برای جامعه سینما:مصطفی مهر آیین / جامعه شناس آلمانی و از نظریه پردازان نظریه اجتماعی “زمان”، معتقد است می توان در کنار تعریف آدرنو از مدرنیته به مثابه “رام کردن یا کالایی شدن”،یا تعریف زیمل از مدرنیته به مثابه “فردیت یابی”، یا تعریف وبر و هابرماس از مدرنیته به مثابه “عقلانی سازی”، مدرنیته را از منظر نحوه پرداخت آن از زمان به مثابه “نظم شتاب اجتماعی زمان” تعریف کرد.
به باور هارتموت رزا،جامعه مدرن را یک رژیم سفت و سخت زمانی تنظیم،هماهنگ و نظارت می کند که در چارچوب های اخلاقی جای نمی گیرد.او معتقد است ما به عنوان سوژه هایی که در عصر مدرن زندگی می کنیم از آزادی های بسیار برخورداریم،اما نوعی رژیم زمانی عمدتا نامریی،سیاست زدایی شده،بی چون و چرا،نظریه پردازی نشده و تصریح نشده،به شدت به ما نظم می بخشد و بر ما مسلط است و ما را سرکوب می کند:منطق شتاب اجتماعی.به باور هارتموت در چنین نظمی اتلاف زمان “مهلک ترین گناهان” است.
اکنون تصور کنید ما در نظم سیاسی زندگی می کنیم که هیچ گونه درکی از اهمیت زمان برای زندگی اجتماعی مردمانش ندارد و زمان را تنها در چارچوب منافع خودش معنابخشی می کند و می فهمد.در حدود ده سال،به بهانه جنگ و مسائل مربوط به آن زندگی ما دچار کندی و آسیب های ناشی از آن شد.در زمانی که باید توسعه اقتصادی و سیاسی پیدا می کردیم و روزهای جوانی و میانسالی خود را می گذراندیم ما را گرفتار در منازعات سیاسی بیهوده ساخت و با کش دادن زمان هر منازعه سیاسی و گرفتار کردن ما در چنگ رخوت و بی تحرکی و بی تصمیمی زندگی ما را نابود کرد.اکنون سالهاست که به بهانه مذاکرات با جهان غرب و آمریکا زندگی ما گرفتار رخوت و کسادی و افسرده گی و ….است.اصولا در چنین نظامی کسی نمی پرسد که این روزها و شب ها که می گذرد همین زندگی و عمر ما و توانایی های ماست که نابود می شود.
ما گرفتار در چرخه سکوت و بی معنایی و عدم تصمیم گیری و معطل ماندن زندگی هستیم تا شاید روزی کسی (ازچهره های نظام)سخنی بگوید و تصمیمی بگیرد و شاید در آن سخن و تصمیم وضعیت ما تغییر کند.ما به نحوی ظالمانه در حال از دست دادن زندگی و آرمانها و آرزوهای خود در چرخه سکوت و رخوت و بی زمانی حاکمانی هستیم که هیچ درکی از مفهوم “زمان” ندارند و زمان را برای ما تبدیل به سلول انفرادی ساخته اند که زندانی در آن تنها ساعت اعدام خود را انتظار می کشد.