نقد و بررسی قرار دهیم، زیرا نه تنها هر باوری قابل احترام نیست، بلکه هر باوری به صرف باور بودن، به معنای صحت داشتن نیست. فراموش نکنیم، قدرت باورها (ایدئولوژی های مذهبی-سیاسی) بیش از آنچه فکر می کنیم می تواند مخرب و هولناک باشد. اعتقادات انسان تا حد زیادی قابل انتشار (مسری) است.
بنابراین هرگز نباید به بهانه ی احترام به عقاید، از گفتگو، نقد و ارزیابی باورها و نظرات آدمها اجتناب کرد. آنچه در داستان اول فیلم نیز شاهد هستیم، دقیقا نشان دهنده ی انسانی عادی است که در قالب (موقعیت و ایدئولوژی) خاصی (زندان) به اجرای حکم اعدام مشغول است. شاید با تماشای این فیلم متوجه شویم که احتمالا آن جوانی که با چوب و چماق در خیابان بر سر زنان و مردان می کوبد، می توانست عضوی از خانواده ی ما باشد، و یا در صورتی که تحت تاثیر نظام باورهای ولایت فقیه نبود، انسان دیگری باشد…