مختص جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر/ دو فیلم «عنکبوت» و «عنکبوت مقدس» درباره یک قاتل سریالی است که خود را مجری قانون و فراتر از محاکمه، دادگاه و رسانه می داند .او بر اساس فهم خود از دین و اعتقاداتش قتل انجام می دهد تا دنیا را از پلیدیها بزداید اما او خود مصداق سیاهی و پلیدی است و اما چند استنتاج:
۱٫جهانِ«سعید حنایی» جهان عبوس و آتشین مزاج است ،جهانی نام ناپذیر , نفوذ ناپذیر .او فاقد «هویت پیوندی» است ،درون او انباشته از «دیگران» نیست که با آن ها گفتگو کند. او در باطن خود از انسان های دیگر و جهان پرهیز می کند و به همین دلیل تبدیل به انسانی قسی ،خشونت ورز و جانی می شود.
۲٫سعید حنایی پرسش هایی را در ذهن مخاطب به وجود می آورد اینکه :زمانی که فردی دارای باورهای دینی خدا محور، وارد دنیای عقلانیت استدلالی و ابزاری انسان محور شود چه بر سر روان و هویتش می آید؟آیا او باورهای دینی خود را به طور کامل وا می نهد و وارد دنیای عقلانیت بشری می شود؟آیا او با تعصب بر باورهای دینی خود به جنگ دنیای عقلانیت می رود؟ یا اینکه یکی از این دنیاها را مبنای هویت و شخصیت خود قرار می دهد و از دنیای دیگر سرپیچی می کند؟
۳٫سعیدحنایی در عنکبوت مقدس نشان می دهد که یک شخص چگونه می تواند دریافت خویش را از ایمان دینی خود را بنیان هویت و شخصیت و نظام فکری خود قرار دهد و از عقلانیت می گریزد وآنرا به چالش می کشد .او از دین و باورهای دینی خود یک نیروی مستقل ِخود تصمیم گیر می سازد که از دنیای انسانی گریزان است که همزمان «خدا ،انسان ، ایمان و عصبیت» را تبدیل منبع قانونگذاری ساخته است.
۴٫بزرگترین آسیب استبداد آسیبی است که به روان انسان های یک جامعه زده می شود و از انسان هایی که فکر نمی کنند هیولا می سازد.حنایی ها ،دیگری های متفاوت را به درون خود نمی برند و نمی اندیشند که جزیی از وجود زیسته و نازیسته انسان ها هستند و قاضی عمل دیگری نیستند .
۵٫فیلم تصویر، برساخت واقعیت یک “هیچ” است.واقعیت ساختار سیاسی-اجتماعی و فرهنگی یک خانواده در یک جامعه است . فیلم های عنکبوت وطنی و غیر وطنی ، آنچه به ما نشان می دهد صرفا یک قاتل معمولی نیست، بلکه یک ” هیاهو و درک شخصی” است که مهمترین وجه دردناکش چیزی جز این نیست که این “فهم” زندگی ماست. حنایی با درایت و معیارشخصی اش،خود را گزینه ای کرد که به ما بگوید زندگی یعنی تصمیم فردی ؛یعنی دین نخستین؛
۶٫مهمترین مساله جهان امروز ” هویت” است . آیا انسان آینده می تواند به فردی تبدیل شود که حاصل در هم تنیده شدن تفکرات متفاوت است یا آنکه فراری از این جهان ، بازهمچون سعید حنایی به مفاهیم متعصب و شخصی چون “خانواده،قومیت ، نژادو هویت دینی” پناه خواهد برد و جهانی انباشته از انسان های بیگانه از هم خواهد ساخت که می کوشند مرتجعانه ترین شکل، ریشه های ملی و دینی نیاکان را زنده کنند و به رواج نفرت بپردازند و «دیگری» ضعیف یا زنان جامعه را در این زنجیره نفرت سپر بلای فهم ودرکش از دین و آیین خویش کنند؟
۷٫فهم نادرست از دین یکی از پاسخ ها به مساله “هویت در جهان امروز” است. انسان این عصر باید مفاهیمی چون بازگشت به خویشتن و تعصب گرایی دینی را آگاهانه فهم و درک کند تا به غلط با ستایش از ریشه های انتزاعی ، نفرت و نفرین را از تجربه زیسته ،عادی کند. چنین کژ فهمی هایی فقط ریشه در “نفرت از خویش” دارد.
2 Comments
oomid
عالی بود
oomid
سعید حنایی پرسش هایی را در ذهن مخاطب به وجود می آورد اینکه :زمانی که فردی دارای باورهای دینی خدا محور، وارد دنیای عقلانیت استدلالی و ابزاری انسان محور شود چه بر سر روان و هویتش می آید؟آیا او باورهای دینی خود را به طور کامل وا می نهد و وارد دنیای عقلانیت بشری می شود؟ آیا او با تعصب بر باورهای دینی خود به جنگ دنیای عقلانیت می رود؟ یا اینکه یکی از این دنیاها را مبنای هویت و شخصیت خود قرار می دهد و از دنیای دیگر سرپیچی می کند ؟
مستدل