جامعه سینما:سید روح الله موسوی/ «شیفت شب »با برشی از جامعه نمایشگر بلند پروازی های یک شبه در دل اجتماعی است که اقتصادش نابسامان است وعاطفه و گفتمان در خانواده اش گم شده است؛ با این حال فیلم با وجود مشکلات عمیق اجتماعی و اشتباهات درون خانوادگی در روزنه ای از امید سپری می شود.
خانواده با ویژگی های شاخصی چون محبت، صمیمیت و روابط عاطفی میان زن وشوهر و فرزندان تداعی می شود. این خانواده می تواند با کاهش تنش ها و فشارهای ناشی از جامعه به افراد خود کمک کند، اما در فیلم «شیفت شب» این صمیمیت چندان دیده نمی شود و شاید این صمیمت در دوران قبل از تنش نیز سطحی و در حد رفتن به رستوران و قدم زدن بوده باشد؛ حتی گفتمانی در این خانواده به چشم نمی خورد و آنقدر از مرد شناخت حاصل نشده است که زن به راحتی به شوهرش شک میکند که قصد خودکشی و یا حتی قتل زن و بچهاش را دارد.
از سویی، در بررسی عوامل مؤثر بر بروز خشونت در ابعاد جامعه شناختی، به زمینه خانوادگی توجه می شود که شامل خشم های کنترل نشده ناشی از عوامل ارثی، ناراحتی های عاطفی، نداشتن الگوهای مناسب و یا ترکیبی از همه اینهاست. در فیلم «شیفت شب» همسر مرد در اوج مسائل فکری و اقتصادی، هیچ زمینه ای برای استمداد از والدین شوهرش نمی بیند،
این مهم حاکی از ۀن است که مرد هم از کمبود عاطفه و گفتگو در خانواده پیشینش رنج می برد و هم الگویی در خانواده او یافت نشده است؛ حتی برادر او هم چندان نمی خواهد از کار و کاسبی اش دست بکشد و تنها با اصرار همسر برادرش همراه است. حتی می شود عوامل روانپزشکی و روانشناختی را هم دخیل ماجرا کرد. فرهاد در این قصه، شخصیتی پرخاشگر و خود شیفته دارد و این، احتمال بروز خشونت را بیشتر کرده است، بگونه ای که او حتی در مورد اشتغال زن، به شدت رفتار سلبی دارد.
با صرف نظر از خصوصیات فردی، شرایط اجتماعی افراد نیز در کاهش یا افزایش خشونت مؤثر است، فشارهای روانی و تنش های حاصل از آن یا بحران های اقتصادی – اجتماعی، خطر بروز خشونت را افزایش می دهد که خشونت جاری در فیلم «شیفت شب» بیشتر از این نوع است. این امر به طرق مختلف به اعمال خشونت منجر می شود.
مشکلات اشتغال و مسایل مالی به ایجاد خشونت در خانواده کمک می کند. انتظارات زنان از اشتغال شوهر به عنوان یک تأمین کننده، اهمیت موفقیت های شغلی و رضایت خاطر از درآمد خانواده می تواند بر بروز خشونت در روابط میان زن و شوهر تأثیر تعیین کننده داشته باشد.
در فیلم اگر زن نقش تقسیم کار را عهده دار بود، قطعاً اوضاع و بحران به وجود آمده سر و شکلی دیگر داشت، اما از سویی اشتغال زن ممکن است نقش مردان را به مخاطره بیندازد، از سوی دیگر زنان که مسئولیت سنتی در قبال موفقیت ازدواجشان را پذیرا شده اند، وقتی ازدواجشان به خشونت می کشد به احتمال زیاد احساس گناه می کنند.
با این حال عامل اقتصادی امروزه در جامعه ما از علل مهم خشونت و پرخاشگری در خانواده است. مردی که برای تأمین مخارج خود بعضاً در دو شیفت کار می کند و هرگز نمی تواند آرام و خونسرد، مهربان و صمیمی باشند
میزان رضایت از کار و تغییرات آن برحسب عوامل مختلفی از قبیل دستمزد، روابط انسانی، محیط کار و امکانات پیشرفت شغلی برای فرد سنجیده می شود. هرگونه تغییر در این عوامل در میزان رضایت افراد، تغییر ایجاد می کند. فرهاد در زندگی از درآمدی که از شغل خود کسب می کند راضی نیست و اینجاست که تصمیم می گیرد یک جهش مالی بعضاً سالم داشته باشد و با همکار خود وارد معامله ای شود که خود و خانواده اش را به مرز نابودی می کشاند.
نگاه جامعه شناسی به فیلم«فراری» داوودنژاد
او به دنبال ارضای حس صیانت مانند امنیت و آزادی است که آن را در کسب درآمد بیشتر می داند؛ شاید باجناقش هم تلنگری بر او باشد که او امنیت مالی ندارد؛ او شاید فکر می کند که چون از ابعاد مالی تأمین نیست احتمال دارد حس تعلق خاطر و عشق ناچیز خود را از کف دهد، از سویی ارزش و منزلت داشتن را، در جهش مالی خود می داند و در نهایت با تجربه کاری اش حتماً خود را با ظرفیت و با استعداد می بیند که در شغلش یک بلند پروازی یک شبه انجام دهد.
در فیلم وقتی رضایت شغلی به رغم کسب درآمد برای فرهاد فراهم نیست، انعکاس آن را در رفتار و کنش های او متبلور می شود. بر اساس جامعه شناختی، نیازهای یک سطح هنگامی شدت می گیرد که نیازهای سطح ماقبل ارضا شده باشد؛ حال این جامعه تحقق ظرفیت روحی و فکری و شناخت استعدادهای شخص که باعث ایجاد رضایت زندگی می شود را مهیا نمی کند
و در پی آن سهم عوامل درون زا از عوامل برون زا بیشتر می شود و عدم رشد و منزلت شخصی به جرقه شعله وری مبدل می شود. در نهایت، فرهاد که حسابدار زبده و کاربلدی است و در طول ده سال کار خود هیچ خطای مالی و رفتاری نداشته، حال متوقع است که سر و سامانی به وضعیت زندگی خود دهد.
اهمیت چارچوبهای مرجع و اجتماعی بر قضاوت فرد تاثیر می گذارد، این چارچوبها با وضعیت اشتغال و وضعیت عمومی شرایط کار و دستمزدهایی که در جامعه پرداخت می شود و نیز بی تعادلی در کسب سود و منفعت مالی در جامعه که وجود دارد و فرد از آنها اطلاع دارد، عواملی برای طغیان فرد و برداشتن گام های بلند و بی حساب می شود.
از بعد دیگر جامعه شناختی، «شیفت شب» روایت کنجکاوی زن در مورد خستگی و بیحوصلگی و نا متعادلی شوهر است که البته به کشف اشتباه مرد میانجامد. مردی ورشکسته، با افکاری تلخ و بی میل به زندگی و خانواده و نقش های مادر و خواهر ناهید، شخص طلبکار و برادر فرید، هر یک نقشی در پیشبرد و دامن زدن به حوادث یا آرام کردن جریان قصه ای دارند که ناهید در آن تا لحظات آخر همچنان در تب و تاب است. وجود زن همسایهی مطلقه، رفت و آمدهای پنهانی گوشه و کنار پارکینگ، پناه بردن به نزول خواران و… از مضامینی است که فیلمساز اشاراتی به شناخت جامعه می کند.
یکی دیگر از موضاعاتی که بعضاً فیلم بر محور آن در چرخش است، گفتگو نکردن زوجین با یکدیگر است که به تبع آن نیازها به زبان می آید و آسیبها کاهش خواهد یافت. عدم گفتگوی مؤثر و تعامل مناسب بین فرهاد و ناهید در «شیفت شب» از آسیبهای پنهان زندگی آنهاست که مسلئه موجود در زندگی شان را حادتر و اساسی تر جلوه می دهد.
فرهاد یکباره به کناره گیری و رفتن در لاک درونی خود می رود. «شیفت شب» در خلال داستان و پرده برداشتن از راز فرهاد توسط همسرش بر این نکته صحه می گذارد که برای داشتن یک رابطه محکم و جامعه اس سالم باید از حال یکدیگر باخبر بود و از یکدیگر حمایت کرد.
اما در ادامه، فیلمساز نقش زن را در جامعه و خانواده باز تعریف می کند و بر درایت آنان در جریان زندگی تأکید می کند. شخصیت زن محترم، فداکار و مسئول است که قربانی بلندپروازی فرهاد میشود و برای خلاصی شوهرش از گرفتاری، پیشقدم میشود؛ انواع دردها را به جان میخرد؛ فرزندش از او دور میشود، با یک نزولخور طرف میشود، زخمِ زبانهای مادر و خواهرش را تحمل میکند، برای تسویه بدهی، نزد مدیر شرکت به خواهش و تمنا میافتد.
اما در هر حال او با وجود سختی و مشکلات زندگی اش در درماندگی و تنهایی و اضطراب، پشت همسرش می ایستد و رازدار او می شود. شاید قصد دارد تاوان کمبود روابط عاطفی را تلافی کند و در تلاشش برای پی بردن به راز همسرش، لحظات دشواری را طی می کند.
حالات روحی وی، درگیری ها، تقابل بین مرد نزول خوار و مادر و خواهر و حتی مدیر ساختمان، نمایشگر زنی است که در میانه این دنیای حسابگر و کلیشه ای می خواهد راز همسرش را حفظ کند و دردهایی که باید به دوش بکشد.
نیکی کریمی با شناخت نسبی از پیرامونش، برشی از زندگی معمول جامعه ارایه کرده است فیلم اثر محترمی است ولی محدودهاش کم است. میشد با تعمیق و پیچیدگیهای بیشتر در فضای درام و موقعیتها و انگیزههای شخصیتی، این محدوده را وسیع تر نمایش داد.
حل و فصل شدن و تأمین پول برای رضایت گرفتن از مدیر شرکت و رد مرد نزول خوار در این فضای اقتصادی، چندان از دل واقعیات اجتماع برنیامده است و نیز موش کشی مرد هر چند که سکانسی نمادین است اما از بعد جامعه شناختی رئالیته موضوع را کم رنگ می کند.