مختص جامعه سینما: محمد علی اصالتی/سازنده سریال طنز پاورچین در این قسمت از سریال با قراردادن نشانه های ضمنی در اثر به رابطه سیاسی میان کشورهای نفت خیز خاورمیانه و امریکا پرداخته است. در این قسمت از سریال ، سرزمین خیالی برره نشانه خاورمیانه و برریه نشانه امریکا است. مناطق بالا و پایین برره نشانه ایران و دیگر کشورهای نفت خیز همسایه در حال منازعه با ایران همچون عراق و عربستان و یا دیگر کشورهای عربی خاورمیانه هستند.
در سکانس مذاکره به عنوان اصلی ترین سکانس سریال ، شخصیت پدر نظام (نماینده امریکا) در مذاکره با شخصیت های پدر فرهاد (نماینده ایران) و پدر داوود (نماینده دیگر کشور عربی) به تفاهم می رسد که در ازای دریافت نخود ، انواع چوب و چماق تحویل دهد. نخود به عنوان اصلی ترین محصول تولیدی برره نشانه ای از نفت به عنوان اصلی ترین محصول تولیدی کشورهای خاورمیانه بوده و چوب و چماغ نشانه سلاح هستند که امریکا در ازای دریافت نفت پرداخت می کند.
شخصیت پدر نظام در این سکانس با ظاهری سرشار از نشانه های غربی به تصویر کشیده شده است تا به سادگی در ذهن مخاطب ، کشور امریکا را تداعی کند. موهای رنگ شده ، پاپیون و سیگار برگ نشانه های غربی ساخته شده برای شخصیت پدر نظام به جهت ایجاد نشانه کشور امریکا است.
فیلم ساز در ابتدای فیلم با قراردادن چندین نشانه در دیالوگ ها به معرفی شخصیت ها و محل ها به عنوان نشانه های مدنظر خود در سریال می پردازد. شخصیت فرهاد در دیالوگی راجع به برره و نخود می گوید : ” اقتصاد برره اقتصاد نخودیه ، ما خیلی صادرات دیگه ای نداریم ، اقتصاد ما روی نخود می چرخه یعنی صادرات دیگه مون خیلی محدوده.” فیلمساز در این دیالوگ در همان ابتدای سریال مشخص می کند که برره نشانه ایران بوده و نخود نشانه نفت است.
فیلمساز در این دیالوگ به اقتصاد تک بعدی نفت در ایران اشاره کرده و از کمبود تولیدات و صادرات محصولات غیر نفتی صحبت می کند. کاراکتر فوق در ادامه می گوید : ” اقتصاد ما بر اساس نخود بنا شده است ، پدران ما [در برره بالا و پایین] با هم صحبت کرده و تولید نخود را کم کردند و به همین دلیل قیمت نخود بالا کشیده است.” این دیالوگ اشاره به توافق کشورهای نفت خیز خاورمیانه در کاهش تولید نفت و افزایش قیمت آن را دارد.
🔹 در سکانس معرفی حسام ، شخصیت داوود ، حسام را پسر کدخدای برریه معرفی می کند. در اینجا کدخدا معرف و نشانه کشور ایالات متحده است که به عنوان کدخدای جهان شناخته می شود. در سکانسی دیگر ، فرهاد در توصیف برریه می گوید : “برریه جایی در غرب دره برره است که خوش آب و هواست ، فرودگاه داره ، سینما داره ، مردمش پل دارن ، بزرگترین کارخونه کنسرو نخود کشور اونجاست.
” کلمه “غرب” اشاره مستقیم به امریکا و توصیفات همگی نشانه ای از پیشرفت های اقتصادی امریکا در مقابل کشورهای جهان سومی در خاورمیانه است. همچنین فرهاد نیز که مهندس است در دبیرستانی در برریه درس خوانده است که این موضوع اشاره به بورسیه شدن مردم خاورمیانه در دانشگاه های امریکا دارد.
در سکانس ورود حسام به سریال ، پس از معرفی داوود به عنوان شهروندی از برره صفلا (و نه برره اولیا) ، حسام از روبوسی با او خودداری می کند. این رفتار شروع رفتارهای تحقیر آمیز از سوی حسام بر داوود و فرهاد است که نشانه تحقیر کشورهای خاورمیانه از سوی امریکا است ، که در ادامه نیز با تحقیر کردن فرهاد به عنوان فردی خنگ ، به تحقیر کشورهای خاورمیانه به عنوان کشورهایی جهان سومی ادامه می دهد.
در یک سکانس گفته می شود که ساکنان برره برای رفتن به برریه باید انگشت نگاری شده و ویزا دریافت کنند. این دیالوگ به تحقیر ساکنین کشورهای خاورمیانه توسط امریکا در مسأله دریافت ویزا برای ورود به امریکا و بی اعتمادی امریکا به مردم کشورهای خاورمیانه اشاره می کند.
در سکانس معرفی حسام ، روبوسی حسام با شخصیت های خانم را به عنوان بخشی از فرهنگ غربی در امریکا نشان می دهد. در چندین سکانس ، فیلمساز نفوذ فرهنگی امریکا بر فرهنگ مردم کشورهای خاورمیانه از جمله مردم ایران را به تصویر می کشد.
در سکانس اجرای گروهی موسیقی ، اجرای نوعی موسیقی ساختگی شبیه به موسیقی رپ غربی ، نشانه ای از امپریالیسم فرهنگی امریکا و نفوذ موسیقی غرب بر مردم کشورهای خاورمیانه است. همچنین عوض کردن شیوه خوردن غذای محلی برره ، که جزو خطوط قرمز برره ای ها به حساب می آید ، نفوذ حسام بر برره ای ها ، به عنوان نفوذ فرهنگی امریکا بر ایران در سبک زندگی مردم ایران است.
در سکانس دیگری ، در لحظه ای که حسام در حال سیگار کشیدن است ، در حالیکه فرهاد سیگاری نبوده ، اما به دروغ می گوید که سیگاری است و حتی همسرش نیز می گوید فرهاد روزی دو پاکت سیگار می کشد. در ادامه فرهاد به راحتی در اداره مشغول سیگار کشیدن است و پس از آن حسام به داوود نیز سیگار می دهد. در سکانس دیگر ، فرهاد در موقع نشستن روی صندلی ، پاهایش را روی میز گذاشته است ، که نماد سوء تاثیر فرهنگ غرب بر ایران است.
شخصیت حسام که نماد کشور امریکاست در چندین سکانس در تلاش برای ایجاد تفرقه میان شخصیت های فرهاد و داوود است که نشانه ای از تلاش امریکا برای ایجاد تفرقه میان کشورهای خاورمیانه و ایجاد جنگ بین آنها برای فروش سلاح به آنها می باشد.
در سکانس نخودچی خرون ، با دعوت آنها به غیبت کردن در حین خوردن نخودچی به اسم رسم و سنت برره ای ، آنها را به غیبت کردن و ایجاد تفرقه بینشان تحریک می کند. در دیالوگی دیگر ، حسام به فرهاد می گوید : “شما باید بین برریه و برره پایین یکی رو انتخاب کنید”.
در اولین اثرگذاری تفرقه افکنی حسام میان آن دو ، فرهاد ، داوود را به بازی زو نبرده و داوود از این کار فرهاد بسیار ناراحت می شود. در سکانس دیگری ، حسام به فرهاد در مورد داوود می گوید : “من و تو هیچ شباهتی به اون پایین دستی نداریم”. همچنین در جای دیگری به او می گوید : “حیف از شما که با این پایین برره ای ها رفت و آمد دارید و سر یه سفره می نشینید ، شما حد و شأن خودتون رو به اندازه پایین برره ای ها پایین آوردید.”
در سکانس دیگری حسام برای ایجاد تفرقه بین فرهاد و داوود به منظور لغو پیمان کاهش نخود (لغو پیمان کاهش تولید نفت) به داوود می گوید : “بابای فرهاد قیمت نخود را پایین آورده تا کسی نخودای شمارو نخره” ، سپس فرهاد و داوود یکدیگر را متهم به پیمان شکنی می کنند و حسام با ایجاد تفرقه میان فرهاد و داوود ، قیمت نخودهای بالا و پایین برره را پایین می آورد.
این موضوع اشاره به ایجاد تفرقه میان کشورهای نفت خیز خاورمیانه توسط امریکا در مسأله کاهش قیمت نفت دارد. تلاش حسام در ایجاد تفرقه تا جایی پیش می رود که دو شخصیت فرهاد و داوود به یکدیگر توهین نژادی کرده و در شروع جنگ برره با هم دعوا کرده و بین برره بالا و پایین جنگ می شود.
در یک سکانس شخصیت داوود می گوید : “برریه ای ها می آیند نخود را که محصول کار ما هست از برره می خرند ، آن را کنسرو می کنند و به دو برابر قیمت به ما می فروشند” این دیالوگ اشاره به استعمار اقتصادی کشورهای خاورمیانه توسط امریکا در خرید محصولات خام و فروش کالاهای تولید شده توسط نظام سرمایه داری در غرب به کشورهای خاورمیانه دارد.
در یک سکانس حسام به برره ای ها می گوید : ” من اومده ام یه پیام خیلی بزرگ را به شما برره ای ها بدم ، دعوا را کنار بگذارید ، صلح و دوستی داشته باشید ، تا کی دعوا و جنگ ؟”
در سکانس دیگر ، شخصیت پدر حسام می گوید : “به عنوان بزرگترین عضو کل دره برره (اشاره به ابرقدرت بودن امریکا) و محافظ منطقه (ادعای غرب در حفاظت از خاورمیانه) از شما درخواست می کنم با هم جنگ نکنید و با هم دوست باشید”
در سکانس دیگر پدر حسام به پدر فرهاد و پدر داوود می گوید : “من به خاطر دفاع از کل منطقه عرضی برره (خاورمیانه) ، و دفاه از مردم مظلوم دره بالا و پایین حاضرم کل نخودای (نفت) عنکبوتو هپاتیتو شمارو بخرم” این سه سکانس به شعارهای بشر دوستانه امریکا در مقابل کشورهای جهان سومی به ویژه خاورمیانه طعنه زده و به مخاطب اعلام می کند که برخلاف شعار صلح و دوستی در پی ایجاد تفرقه و جنگ بین دیگر کشورها است.
در سکانس مفهومی دیگر ، در هنگام بازی زو ، حسام قواعد بازی را زیر پا گذاشته و اقدام به لگد زدن به رغیب خود کرده و می گوید : “ما حتی تو شطرنج هم لگد می زنیم.” این دیالوگ به پایبند نبودن امریکا به قوانین بین المللی و نقض آنها و بهره گیری از اقدام نظامی در مقابل رقبای سیاسی خود اشاره می کند.در سکانس دیگری پدر فرهاد در رابطه با حسام به فرهاد می گوید : “به دنبال منافعشان هستن و چشم باباش دنبال نخود بالا برره است” این دیالوگ به منفعت طلبی امریکا در روابط سیاسی خود با کشورهای خاورمیانه اشاره کرده و از نگاه امریکا به نفت خاورمیانه صحبت می کند.
در یک سکانس حسام به سپهر می گوید : “عادت دارم هر جا میرم اونجارو اشغال می کنم” و در ادامه حسام اتاق فرهاد را اشغال کرده و او را تو اتاق خودش راه نمی دهد. همچنین حسام در جایی دیگر در میان دیالوگ هایش می گوید : “پیش به سوی فردایی روشن زیر سلطه …” این دو سکانس اشاره مستقیم به استعمار فیزیکی و تحت سلطه گرفتن کشورهای جهان سومی خاورمیانه توسط امریکا دارد.
پ ن : یادداشت زیر ، صرفا تحلیل نشانه شناسی محتوای سریال بوده و خالی از هرگونه نظرات شخصی نویسنده است.