جامعه سینما: نیما بیگلریان/ سینما در مسیر امواج حواس پنجگانه ، بینش ها و اندیشه های انسانی را پالایش و در تضاد با فرهنگ و جامعه خویش، به سوی تغییر و تحول هدایت می کند. آداب، رسوم، آئین ها، سنت ها وفرهنگ جوامع مختلف، در برخورد با سینما جا به جا می شود. اندیشه ها و فرهنگ ها در اشکال مختلف، تغییر وتحول پیدا می کند. پیش از پیدایش سینما، مهاجرت و سفرهای دسته جمعی و لشکر کشی ها وجنگ های بی امان، عامل دگر گونی فرهنگ ها می شد، اما امروزه بدون این جا به جایی، در کنج خانه های تاریک و سالن های سینما، با پرده های آویخته در پس انسداد نور و ظهور تصویر، تغییرات خرد و اندیشه پدیدار می شود. انسان با فیلم ، سفر بی پایانی را آغاز می کند و با عبور از سرزمین ها و در برخورد با اندیشه های جدید، پوست می اندازد و پا به دنیای ناشناخته ها می گذارد. سینما، مفرح ترین تفریح و سرگرمی ارزان قیمتی است که به سهولت، در اختیار همگان قرار گرفته است تا از ورای این تصاویر جادویی ، آروزهای دست نیافتنی انسان را زنده کند. هر چند که تخیل، برادر دروغ است و خاص هنرمندان برای خلق اثری چشمگیر و تا ثیر گذار، اما برای جامعه فقیر، تخیل، فضایی است که بسیاری از خواسته های دست نیافتنی اش را به رویا تبدیل کند و لحظاتی در هیئت آنچه که آرزو می کند قرار بگیرد. چنین فضای خیالی، از حرکت و پویایی انسان برای به دست آوردن خواست های خود جلوگیری می شوند. سینما، چنین دیدگاه هایی را برای انسان آرزومند به وجود می آورد . خیل عظیمی از مردم با رخ داد هایی از آرزوهای خود، سرگرم می شوند. مانند همه بازندگان زندگی که در پناه فیلم هایی از این دست، پنهان می شوند تا نیاز های روحی خویش را تصلی دهند. سینما برای توده مردم ، چیزی جز شنیدن قصه های یکدیگر، مشارکت در حوادث قصه، گریستن وخندیدن برای قهرمانان فیلم و قیاس خود به جای قهرمان نیست. به همین دلیل است که خانواده در سینما، در جغرافیای رئالیسم ، حجم عظیمی از موضوع ها را پر کرده است. شکل های مختلف موضوعی، بیشتر در بطن خانواده ریشه دارد . بسیاری از فیلم سازان معتبر و غیر معتبر، کانون خانواده را هدف دوربین خود قرار می دهند به گونه ای که آنچه را که مردم آرزو می کنند آن گونه باشد، به سهولت برایشان می سازند. در جامعه شناسی ، بسیاری از تماشاگران سینما، ارضاء روحی روانی می شوند. به عنوان مثال، مردان ثروتمند ، آرزوی میلیون ها فقیر می شوند. دختران زیبا، آمال هزاران جوان بیکار می گردند. در کنار این نگاه، بیان دیگری از سینما وجود دارد که متفکرانه جامعه شناسی سینما را در نهاد اولین تشکل اجتماعی که همان خانواده است ، از دریچه متفاوتی می نگرد. به این ترتیب ، باعث پدیدار شدن نوعی سینما می گردد که لایه های بنیادینی را بررسی می کند. سینمای یاسو چیرو ازو، فیلم ساز بزرگ ژاپنی ، از آن دست است . این سینما ، به لحاظ نزدیکی با رفتارهای روحی روانی و عاطفی وتحلیل بنیادهای اجتماعی به جامعه ما نزدیک است و به همین سبب مورد ارزیابی قرار می گیرد .
فیلمساز خانواده
یاسو جیرو ازو، که بسیاری از منتقدان او را ژاپنی ترین فیلم ساز ژاپن می دانند، در تمام فیلم هایش، فقط یک موضوع اساسی را دست مایه کارهای خود قرار داده که خانواده است. در همه ساخته های او ، ازهم گسیختگی و فروپاشی خانواده ازجنبه های گوناگون بررسی می شود. تا جایی که در آخرین آثارش ، همه جهان در یک خانواده و جامعه بزرگ بشری قرار می گیرند .
عملکرد خانواده چه در فیلم های (ازو) و چه در اشکال حقیقی جامعه ، در دو عرصه عمده گسترش می یابد : مدرسه و اداره . این ها بنای اصلی خانواده است. هر دوی آنها کما بیش به اندازه خانه اهمیت دارند . دانش آموز ژاپنی ، مدرسه را خانه ی دوم خود می داند و در تمام عمر ، با همکلاسی های خود قطع رابطه نمی کند . کارمندان ژاپنی هم ، اداره را خانه ی سوم خود می پندارند و به شیوه ای که در غرب متداول نیست ، خود را جزئی از اداره یا کارخانه ای می دانند که در آن کار می کنند . شخصیت های ازو ، مثل هر ژاپنی دیگری در میان این سه قطب در حرکتند . خانه ، کلاس درس ، و اداره … .
کانون خانواده ، در فیلم هایی مانند : ” زن آن شب “، “تا روزی که باز همدیگر را ببینیم ” ،” زنی از توکیو ” ،” مادر را باید دوست داشت ” ،” تنها پسر ” ،” برادران و خواهران خانواده ی تودا “،” مرغی در باد ” ” آخر بهار “، ” آغاز تابستان ” ، ” گل بهاری ” ،” آخر پائیز ” ، ” پایان تابستان ” ،” یک بعد از ظهر پائیزی “، تم اصلی قصه های ( ازو ) است .
فیلم هایی که در آن مدرسه ، رکن اساسی را دارد عبارتند از : ” رویاهای جوانی ” ، ” دوستان مبارز ” ، ” فارغ التحصیل شدم ” ، ” شادمانه قدم بزن ” ، ” مردود شدم ” ، ” خانم و مرد ریشو ” ، ” رویاهای جوانی حالا کجایند ” .
و فیلم هایی که در آنها اداره ، تم اصلی داستان را در بر می گیرد عبارتند از : ” زندگی یک کارمند ” ، ” آغاز بهار و غیره ” ، ” به دنیا آمدن ” ، ” اما … ” .
فیلم های ( ازو ) ، به نوعی درام های خانوادگی هستند . ژانری که در غرب ، به زحمت در ردیف استانداردهای شناخته شده هنری جا می گیرد و حتی امروزه هم معمولاً ژانر کم اهمیتی هستند . اما در آسیا ، از آنجا که خانواده همچنان واحد اجتماع است ، درامهای خانوادگی خیلی بهتر از مثلاً نمونه های مشابه ، در برنامه های رادیویی و تلویزیونی غرب پالایش یافته و بهبود پیدا کرده است . مانند ، سینمای هند ، روسیه ، ایران که بیشتر مواقع ، به درام های خانوادگی می پردازند .
درام خانوادگی ازو ، از نوع ویژه ای است . او جهانی می آفریند که خانواده یک یا چند جنبه از جنبه های متنوع آن است و سپس بر از هم گسیختگی آن خانواده تاکید می کند . در کل فیلم های ازو ، فقط چند خانواده شاد و کامیاب وجود دارند . گرچه در فیلم های اول او ، غلبه بر مشکلات نشان داده می شد ، اما در کارهای بعدی وی ، این گسستگی خانواده است که به تصویر در می آید . غالب شخصیت های ازو ، به نحوی چشمگیر، از زندگی راضی اند . اما همواره ، نشانه هایی حاکی از این به چشم می خورد که خانواده ، به زودی دیگر آن چیزی نخواهد بود که تا کنون بوده است. دختر خانواده ازدواج می کند و پدر یا مادر را تنها می گذارد . مثل ، فیلم های “شفق توکیو ” ، ” آخر بهار ” و ” آغاز تابستان ” . والدین ، بقیه اعضای خانواده را ترک می کند . تا با یکی از فرزندان خود زندگی کنند . مانند فیلم ” فارغ التحصل شدن و تنها پسر ” . مادری یا پدری جان می سپارد و خانواده دچار سرگردانی می شود ، مثل فیلم ” پدری بود ” .
از هم گسیختگی خانواده، فاجعه ای بزرگ است. در ژاپن بر خلاف امریکا که ترک خانواده از سوی جوانان، معمولاً نشانه ی بلوغ آنهاست ، احساس استقلال هر فرد تا حد قابل ملاحاظه ای به این بستگی دارد که با چه کسی زندگی می کند، درس می خواند یا کار می کند ، یعنی در ژاپن جزئی از خانواده بودن ، برای نشان دادن تکامل و استقلال شخصیت ضروری است . حتی در غرب هم بقایای چنین نیازی آنقدر هست که حال و روز شخصیت های فیلم های ازو باشند و وضع ناگوار ژاپنی های معاصر را درک کنیم .
پدر یا مادر تنهایی که در خانه ای ، زانوی غم به بغل گرفته اند ، تصویر بسیار آشنایی در سینمای ازو است ، حتی می تواند تم کلی فیلم های او باشد . این آدم ها دیگر خودشان نیستند . می دانیم که آنها به هر حال ادامه حیاط می دهند و این را هم می دانیم که چه بهایی بابت آن می پردازند . آنها آدم های تلخی نیستند . آنها می دانند که راه و رسم زندگی همین است . اما ناامید و مایوسند . علت اینکه ما با آنها همدردی می کنیم ، این است که آنها نه قربانی خطاهای خویشند و نه قربانی جامعه ایی که بد سازمان یافته شده است . آنها فدایی این چنین رویداد هایی هستند. فدایی راه و رسم زندگی به همین صورتی که هست و ما هم ، همچون آنان زیر دست و پای زندگی از میان خواهیم رفت .
اگر خانواده ، دیر پا ترین موضوع ازو است ، در عوض موقعیت هایی که روی پرده تصویر می شوند به نحو چشم گیری گم هستند. موضوع غالب فیلم ها ، روابط بین نسل هاست . معمولا یکی از والدین گمشده ، فوت کرده یا گریخته است .
مانند فیلم های : “خاشاک شناور” و ” شفق توکیو”. آن که بر جای مانده است باید وظیفه پرورش کودکان را به گردن گیرد . گسستگی خانواده که به این ترتیب آغاز شده ، با ازدواج تنها یا بزرگ ترین فرزند یا مرگ آن سرپرست باقی مانده خانواده کامل می شود . در بعضی از فیلم های ازو ، اعضای خانواده از هم جدا می شوند و فرزندان می کوشند تا خود را با شرایط جدید آشتی دهند . یا در بعضی دیگر، فرزند خانواده محدودیت ها و فشارهای زندگی سنتی خانوادگی را طاقت فرسا می یابد و مجبور می شود با وجود میل باطنی خویش ، در برابر آنها مقاومت کند . مانند فیلم های : ” دوشیزه ی جوان ” ، ” طعم چای سسبز ” ، ” اوهایو ” .
الگوهای ازو در فیلم نامه هایش ، براساس شخصیت های او شکل می گیرد . شخصیتی از امنیت به دام نا امنی در می غلطد، دیگران او رها می کند. تا در تنهایی خویش غوطه ور شود. او کسان بسیاری را از دست می دهد و با شرایط جدید خو می گیرد. گاهی نیز شخصیتی ، محیط آشنای خود را ترک می کند و پس از مدتی با درک تازه ای باز می گردد و زندگی را از نگاه دیگری پی می گیرد . فیلم های (ازو) ساده اند و عناصر پیچیده ای ندارند . یک مضمون و چند قصه ، با زاویه دوربین ثابت و معمولاً بدون حرکت فرم ثابت فیلم های اوست. به همین دلیل ، بیشتر فیلم هایش شبیه هم می شوند . در واقع ، به ندرت می توان فیلم سازی را یافت که آثارش چنین یک دست باشد. ازین نظر یاسو جیرو ازو ، در سینمای جهانی ، جایگاه ویژه ی دارد .
فیلمسازی که در امور عادی از روش عام ودر امور جدی از قوانین اخلاقی پیروی می کند
ازو فیلم هایش را ادامه خود می دانست. او یک بار گفته بود : من در امور عادی از روش عام ودر امور جدی از قوانین اخلاقی پیروی می کنم .اما در هنر تابع خودم هستم . بنا براین ، هر کاری را که دلم نخواهد انجام نمی دهم حتی اگر کاری غیر طبیعی باشد ،اما از آن خوشم بیاید آن را انجام خواهم داد . ازو، در ادامه می گوید : البته من به طور اخص ، این روش را تائید نمی کنم ، ولی می دانم که اگر چه روش معقولی نیست ، اما وجود دارد .
ازو، سنتی ترین کارگردان ژاپنی است. او به دلیل سنت گرا بودن ، هم تحسین وهم محکوم شده است . که دیدیم ، عامه مردم ژاپن ، او را به نوعی سخن گوی خود یافتند. هنرمندی که ” حال و هوای واقعی ژاپنی ” را داشت وهمین سبب شد مردم او را پرافتخارترین کارگردان خود بدانند. باز هم همان گونه که دیدیم، با عنوان هایی همچون ارتجایی ، فرمالیست و وابسته به سنت ، از او انتقاد کردند.
ازو، درحالی که با دستمایه های کاملا سنتی ، وارد قصه های خانواددگی می شد و از تمهیدات سنتی استفاده می کرد ، توان و بصیرت آن را داشت که از فرمالیستی شدن کارهایش جلو گیری کند . به خاطر آگاهی او از ویژگی های مختلف اجتماع ، در کارهایش ، تکرار، نشان دهنده یک خاصیت حیاتی قائم به ذات می شود. آنچه که بی حرکت است ، الزاماً به معنای سکون نیست. به همین علت است که کاراکترهای ازو مصداقی فراتراز نقش خود در فیلم دارند. می توانیم آنها را در حال ادامه حیات تصور کنیم. در واقع ، داشتن تصوری غیر از این برای مان غیر ممکن است . پس از آنکه چند ساعتی را با آنها گذراندیم ، درمی یابیم که نمی خواهیم ترکشان کنیم . ما آنها را درک کرده ایم و دوست شان داریم وبا این درک در باره خودمان نیز بیشتر می آموزیم و از این راه ، در باره ی زندگی نیز چیز های بیشتری یاد می گیریم.
یک نمونه از طرح فیلم نامه های ازو که علاقه مندی او به خانواده و جامعه را در شکل درام های خانوادگی مطرح می کند و دارای ابعاد متفکرانه ای است ، آورده می شود. ژانری که بزرگترین درام نویسان جهان ، در تمام فصول ، بر آن تاکید می کنند.
در فیلم “دنیا آمدم” محصول ۱۹۳۲، میلادی ، یک کارمند ساده و حاشیه نشین شهر با همسر و دو فرزند هشت و نه ساله، زندگی می کنند. پدر و مادر، خود را در برابر قواعد اجتماعی مقید ونمونه می دانند ، اما کودکان اینگونه نیستند .آنها می بینند که پدرشان که سخت دوستش دارند ، در برابر رئیس، خود تعظیم می کند و حتی برای خود شیرینی پیش رئیس ، خود را به حماقت می زند. آنها دلیل رفتار پدر را نمی فهمند و پدرهم پاسخی برای آنها ندارد. بچه ها به راحتی پسر رئیس را زیر ضربات مشت ولگد می گیرند و با او کتک کاری می کنند. پدر، از ترس اخراج، فرزندانش را تنبیه می کند. فرزندان برای اعتراض به پدر، اعتصاب غذا می کنند. پدر در خلوت خود شگفت زده می شود که چرا باید فرزندانش تا پایان عمر، راه او را در زندگی دنبال کنند. در پایان، گرسنگی ناشی از اعتصاب غذا، کودکان را وا می دارد تا خواسته های آزادانه خود را کنار بگذارند و بپذیرند که رئیس پدرشان، مرد والا مقامی است و برتر از پدر آنهاست.
ازو، با این فیلم، عناصر مختلفی را که سازنده ی سبک و شیوه ی نگرش خاص او به جهان بود دور هم جمع کرد. در این فیلم، خشونت جامعه ژاپن به خوبی به نمایش در می آید. این فیلم درباره خانواده ای است که که اعضای آن بیش از خود خانواده ، مورد توجه اوزو هستند. فیلمی درباره بچه هاست و به نحو معصومانه ای خطا بودن جامعه آدم بزرگ ها را نشان می دهد. ازو ، حتی پا را فراتر می نهد و این نکته را مطرح می کند که چنین معصومیتی دوام نمی آورد. گرچه فیلم کمدی است، اما بسیار جدی هم هست. آن دو کودک، دیگر هرگز بچه های سابق نخواهند بود. بعدها ازو، در می یابد که معصومیت باز می گردد. او پس از این سادگی دگرگون شده پیرمردهای فیلم های خود را گرامی می دارد، اما هنوز در این فیلم محصول سال ۱۹۳۲ میلادی، که بسیار درخشان و بسیار با نشاط است، لازم نمی بیند تا دریابد که معصومیت هم می تواند به نحوی از انحاء حفظ شود.
فیلم زندگی یک کارمند در باره زن وشوهری است که در انتظار دریافت پاداش آخر سال هستند، اما بحران های مالی و اقتصادی جامعه و تعدیل نیروی کار در کارخانجات، باعث اخراج مرد از کارگاه می شود. پس آرزوهای یک ساله او و خانواده اش برای دریافت پاداش آخر سال ، بر باد می رود. دست آخر، دوستان قدیمی اش برای او کار موقتی پیدا می کنند. فیلم سازی در این ژانر که اساساً نوعی درام خانوادگی است، سابقه ممتد و درخشانی در ادبیات ژاپنی دارد. این فیلم به کارگر و کارمندانی می پردازد که عموماً مردم کوچه و بازار هستند و جزو طبقات محروم جامعه قلمداد می شوند. آنها تا اوائل سال های ۱۹۷۰میلادی، ستون فقرات جامعه ژاپن بودند، ولی با اولین لرزه های اقتصادی ، در قعر گودال عمیق طبقاتی نابود می گردند. نظیر آنچه که در ورای بحران های اقتصادی اخیر ، سال ۲۰۰۹ میلادی درآمریکا واورپا ودیگر نقاط جهان پیش آمده است و پس لرزه هایش هنوز ادامه دارد و هر روزه به اخراج هزاران کارمند و کارگر می انجامد. هوشمندی ازو و درک درست او از بنیادهای جامعه و بحران های اجتماعی و اقتصادی، نشان دهنده درست بودن تفکر او در سینما است. پس از گذشت نزدیک به هشتاد سال از ساخت این فیلم ، نا خودآگاه هر تماشاگر سینمایی را به یاد فیلم” گلن گری گلن راس” اثر بی همتای “دیوید ممت” می اندازد یا اثر گران بهای آرتور میلر “مرگ فروشنده ” را در اذهان ، زنده می کند.
شاید هم ” سیر روز در شب ” اثر تکان دهنده “یوجین اونیل” را به خاطره آورد. شما زندگی چهار انسان شکست خورده و نا امید را در جامعه تلخ سرمایه داری امریکا نظیر قهرمانان شکست خورده ازو در مجمع الجزایر ژاپن، از ورای چشم شیشه ای دوربین می بیند و ساعت ها در خاموشی خود فرو می رود. راز ماندگاری تفکر ازو، تا ممَت در ارائه نظر گاه های درست اجتماعی با نرم افزار سینماست که خود هنری زیباست .
از بخشی از پایان نامه :بیگلریان ، نیما – تاثیرات هنر اجتماعی در میان توده های مردم –
One Comment
بازخورد: جامعه شناسی«زندان»در فیلم زندان زنان - رسانه تحلیلی «جامعه سینما»