برای جامعه سینما: رضا کرمی /ریک و مورتی نام سریال انیمیشنی ست که توسط دن هارمون و جاستین رویلند ساخته شده ست.
به بیانی قوی ، این سریال در ژانر کمدی سیاه ست اما بخش هایی از سریال بخصوص طراحی تصویری موقعیت ها با در هم آمیختن خنده و وحشت وارد حوزه ی گروتسک میشود.ابزوردیسم حاکم بر فضای سریال برخلاف باور به خاصیت ایستاییش در تمام قسمت ها مارا به قسمت بعدی دعوت میکند که ازین جهت کار سازندگان را دشوار تر از قبل کرده . سازندگانی که سعی در بازنمایی یک روح غیر قابل تغییر در جسمی متغیر را دارند.
موضوع وحشت کیهانی یا دنیاهای دیگر البته تازه نیست و میتوان “بیگانه ی ریدلی اسکات” را ستود یا با سینمای نولان همراه شد. اما گویی باور به اینکه حالا تنها علم است که یکه تازی میکند و قهرمان بلامنازع زندگی بشری تلقی میشود.مخاطب میداند که ریک هیچوقت به جواب قطعی نمیرسد اما در این که او به همراه مورتی برای یافتن پاسخ همچنان قصد دارد به ماجراجویی هایش ادامه دهد یا نه را مطمئن نیستیم.در واقع این عدم اطمینان و آن یقین ، هردو بازوی یک جسم اند که مارا به حرکت وا میدارند غلبه بر یکی، نابودی دیگریست .
کسی چه میداند شاید هندوانه ای که در تابستان میخوریم قسمتی از یک ماشین ساخت زمان های موازیست و یا اهریمن یک جامعه ی دانه هندوانه ای؟! . از کجا معلوم ما بخشی از مسابقه ی سرگرمی برای ابَر کلّه هاییم یا خدای دنیایی که در آن ،هدف غایی و کمال، فراهم کردن انرژی باطری اتومبیل مان باشد؟!
ریک و مورتی دهن کجی به باور هاست . مثل یک نوجوان که هیجان ناشی از همراهی با یک نابغه را بهتر از سرنهادن به آموخته های تکراری پدر و مادر میداند.این میتواند تاثیر بلوغ ناشی از نوجوانی نسل بشر باشد که ترجیح میدهد مثل ریک پس از فائق آمدن بر حساس ترین لحظه ی نزدیک به مرگ هم ، انگشت میانه اش را به خدا نشان دهد. (البته با استناد به عدم قطعیت سریال در معیار مشخص زمان، قیاس زمانی مذکور قطعی نیست)
توهم غلبه و برتری انسان به همه چیز فقط مخصوص انسان نیست و تمامی وجود ها یا عدم ها ظاهرا الگویی مشابه دارند . الگویی که در دنیای ما طبیعت نام دارد از همین روی در تمام دنیاهایی که ریک و مورتی کنجکاوانه سفر میکنند المان ها و موقعیت های انسانی (مثل گمرک بین کهکشانی) بازسازی شده است
هر اپیزود سریال به موضوعی خاص میپردازد و سعی میکند با زیر پا گذاشتن خط قرمز ها به موضوعاتی مثل :دین ، سیاست ،جامعه ، روانشناسی و… بپردازد و جذابیت های لازم را ایجاد کند.سریال، عام پسند است و موضوع را با ایجاد موقعیت های کمدی ای همراه میکند که بیننده را با هر سلیقه ای تا حد رضایت میخنداند.با توجه به روند چند سال گذشته ی انیمیشن ها در مورد شکستن انحصاری بودن مخاطبیِ کودکان و همچنین قدرت مانور بیشتر و بهتر تصویری در آنها، بنظر میرسد انیمیشن های پیش رو مخاطب بزرگسال را بیشتر از کودک هدف قرار میدهند.
به بیانی قوی ، این سریال در ژانر کمدی سیاه ست اما بخش هایی از سریال بخصوص طراحی تصویری موقعیت ها با در هم آمیختن خنده و وحشت وارد حوزه ی گروتسک میشود.ابزوردیسم حاکم بر فضای سریال برخلاف باور به خاصیت ایستاییش در تمام قسمت ها مارا به قسمت بعدی دعوت میکند که ازین جهت کار سازندگان را دشوار تر از قبل کرده . سازندگانی که سعی در بازنمایی یک روح غیر قابل تغییر در جسمی متغیر را دارند.
موضوع وحشت کیهانی یا دنیاهای دیگر البته تازه نیست و میتوان “بیگانه ی ریدلی اسکات” را ستود یا با سینمای نولان همراه شد. اما گویی باور به اینکه حالا تنها علم است که یکه تازی میکند و قهرمان بلامنازع زندگی بشری تلقی میشود.مخاطب میداند که ریک هیچوقت به جواب قطعی نمیرسد اما در این که او به همراه مورتی برای یافتن پاسخ همچنان قصد دارد به ماجراجویی هایش ادامه دهد یا نه را مطمئن نیستیم.در واقع این عدم اطمینان و آن یقین ، هردو بازوی یک جسم اند که مارا به حرکت وا میدارند غلبه بر یکی، نابودی دیگریست .
کسی چه میداند شاید هندوانه ای که در تابستان میخوریم قسمتی از یک ماشین ساخت زمان های موازیست و یا اهریمن یک جامعه ی دانه هندوانه ای؟! . از کجا معلوم ما بخشی از مسابقه ی سرگرمی برای ابَر کلّه هاییم یا خدای دنیایی که در آن ،هدف غایی و کمال، فراهم کردن انرژی باطری اتومبیل مان باشد؟!
ریک و مورتی دهن کجی به باور هاست . مثل یک نوجوان که هیجان ناشی از همراهی با یک نابغه را بهتر از سرنهادن به آموخته های تکراری پدر و مادر میداند.این میتواند تاثیر بلوغ ناشی از نوجوانی نسل بشر باشد که ترجیح میدهد مثل ریک پس از فائق آمدن بر حساس ترین لحظه ی نزدیک به مرگ هم ، انگشت میانه اش را به خدا نشان دهد. (البته با استناد به عدم قطعیت سریال در معیار مشخص زمان، قیاس زمانی مذکور قطعی نیست)
توهم غلبه و برتری انسان به همه چیز فقط مخصوص انسان نیست و تمامی وجود ها یا عدم ها ظاهرا الگویی مشابه دارند . الگویی که در دنیای ما طبیعت نام دارد از همین روی در تمام دنیاهایی که ریک و مورتی کنجکاوانه سفر میکنند المان ها و موقعیت های انسانی (مثل گمرک بین کهکشانی) بازسازی شده است
هر اپیزود سریال به موضوعی خاص میپردازد و سعی میکند با زیر پا گذاشتن خط قرمز ها به موضوعاتی مثل :دین ، سیاست ،جامعه ، روانشناسی و… بپردازد و جذابیت های لازم را ایجاد کند.سریال، عام پسند است و موضوع را با ایجاد موقعیت های کمدی ای همراه میکند که بیننده را با هر سلیقه ای تا حد رضایت میخنداند.با توجه به روند چند سال گذشته ی انیمیشن ها در مورد شکستن انحصاری بودن مخاطبیِ کودکان و همچنین قدرت مانور بیشتر و بهتر تصویری در آنها، بنظر میرسد انیمیشن های پیش رو مخاطب بزرگسال را بیشتر از کودک هدف قرار میدهند.
ریک و مورتی، مجموعه تلویزیونی آمریکایی در ژانر انیمیشن، علمی تخیلی و کمدی است که توسط جاستین رویلند و دن هارمون برای شبکه ادالت سویم تهیه شده. داستان سریال، حول ریک، دانشمند دیوانه و مورتی، نوهٔ پریشان و خامش که وقت خود را میان خانواده و ماجراجوییهای علمی پدربزرگش تقسیم کرده، میگذرد.
One Comment
سید ابراهیم
واقعا سریال فوق العاده ایه.
معرکست