جامعه سینما: فیلم «دانتون» ساخته ی آندره وایدا فیلمساز لهستانی است که به شکل غیر مستقیم زندگی و مرگ دانتون را بهانه ایی می سازد تا سرکوب آزادی در کشورهای بلوک سوسیالیسم واقعا موجود را به نقد بکشد. دراین فیلم ضمن برشی به حوداث بعد از پیروزی انقلاب فرانسه و اختلاف رهبران آن، تقابل آرمان عدالت و آزادی را در دو رهبر مهم انقلاب فرانسه، روبسپیر و دانتون، برجسته می کند.
خشک اندیشی و میل معطوف به قدرت روبسپیر؛ نقابِ آرمانِ عدالت را بر چهره می زند تا نماد آزادی انقلاب فرانسه، دانتون را به جرم واهی به تیغ گیوتین بسپارد.آندره وایدا در شخصیت پردازی این دو چهره ی تاریخی از مدل شخصیت پردازانه ی یونگ استفاده می کند. دانتون یک برونگرای احساسی، حسی است که پاشنه آشیل شخصیتش تفکر است، درست برعکس شخصیت درونگرای تفکری، شهودی روبسپیر که به رغم سابقه ی دوستی نزدیک با دانتون به علت تعدیل موازانه قدرت در مناسبات سیاسی در یک دادگاه فرمایشی حکم مرگ دانتون را امضاء می کند.
در رویکرد شخصیت پردازی دانتون و روبسپیر تا پایان فیلم در تغییر خصلت های ثابت شخصیت ها هیچ گونه تغییری ایجاد نمی شود و به رغم پیروزی روبسپیر و مرگ دانتون فیلم رویکردی تراژیک را در انقلاب فرانسه نمایندگی می کند. در اشکال کلاسیک، قهرمان مثبت و منفی در سطح پلات بیرونی مقابل هم اما از نظر پلات درونی مکمل همدیگر هستند.
در فیلم “مخمصه” در سطح پلات بیرونی وینسنت و نیل مقابل همدیگر هستند. یکی دزد است و دیگری پلیس. بنابراین دارای اهداف متضاد هستند اما در سطح پلات درونی به رغم درونی بودن شخصیت نیل و بیرونی بودن شخصیت وینسنت مکمل همدیگر نیستند، بلکه مشابه هم هستند، اما در دو موقعیت متضاد. هر دو شخصیت باهوش، غریزی و نسبت به همکارانشان دلسوز، مراقب، مهربان و صادق هستند. هر دو شخصیت سرکش و رام نشدنی هستند و به رغم عاطفی بودن در روابط عاطفی، آمیزه ایی از بغض و خود ویرانگری در نگاه و رفتارشان موجود است. هر دو شخصیت پای بند به اصول اعتقادی خودشان هستند و مانند دو جنتلمن واقعی در دو طرف یک میز می نشینند و بدون اینکه به هم توهین کنند، محترمانه همدیگر را تهدید می کنند. هر دو شخصیت لجباز، کینه ایی و در پای بندی به اصول اخلاق کاری، وحشی و غیر اجتماعی هستند. هر دو شخصیت تا غایت جان سرسخت، جسور و حامی هستند با نگاه هایی رمزآمیز، چند لایه، موثر و ماندگار.
ادامه دارد
به نقل از کانال شاهپور شهبازی