جامعه سینما: سینما بازنمایی شفاف و روایتپردازی بیطرف جهان واقع نیست، بلکه آپاراتوس خلق معانی، نشانهها و واقعیات در متن آنتاگونیسم گفتمانهایی است که بعضا به خشونتی معرفتی گره خوردهاند. در واقع، سینما پیوندی ناگسستنی با امر هژمونیک دارد. این صنعت-هنر به مدد کلیشههای کتمان، توهم رئالیسم را ایجاد کرده اما حفرههای ایدئولوژیکِ درونزای منظومه نشانگان، رئالیته را بدل به بحران بازنمایی و دلالتگری مینماید. بازنمایی نقطه شروع مطالعاتِ دیگری است. به طور کلی برساخت دیگری در قالب سیاستهای دلالت، در درون پیکربندیهای هژمونیک و صورتبندیهای کلیشهای به طبیعیسازی و به حاشیهراندگی میانجامد. روندهای ایدئولوژیک و کلیشهساز در هیات یکی از فرمهای نوین سینماتیک، دیگری را به مثابه یک استعاره برمیسازد.