مختص جامعه سینما: محمد علی اصالتی/فیلم بنجامین باتن در تلاش برای تبدیل پدیده ذهنی زمان به زندگی مادی انسان است. بنجامین باتن ، فیلمی سمبولیسم در راستای اثرگذاری زمان بر زندگی آدمی است. در این فیلم ، پدیده زمان به عنوان عنصر اصلی فیلم در سراسر فیلم وجود داشته و همه پدیده های مرتبط با زندگی انسان را تحت تاثیر زمان نشان می دهد. نمادهایی مانند ساعت ، مرغ مگس خوار ، طوفان کاترینا ، و تصادف دیزی در جهت تعریف پدیده زمان از نگاه فیلم عمل می کنند که بیشتر این نمادها در راستای تعریف حرکت معکوس زمان به کار گرفته شدند.
تصادف دیزی با تاکسی ، تاثیر زمان بر روی زندگی انسان را نشان می دهد. به گفته خود بنجامین اگر فقط یکی از اون اتفاق های قبل از تصادف یه جور دیگه می افتاد و زمان صورت گرفتن یکی از اون عمل ها تغییر می کرد ، دیزی و دوستش از خیابون رد شده بودن و تاکسی از کنارشون رد می شد و تصادف دیزی با تاکسی اتفاق نمی افتاد.
ساعت ، اصلی ترین نماد فیلم است. در سکانس های ابتدایی فیلم ، آقای گاتو ، مرد ساعت ساز ، که تنها پسرش را در جنگ جهانی از دست داده ، از ساعت بزرگی که برای ایستگاه قطار ساخته رونمایی می کند . او با ساخت این ساعت که عقربه هایش بر عکس حرکت کرده و زمان رو به عقب را نشان می دهد ، آرزو می کند زمان به عقب برگردد تا پسرش زنده شود و زندگی کامل داشته باشد.
تصادف دیزی با تاکسی ، تاثیر زمان بر روی زندگی انسان را نشان می دهد. به گفته خود بنجامین اگر فقط یکی از اون اتفاق های قبل از تصادف یه جور دیگه می افتاد و زمان صورت گرفتن یکی از اون عمل ها تغییر می کرد ، دیزی و دوستش از خیابون رد شده بودن و تاکسی از کنارشون رد می شد و تصادف دیزی با تاکسی اتفاق نمی افتاد.
ساعت ، اصلی ترین نماد فیلم است. در سکانس های ابتدایی فیلم ، آقای گاتو ، مرد ساعت ساز ، که تنها پسرش را در جنگ جهانی از دست داده ، از ساعت بزرگی که برای ایستگاه قطار ساخته رونمایی می کند . او با ساخت این ساعت که عقربه هایش بر عکس حرکت کرده و زمان رو به عقب را نشان می دهد ، آرزو می کند زمان به عقب برگردد تا پسرش زنده شود و زندگی کامل داشته باشد.
این ساعت دلالت بر مرگی دارد که از سمت طبیعت بر انسان تحمیل می شود. ساعت نماد زمان است و نمایش چندین باره ساعت در فیلم ، نشانه ای از گذشتن زمان است. همچنین ساعت نشانه ای از زندگی بنجامین است که زمان برای او برعکس بوده و از پیری به سمت جوانی حرکت می کند. نام بنجامین که مخفف آن بن می شود ، نشانه ای از ساعت بیگ بن بوده که نشان می دهد خود بنجامین نماد زمان است.
زمان ، وسیله حرکت به سمت پیری و رسیدن به مرگ است و حرکت معکوس ساعت ، حرکت به سمت جوانی و زندگی است. در شرایطی که همه آدمها با گذشت زمان و رسیدن به پیری به مرگ می رسند ، برای بنجامین ، مرگ بازگشت به عقب و بازگشت به پیش از تولد توصیف می شود. آنچنانکه بنجامین با رسیدن به نوزادی به مرگ می رسد. در فیلم بنجامین ، همه افراد همچون یک ساعت ، دائم در حال چرخش بوده و به سمت انتهای خود ، مرگ ، حرکت می کنند تا دوباره پس از مرگ حرکت جدید را شروع کنند.
این حرکت به سوی مرگ می تواند از نوزادی به سمت پیری یا همچون بنجامین ، حرکتی پارادوکسیکال ، از پیری به سمت نوزادی باشد ، اما در انتها پایان همه چیز مرگ است تا شروعی دوباره تا بی نهایت. بنجامین نیز در مسیر زندگی اش ، با گذشت زمان ابتدا مادرش ، مربی پیانواش ، کاپیتان مایک و هم رزمانش در کشتی ، پدرش و در انتها کوئینی ، نامادری اش را از دست می دهد و در پایان مسیر دو سال پس از مرگ خود ، همسرش دیزی به سوی مرگ می رود.
🔹 یکی دیگر از نماد های فیلم ، سمبل پرنده مرغ مگس خوار است. این نماد در دو سکانس حضور دارد ، یکی پس از مرگ کاپیتان مایک و همکارانش در کشتی جنگی ، و دیگری زمانی که دیزی در حالت احتضار ، در بستر مرگ قرار داشته و به مرگ نزدیک است.
🔹 یکی دیگر از نماد های فیلم ، سمبل پرنده مرغ مگس خوار است. این نماد در دو سکانس حضور دارد ، یکی پس از مرگ کاپیتان مایک و همکارانش در کشتی جنگی ، و دیگری زمانی که دیزی در حالت احتضار ، در بستر مرگ قرار داشته و به مرگ نزدیک است.
این پرنده در هر دو سکانس در لحظه مرگ ظاهر شده است که نشان می دهد این پرنده در فیلم حامل پیامی در رابطه با مرگ است. مرغ مگس خوار پرندهای است که میتواند به عقب پرواز کند که این همان نماد بازگشت زمان به عقب است که زندگی رو به عقب بنجامین را نشان می دهد.
کاپیتان مایک کلارک در جمع دوستانش در مورد مرغ مگس خوار توضیح داده و با دستانش نشان می دهد که شکل حرکت بال های مرغ مگس خوار شبیه علامت ∞ استو سپس از بنجامین می پرسد عدد ۸ در ریاضی نماد چیست و بنجامین می گوید : بی نهایت. علامت ∞ نشانه بی نهایت و ابدیت است. به همین دلیل ، در این فیلم ، مرغ مگس خوار ، نماد ” بی نهایت و ابدیت ” است.
این مساله بیانگر این مفهوم است که مرگ پایان همه چیز نیست و انسان حضوری جدید و ابدی و بی نهایت پس از مرگ خواهد داشت. فیلم بنجامین با نگاهی ایدئولوژیک به مرگ با استفاده از نماد مرغ مگس خوار در تلاش برای تبلیغ تفکر زندگی پس از مرگ برای انسان و القاء زندگی دوباره انسان پس از مرگ برای مخاطبانش است.
🔹سمبل دیگر در فیلم ، طوفانی است که از ابتدای فیلم چندین مرتبه در بیمارستان به آن اشاره می شود. زیر نویس اخبار هواشناسی در تلویزیون می نویسد که این گرد باد عظیم طوفان کاترینا هست. همچنین نشان دادن تاریخ فیلم در سال ۲۰۰۵ نیز مشخص می کند که این طوفان ، طوفان کاترینا است. کاترینا ، طوفانی است که در نیمکره شمالی در خلاف جهت عقربه های ساعت چرخیده و حرکت می کند. این نماد نیز اشاره به بر عکس بودن زمان در داستان فیلم را دارد.
👆
پیدا شدن بنجامین توسط کوئینی در جلو درب خانه سالمندان ارتباط معنایی میان سن جسمی بنجامین و خانه سالمندان را نشان داده و فداکاری کوئینی در پذیرش سرپرستی بنجامین پیر را به تصویر می کشد. نام کوئینی queenie برگرفته از Queen به معنی ملکه است که فیلم با قرار دادن این اسم بر روی مادر بنجامین مقام ملکه را برای مادر به تصویر کشیده است.
🔹سمبل دیگر در فیلم ، طوفانی است که از ابتدای فیلم چندین مرتبه در بیمارستان به آن اشاره می شود. زیر نویس اخبار هواشناسی در تلویزیون می نویسد که این گرد باد عظیم طوفان کاترینا هست. همچنین نشان دادن تاریخ فیلم در سال ۲۰۰۵ نیز مشخص می کند که این طوفان ، طوفان کاترینا است. کاترینا ، طوفانی است که در نیمکره شمالی در خلاف جهت عقربه های ساعت چرخیده و حرکت می کند. این نماد نیز اشاره به بر عکس بودن زمان در داستان فیلم را دارد.
👆
پیدا شدن بنجامین توسط کوئینی در جلو درب خانه سالمندان ارتباط معنایی میان سن جسمی بنجامین و خانه سالمندان را نشان داده و فداکاری کوئینی در پذیرش سرپرستی بنجامین پیر را به تصویر می کشد. نام کوئینی queenie برگرفته از Queen به معنی ملکه است که فیلم با قرار دادن این اسم بر روی مادر بنجامین مقام ملکه را برای مادر به تصویر کشیده است.
عشق مادری کوئینی به بنجامین به حدی است که وقتی بنجامین به خاطر جا موندن از قطار شهری ، شب دیر وقت به خونه می رسد ، کوئینی به او می گوید : ” نگرانت شدم ، داشتم سکته میکردم ” و سپس گریه می کند. همچنین سیاه پوست بودن کوئینی نیز در توضیح بی اهمیت بودن نژاد انسانها و در راستای به تصویر کشیدن زیبایی روابط انسانی فارغ از مسائل نژادی گنجانده شده است.
در چند صحنه از فیلم ، دیزی با پدیده های رنگ زرد دیده می شود. اسم دیزی (Daisy) به معنای گل آفتابگردان (رنگ زرد) نیز ارتباط میان دیزی با رنگ زرد را نشان می دهد. رنگ زرد در امریکا نماد عشق است. دیزی در جلوی باشگاه رقص به همراه بنجامین از تاکسی زرد رنگ پیاده می شود. بنجامین نیز در موقع رفتن به تالار نمایش رقص برای اهدای گل و ابراز علاقه به دیزی از تاکسی زرد رنگ پیاده می شود.
همچنین در لحظه تصادف در پاریس نیز دیزی کت رنگ زرد به تن داشته و با تاکسی زرد تصادف می کند. پس از آن دیزی با لباس سفید در بیمارستان بستری است. پوشیدن لباس زرد پیش از تصادف و مواجه دیزی با بنجامین با لباسی غیر از رنگ زرد نشانه پایان موقتی عشق میان دیزی و بنجامین است. دیزی به دلیل شکستگی پا و محرومیت ابدی از رقص باله دچار افسردگی شده و بر خلاف میل اش حاضر به پذیرش بنجامین در زندگی اش نیست.
اما همین پای شکسته مرز ارتباط مجدد دیزی و بنجامین است. دیزی در اولین ارتباطش پس از ازدواج با بنجامین ، ساپورت خود را پایش بیرون می آورد ، دوربین بر روی اثر به جا مانده از بخیه های عمل شکستگی پای دیزی زوم می کند. این نمای بسته نشانه شروع مجدد ارتباط عاشقانه میان دیزی و بنجامین است. همچنین وقتی کارولین در هنگام نوزادی در بغل بنجامین است و دیزی از پنجره آنها را تماشا می کند ، بادکنک زرد رنگ از دست او به آسمان رها می شود ، بلافاصله در سکانس بعدی بنجامین برای مدت بسیار طولانی دیزی را رها کرده و به هند می رود. بادکنک زرد رنگ به هوا رفته نشانه جدایی مجدد بنجامین و دیزی است
داستان فیلم ، از تولد بنجامین در شب جشن پایان جنگ جهانی اول تا طوفان کاترینا را روایت می کند. جنگ نماد مرگ و پایان جنگ مساوی با شروع زندگی دوباره است. طوفان نیز نماد مرگ است. در این صورت داستان فیلم از تولد بنجامین در روزی که مرگ پایان یافته و زندگی شروع شده است شروع می شود و با مرگ پایان می یابد. این مساله اشاره می کند که پس از هر مرگی شروع دوباره زندگی دیگری خواهد بود و برای هر شروعی پایانی به نام مرگ خواهد بود.
در انتهای فیلم نیز ، ساعت ایستگاه قطار که پس از طوفان کاترینا در انبار به روی زمین افتاده همچنان حرکت کرده و رو به عقب می چرخد. ساعت با حرکت معکوس نمادی از زندگی و طوفان نمادی از مرگ است. حرکت معکوس ساعت (زندگی) پس از پایان طوفان (مرگ) کاترینا القا می کند که پس از مرگ ، زندگی به شکلی دیگر ادامه داشته ، آنچنانکه پس از طوفان نیز همچنان زندگی در جریان بوده و ادامه دارد. در اینجا نیز فیلم در تلاش برای تبلیغ تفکر زندگی پس از مرگ برای مخاطبان است. روایت داستان توسط خود بنجامین از طریق دفترچه خاطراتش نیز تاکید فیلم بر جاودانگی انسان پس از مرگ اوست.
در داستان بنجامین باتن ، بنجامین قهرمان داستان (پروتاگونیست) است ، اما هیچ آنتاگونیستی (ضد قهرمان) در مقابل او برای رسیدن به هدفش وجود ندارد ، زیرا بنجامین اساسا هدفی جز یک زندگی عادی در کنار دیزی ندارد. در این شرایط تنها معضل او برای یک زندگی عادی ، بیماری پیری معکوس او هست ، آنچنانکه تنها مدت کوتاهی از عمر خود (نزدیک به دو سال) در کنار دیزی زندگی کرده و همواره قبل از ازدواجش با دیزی و یکسال پس از تولد کارولین از زندگی در کنار عشقش محروم بود.
بنجامین دو بار دوران نوزادی را می گذارند و هر بار یک عاشق از او نگهداری می کنند ، یکبار در آغوش مادرش کوئینی ، و بار دیگر همسرش دیزی که او نیز این بار در نقش یک مادر عاشق از بنجامین مراقبت می کند تا در انتها در آغوش همسرش دیزی همچون آغوش یک مادر از دنیا می رود.
این فیلم مجموعه ای از پارادوکس های یک زندگی غیر طبیعی را به تصویر می کشد. به دنیا آمدن نوزادی به چهره یک پیر ، نگهداری کودک در خانه سالمندان ، سرپرستی کودک سفید پوست توسط پدر و مادر سیاه پوست ، جوان شدن به مرور زمان و مرگ در دورانی به شکل نوزاد. این تضادها در فرم ظاهری فیلم روایتگر تضادها در بطن زندگی انسان است.