مختص جامعه سینما :محمد هاشمی/در فیلم «هجوم ربایندگان جسم»ساخته ی «دان سیگل»،وقتی آدم ها به خواب می روند، نیرویی نامرئی آنها را با موجودات دیگری تعویض می کند که درون یک غلاف پرورش داده و به دنیا آورده است.
این موجودات جدید،هرچند همچنان همان نقش های مادر و پدر و فرزند و دوست و همکار را برای یکدیگر در جامعه ایفا می کنند،اما دیگر هیچ احساس و عاطفه ی انسانی و هیچ اخلاق ویژه ی فردی ندارند و به نظر می رسد به این ترتیب، همه ی افراد جامعه در وضعیتی هویت باخته و خالی از هر نوع فردیت انسانی، تبدیل به موجوداتی مکانیکی می شوند که در اجتماعی یکدست شده، تحت نفوذ و قدرت همان نیروی نامرئی قرار دارند.
اگر هم کسانی مقاومت کنند و نخواهند از هویت انسانی و عاطفی شان تهی شوند، توسط بقیه افراد جامعه،با ارعاب و تهدید یا ترغیب، به همکاری برای یکرنگ جماعت شدن کشیده می شوند. به آنان وعده داده می شود که هرچند از فردیت انسانی شان تهی می شوند، اما در عوض امنیتی دائمی توسط آن نیروی قاهر نامرئی مرموز به آنان داده می شود.
هرچند گفته می شود این فیلم تحت تاثیر وحشت ناشی از گسترش تفکر کمونیستی در غرب،در دوران جنگ سرد ساخته شده،با این حال به نظر می رسد حال و اوضاع جوامع بسیاری در بسیاری زمان ها را می توان چنین دید.
در وضعیتی که ما امروز در آن به سر می بریم، هر لحظه ممکن است دوست و آشنای نزدیک و دورمان، همان فرد فردیت باخته ای باشد که در ازای به حراج گذاشتن هویت انسانی و اخلاقی اش، منافع و امنیتی به دست آورده و حالا برای نگه داشتن این امنیت و رفاه و آسایش پوشالی ماتریکس وار، بخواهد شما را هم همرنگ خود کند تا تهدیدی برای آن فضای دروغین امنیت و رفاه محسوب نشوید و برای این هدف، به هر نوع تهدید و ارعاب و تطمیع چنگ بزند.
در وضعیتی که ما امروز در آن به سر می بریم، هر لحظه ممکن است دوست و آشنای نزدیک و دورمان، همان فرد فردیت باخته ای باشد که در ازای به حراج گذاشتن هویت انسانی و اخلاقی اش، منافع و امنیتی به دست آورده و حالا برای نگه داشتن این امنیت و رفاه و آسایش پوشالی ماتریکس وار، بخواهد شما را هم همرنگ خود کند تا تهدیدی برای آن فضای دروغین امنیت و رفاه محسوب نشوید و برای این هدف، به هر نوع تهدید و ارعاب و تطمیع چنگ بزند.
آدم ها هم از آنجا که آدم هستند و خدا نیستند، ممکن است فریب وعده امنیت و رفاه دروغین را بخورند و آزادگی انسانی شان را به دست فراموشی بسپارند که این دست برداشتن از مقاومت و همرنگ جماعت شدن ممکن است موقتی یا دائمی باشد.
در این اوضاع، که همگی تا حدودی، کم و زیاد، قربانی چنین فضایی هستیم به نظرم طعن و نفرین یک قربانی خاص، که حالا از ما به خاطر مشهورتر بودنش بیشتر توی چشم است، روا نیست.
پس به جای اینکه تخم لعن و نفرت و خشم خود را به بهانه های مختلف(که امروز، بهانه ی حرف های متناقض داریوش مهرجویی است و روز دیگری، چیزی و کسی دیگر) به تمام اطراف و اکناف بپاشیم، تلاش کنیم آزادگی های هویتی و فردی انسانی مان را از دست ندهیم و به بهای امنیت و رفاه و آسایش و منافع، مقهور فضاهای آلوده ی امنیتی-اطلاعاتی منفی این روزها نشویم.