مختص جامعه سینما :علی احسانی/این روزها زورآزمایی دولت مردان با اتمسفر عمومی جامعه که در فضای مجازی به دلایل گوناگاگونی (کسب درآمد و سرگرمی) غوطه می خورند به گذرگاه های سخت خود رسیده است.
شُل کن، سفت کن های کارگروه های مختلف برای کنترل فضای مجازی و «طرح صیانت»که هر روز خبرهای متناقضی از اجرایی شدن آن به گوش می رسد فضای جامعه را ملتهب کرده است. کند شدن سرعت اینترنت در هفته های اخیر که به شکل مویرگی در حال اجرایی شدن است و نگرانی فعالان اقتصادی و بخشی از جامعه که از این فضای مجازی کسب و درآمد می کنند؛ بار دیگر مضرات و محسنات فضای مجازی و پالایش آن را به پرسش اصلی جامعه به خصوص نسل جوان و تازه نفسی امروزی بدل کرده است.
هنر هفتم نیز در این سال ها گوشه چشمی با اهرم درام به وادی فضای مجازی داشته است.فیلم سینمایی «گربه سیاه» تازه ترین محصولی است بعد از رهایی نسبی از کرونا فرصت اکران عمومی در شبکه نمایش خانگی را یافته که در آن نسل تازه نفس برای عقب نماندن از قافله روزگار در این فضا، مانند پروانه ای در رودخانه مصائب، هر چند کج دار و مریز به شنا مشغول هستند.
فیلم در فیلم … اندر فیلم
در تاریخچه هنر هفتم خود رسانه ای همچون سینما به شیوه های مختلف دست مایه موضوعی سازندگان آثار قرار گرفته است. به گونه ای که اکثر قریب به اتفاق سینماگران صاحب نام و کارکشته در کارنامه کاری خود تلاش می کنند اثری را نیز در گونه «فیلم در فیلم» در کارنامه خود به ثبت برسانند. «گربه سیاه» جدید ترین تجربه در گونه «فیلم در فیلم» در سینمای ایران است که با دستمایه قرار دادن زندگی روزمره و کاری یک هنرپیشه – سیلبریتی وطنی (بهرام رادان) زور آزمایی نسل تازه نفس را با گستره فضای مجازی به چالش می کشد.
از قصه فیلمی که «بهرام رادان» در حال فیلمبرداری و کار روزمره خود است بهره مفید روایی به تماشاگر نمی رسد.همزمان با این فیلم خانم مستند سازی در حال ساخت فیلمی از زندگی «بهرام رادان» بازیگر است که جز چند نما از دید ویزور دوربین این خانم کشف، تازه ای از روایت این مستند ساز درباره این هنرپیشه – سیلبریتی وطنی برای تماشاگر رقم نمی خورد.
به واقع بهرام رادان به گونه ای در حاشیه و فرع روایت های اصلی داستان است. اهرم اصلی سرک کشیدن و زیر ذره بین بردن مصائب سیلبریتی وطنی دو قهرمان جوان قصه هستند که هر یک به نوعی می خواهد از جایگاه یک هنرپیشه – سلبریتی وطنی در حد تلکه کردن و بالا بردن دنبال کنندگان خود در فضای مجازی بهره ای ببرند.
نویسنده «گربه سیاه» زبان و مناسبات کلامی نسل جدید را که به این فضای ملتهب به شدت گره خورده اند را به خوبی می شناسد.لمپنیسم دهه هشتادی ها و چانه زنی های آنان با یکدیگر و نسل پیشین در نوع مناسبات کلامی و رفتاری این نسل در سازمان گفتاری فیلم به خوبی جا افتاده است و بخشی از توفیق فیلم هم به این چالش ها و جدل های کلامی گره خورده است.
«رها» (ترلان پروانه)در مجادله های کلامی با راننده شخصی بهرام رادان و پدرخوانده اش هیچ گاه کم نمی آورد ولی در برابر زورگویی و برتری جنس مقابل حربه ای برای دفاع از خود ندارد. از دست پدرخوانده معتاد و تلکه گیرش فراری است و یکبار هم که ماشین گران قیمت «رادان» را بلند می کند کتک مفصلی از محافظ شخصی هنرپیشه – سلبریتی وطنی نوش جان می کند.
تنها ابزاری که «رها» برای مبارزه با جنس مخالفِ برتری طلب دارد،بهره بردن از فضای مجازی و لایو گذاشتن از اتاق خواب هنرپیشه – سیلبریتی وطنی است. جادوی تصویر این بار به داد دخترک می رسد تا به نوعی حق خود را از نسل مرفه و بالانشین به گونه ای مطالبه کند.
سینما در «گربه سیاه» از لحاظ جغرافیای مکانی به گونه دیگری منشا خدمت به خلایق در عصر حاضر نشانه گذاری شده است. پسر جوان قصه، شب ها در آپاراتخانه سینمایی در جنوب شهر اتراق می کند. سینمایی که سالن نمایش آن بعد از سانس آخر به خوابگاه بی خانمان ها، معتادان و کارتن خواب های جنوب شهری بدل شده است.
واقعیتی تلخ از حال و روز فعلی سینماهای کشور که در حال تعطیلی و تغییر کاربری به مجتمع تجاری و مسکونی هستند. در یکی از فصل های فیلم در همین سینما پسر جوان قصه در حال نمایش «سنتوری» فیلم جنجالی و توقیفی «داریوش مهرجویی» است که رنگ پرده را به خود ندید و اینجا در سازمان فیلم جز کارکرد معنایی و فرامتنی عایدی چندانی برای «گربه سیاه » فراهم نمی کند. چون در زمان کنونی آپارت های لامپی دو دهه پیش جای خودشان را به پروجکش های مدرن داده اند و در عصر حاضر محلی از اعراب ندارند.
فرجام حقیقت در آوردگاه مجاز
حقیقتی که در کف رخدادهای جامعه در این روزها عیان است بی شک فاصله اش با آنچه که در گستره فضای مجازی در ساحت های مختلف رخ می دهد در حال کم شدن و به نوعی هم سو و هم وزن شدن است. مطالبات دهه هشتادی های «گربه سیاه» که در آستانه ازدواج و ورود به بازار کار هستند با نسل های پیشین خود قابل سنجش و برابری نیست. «رها» در شمایل گربه سیاه فیلم موی دماغ هنرپیشه – سلبریتی وطنی شده است تا از همجواری با او با اهرم فضای مجازی به نان و نوایی در این پوسته ناهموار زمین برسد.
بیشتر بخوانید:
تحلیل فیلم فراری/طغیان«بحران هویت»و معناسازی عصر مجازی
پسر جوان فیلم با اهرم استوری گذاشتن و لایو، از طعمه های مختلف خود به نوعی می خواهد بهره برده و سری میان سرها باز کند.وقتی در برنامه «شبگرد» که اجرای زنده آن را «بهرام رادان» عهده دار است حاضر می شود و اعتراف می کند همراه با رفیق مونثش بیش از ۲ میلیون دنبال کننده دارد، هنرپیشه – سیلبریتی وطنی پی می برد به نوعی قافیه را به این نسل بی هویت و پا در هوا باخته است. نسلی که به خود اجازه می دهد تا اتاق خواب او را با جادوی فضای مجازی رصد کند و زندگی شخصی او را به قهقرا ببرد.
قهرمان های جوان فیلم در دو آوردگاه فضای حقیقی و دنیای مجازی، قافیه رهایی را به فضای مجازی واگذار می کنند. «رها» با آن پوشش باسمه ای سیاه رنگش و «گربه سیاه» خطاب کردن خود بیشتر وجه تحمیلی بر سازمان فیلم دارد که ارزش نمادین هم پیدا نمی کند.«آرمان» دوستِ پسر «رها» هم در جدل بین واقعیت و مجاز قافیه را به پدر حقیقت بین خود می بازد. او در رویا دنبال اجرای کنسرت و وصال با «رها» است اما در واقعیت یک سرباز فراری است که توسط پدرش لو می رود تا از شر رفتار غیر عرف او (البته به زعم پدرش – نسل گذشته) خانواده اش نجات پیدا کنند.
سازنده جوان «گربه سیاه» در تعریف قصه جوان پسند خود در بازنمایی بخشی از چالش های نسل جدید با فضای مجازی و چانه زنی با نسل پیشین خود به توفیق نسبی می رسد. فیلم ریتم منسجمی دارد هر چند در بخشی هایی دچار لکنت می شود. از مادر زندانی «رها» فقط در یک پلان صدایش را می شنویم در حالی که چالش های دخترک با پدرخوانده اش بیشتر مرتبط با موضوع مادر در حبس مانده است .
در نهایت «گربه سیاه» فیلم جوان پسند، زمینی و اینجایی است که تلنگری نیم بند و کج دار مریز به چالش های نسل جوان و مطالبات آن ها از جامعه و کارگزاران آن زده و مشکلات و مصائب را به اجانب و فرا زمینی ها پیوند نمی دهد.