جامعه سینما: درعصر اینترنت و یوتیوب و مدیا، در عصر پساسینما و پساتلویزیون، تصویر دیگر همهجا هست و همهجا تصویر است. هرکسی دوربین و صفحه نمایش کوچک خود را در جیبش دارد. ولی وقتی همهچیز تصویر است و تصویر همهجا هست، پس هیچ راه خروجی تصویری وجود ندارد. هیچ خارجی وجود ندارد. هرجا باشی در درون این مگامدیایی. سرژ دنه میگفت «گذشته از هرچیز، سینما هنرِ بازگرداندن (یا همراهی) هرکسی به خانهاش نیز هست». ولی دیگر کسی به خانه برنمیگردد، دیگر مفهوم خانه از دست رفته است. کسی به خانه برنمیگردد یا اصلن خانهای ندارد. ما همه بیخانمانهای عصر دیجیتالیم. خانه به یک دیتا یا به یک آیکون بدل شده است. یک خانهی دیجیتالی رمزگذاری شده. پیش از هرچیز باید به شبکه وصل شوی تا در جستجوی خانهات باشی. برای همین یک تصویر رهاییبخش یا یک سینمای رهاییبخش سینماییست که اسکرینی یا صفحهنمایشی باشد که بعنوان همین در خروجی عمل کند و خود خروجیای باشد به سوی آن. صفحهای که بیرون را بسازد و نه اینکه نشان دهد. چون بیرون دیگر یک مکان نیست بلکه یک زمان است، یک زمانِ رهایییافته، یک عاطفهی استثمارنشده، نوعی شور. جهانِ امروز مملو از تصویر است و هنوز برای چند تصویرِ درست له له میزند. برای تصویرِ بیرون، برای بیرونِ تصویر. هنوز فرمول گدار پابرجاست: نه یک تصویر درست بلکه صرفن یک تصویر.