برای جامعه سینما:پوریا ذوالفقاری/تولد جمشید هاشم پور فرصت مناسبی برای عذرخواهی ست. نه فقط از او که از همهٔ فعالان سینمایی که هاشم پور ستاره اش بود و کارشان را به بهترین شکل انجام دادند و نسلی را شیفتهٔ سینما کردند و به جای قدر، جفا دیدند.
زادروز هاشم پور زمان عذرخواهی از او و ساموئل خاچیکیان و مجید جوانمرد و محمدرضا اعلامی و ایرج قادری ست. زمان یاد کردن از فرج حیدری ست که فیلمبردار بسیاری از آثار این جریان بود و استاد بود و جای خالی اش هرگز پر نشد.
از یاد نبریم که آن فیلمهای اکشن که در روزگار نگاتیو، به سختی تولید می شدند، بی خطا و پر از نماهای درستی بودند که به آسانی بهم مچ می شدند و کات می خوردند و شور داشتند و ستاره داشتند و مخاطب را به وجد می آوردند در سالن ها.
بسیاری از متولدین اواخر پنجاه و اوایل شصت با همین فیلمها عاشق سینما شدند. سینمایی که نه فقط دکوپاژ و میزانسن و ستاره هایش، که حتی حساب و کتاب مالی اش نیز درست بود و به ناحق تحقیر شد و حمایت از جنس دیگری از سینما تلقی نادرستی را از کارگردانی ایجاد کرد و به «تکنیک» که سرشت سینماست و «تکنسین» که صفتی ست سزاوار بزرگترین فیلمسازان و هنرمندان، بار منفی داد و کار را به جایی رساند که حالا با وجود دوربین های دیجیتال و مونیتورها و امکان ضبط هر صحنه از صد زاویه، یک سکانس اکشن وجدآور از سینمای این سالهای مان بیرون نیامده است.
هنوز قهرمانی نداریم که بند پوتین بستن و سر تراشیدن و اصلا نگاه کردنش، تماشاگر را روی صندلی تکان دهد. آخرینش، همان که مردم برای او بلیت می خریدند و ساعت ها در گرما و سرما در صف می ایستادند و در سالن ها چنان هلهله می کردند که به مدیران سخت آمد و مدتی او را خانه نشین کردند، جمشید هاشم پور بود.
زادروز تان خجسته باد جمشید خان هاشم پور. ممنون بابت نیش و عقرب و افعی و قافله و تاراج و عقاب ها و یوزپلنگ… ما را ببخشید… سینمای ایران را ببخشید و بمانید… حالا حالاها سالم و سرحال بمانید برای این سینما که فقط نگاه های تان، بخشی از تاریخ آن است…