برای جامعه سینما: پوریا ذوالفقاری/انتشار خبر تولید تگزاس ۳ (که با توجه به سودده بودنش منطقی هم هست) پرسشی کهنه را در ذهنم زنده کرد. کارگردان تگزاس ها مسعود اطیابی ست که زیر عناوین متفاوتی مثل مجری طرح و مدیر تولید و دستیار کارگردان و تهیه کننده، آثار اصطلاحا ارزشی ای مثل عروس حلبچه و دکل و مریم مقدس و ایوب پیامبر را در کارنامه دارد.
اطیابی در ذهن من همان سینماگری ست که سال نود و یک و در آستانه تحریم اسکار از سوی معاونت سینمایی وقت، روی صحنه جشنواره مقاومت (که در کرمان برگزار می شد) رفت و به اسکار توپید و گفت: «بهترین جشنواره همین جشنواره مقاومت است!»
اطیابی حالا دارد تگزاس می سازد و تنها سینماگر متعلق به اردوگاه ارزشی ها و خودی ها نیست که چنین مسیری را برگزیده است. حسین قاسمی جامی هم که فیلم جنگی قابل اعتنای چشم شیشه ای را در کارنامه داشت.
در ادامه هم کوشید آثاری انتقادی بسازد، در نهایت سال هشتاد و نه پیتزا مخلوط را با علی صادقی و مجید صالحی و مهران غفوریان ساخت و از یاد نمی برم همان زمان رسانه های ارزشی بابت انبوه شوخی های جنسی فیلم به آن تاختند. مسعود دهنمکی هم پس از ورود به سینما سراغ جنسی از فیلم و مدلی از تلاش برای خنده گرفتن از مخاطب رفت که خب با آثاری نظیر تحفه هند (که مغضوب گروه های فشار بود) نزدیکی بیشتری داشت و دور بود از شعارهای صفحات فرهنگی نشریات خودش. .
این نکته انحصاری به اصول گرایان ندارد. منوچهر محمدی هم در نهایت به تهیه ی اکسیدان رسید و تبریزی و میرکریمی هم «ما همه باهم هستیم» را در کارنامه شان دارند. حتی محمدحسین قاسمی هم در همین دهه نود و درست زمانی که فیلمهایش مورد توجه متولیان و جشنواره های دولتی داخلی قرار می گیرد، سریال سالهای دور از خانه را تهیه می کند.
(چنان که جواد نوروز بیگی هم در نهایت سلام بمبئی را تهیه می کند که فارس و کیهان به آن می تازند و سعید سهیلی هم از مردی شبیه باران به گشت ارشادها می رسد.) به نظرم واقعا باید تحقیقی صورت بگیرد که چرا سینماگرانی که ژست انقلابی و ارزشی می گیرند، این قدر مهیای غلتیدن به ورطه ابتذال اند.
آیا سازو کار سینمای ایران آنها را به چنین نقطه ای می رساند یا آن شعارهای دهان پر کن سالهای آغاز فعالیت شان از صداقت خالی ست و وقتی دیگر نتوانند با آن شعارها پول دربیاورند، سراغ شکل دیگری از کسب درآمد می روند؟
2 Comments
رضا ظفری
آقای ذوالفقاری، این نکته رو هم در نظر بگیرید که کارگردان و سینماگر آزاد به ساخت هر گونه فیلمیه. الآن یکی از اسطوره های گونه وحشت امریکا یه کارگردان سیاه پوست به اسم جردن پیل هست که تا قبل ساختن فیلم برو بیرون و معروفیت عظیمش فیلم کمدی میساخت. تازه ایران (که من اصلا و ابدا به جز اصغر فرهادی) سینماش رو دنبال نمیکنم یه احتیاجاتی به کمدی بین المللی داره. میدونم کارشون اشتباه و بی هدفه ولی لااقل مردم رو کمی سرگرم میکنه. انقلابی بودن به معنی واقعی کلمه حبس بودن و منفعل بودن نیست. امریکا هم خدا رو باور داره. هند هم قبول داره. اما به این معنی نیست که همشون باید فیلم دینی بسازن. کمدی سازای سیاه یا تاریک مگه دین ندارن!!!!
رضا ظفری
البته خود فیلمهای به ظاهر کمدی ایران، بویی از کمدی نبردن و کلمه ی ابتذال مناسبه براشون