جامعه سینما:علیرضا بهنام/در صحبت از یک فیلم مستند اولین پرسشی که به ذهن میرسد نسبتی است که با واقعیت ساخته است. اینجاست که بسته به مفهومی که “واقعیت” در ذهن ما پیدا میکند افق انتظار خود را نسبت به فیلم سامان میدهیم.
در زیرگونه خودزندگینامه شناخت واقعیت با چالشی دو چندان رو به روست چرا که از یک سو گزارش یک فرد از زندگی خود نزدیک ترین رویکرد به امر واقع به نظر میرسد چون فرض بر این است که شناخت فرد از خودش بیشترین شناخت ممکن از یک ابژه شناختی است.
از سوی دیگر شاید روایت یک فرد از خودش با روایتی که در ذهن دیگران از او شکل گرفته است در مواردی انطباق پیدا نکند. این نکته ما را به بحث شناخت واقعیت به مثابه امر فردی راهنمایی میکند. معنای این اصطلاح این است که واقعیت در فرایند معنادار شدن ناگزیر از صافی ذهن مشاهدهگر میگذرد و در این فرایند به تعداد مشاهدهگر در آن دخل و تصرف صورت میگیرد.
پس یک خودزندگینامه در وهله اول قراردادی برای مشاهده دنیا از زاویه ذهن سوژه است. سوژه است که برای ما تعیین میکند چگونه او را ببینیم و در حین این عمل همزمان هم نقش ابژه شناخت را بر عهده میگیرد و هم در جایگاه فاعل شناسا خودنمایی میکند.
فیلمهای خودزندگینامه ای بسته به شخصیت فیلمساز شکلهای متفاوتی به خود میگیرند. “موریانه ای با دندانهای شیری” ساخته بکتاش آبتین نیز بنا بر همین قاعده از شخصیت فیلمساز تاثیر پذیرفته است.
فیلم در ظاهر روایت سفری است که در دوران کرونا آغاز میشود اما در نهایت به اودیسه ای درونی برای کشف خویشتن راه میجوید. اما در این میانه شخصیت شاعر بکتاش آبتین در فیلم مداخله میکند و مسیر روایت را به سوی پرفورمنس شاعرانه از یکسو و بیان معضلات اجتماعی از سویی دیگر پیش میبرد. در حالت عادی جمع این خصوصیات در یکجا میتواند به بیانی غلوآمیز و شعاری ختم شود اما در فیلم آبتین این اتفاق نمیافتد.
مثلا در سکانس غواصی که در حالت عادی و بدون دکلمه شعر شاعر تصنعی و بیربط به نظر میرسد کلمات شعر به عنوان بخش جدایی ناپذیر تصویر به سکانس معنایی مضاعف میبخشد که آن را به یکی از به یادماندنیترین قسمتهای فیلم تبدیل میکند. رمز این موفقیت را باید در رویکرد خود آبتین به عنوان فیلمساز جستوجو کرد.
“موریانه ای با دندانهای شیری” آشکارا با دیگر آثار این فیلمساز تفاوت آشکاری دارد. در واقع شوخطبعی روایت در فیلمهای “پارک مارک” و “مری زن میخواد” اینجا با جدیت موضوع دراماتیک شاعری که در آستانه رفتن به زندان است درهم میآمیزد و فضایی دوگانه را شکل میدهد که بیننده را به یاد خودزندگینامه های سینمایی راس مک آلوی می اندازد.
با این تفاوت که تصویرهای شاعرانه فیلم آبتین که به فراخور موضوع خلق شدهاند در اینجا جایگزین تصویرهای کاریکاتورگونه مک الوی می شوند. در اینجا تصویرسازی شاعرانه نوعی گریز به درون فیلمساز و نمایشگر ذهنیت او نسبت به جهان بیرون است همانطور که موقعیتهای طنزآمیز فیلمهای مک الوی نسبت ذهنی او با واقعیتهای جهان بیرون را به نمایش میگذارند.
سفر مکاشفه آمیز فیلمساز به درون خود نهایتا داستانی از زندگی او را به نمایش میگذارد که به شکلی توامان نمایشگر دغدغههای او به عنوان فیلمساز، شاعر و کنشگر اجتماعی است. فرم فیلم نیز از ترکیب زیرگونه های اجتماعی، شاعرانه و انسانشناسی در سینمای مستند شکل گرفته است که تلفیق موفق آنها در یک فیلم موجب میشود “موریانه ای با دندانهای شیری” تا مدتها ذهن مخاطب را با خود درگیر کند.(از صفحه شخصی نویسنده)