برای جامعه سینما:پوریا ذوالفقاری /بهروز وثوقی از محمد خاتمی، میرحسین موسوی و محسن مخملباف به عنوان عاملین ممنوع الفعالیتی خود نام برده است. اصلاح طلبان هم با طعنه و کنایه به او تاخته اند که دلت هوای بازگشت کرده و برای خوشامد فلان جریان ها این ها را می گویی و در اثبات نادرستی ادعای وثوقی می پرسند او پیش از انقلاب از ایران رفته بوده و کار نکردنش چه ربطی به خاتمی دارد؟
اول) در کوران انقلاب کسانی با عجله و شتاب و ترس رفتند چون نمی دانستند چه پیش خواهد آمد. نرفتند که بمانند. چندتایی حتی بازگشتند و مثلا گوگوش به ایران آمد و گرچه سر از اوین درآورد و موهایش را از ته تراشیدند ولی توانست خانه اش را که در آستانهٔ مصادره شدن بود پس بگیرد. در همین صفحه نوشتم که برای بازگشت بهروز وثوقی سینماگران زیادی تلاش کردند. علی حاتمی نزد آیت الله یزدی رفت. یزدی به او گفت اگر وثوقی بیاید ما دستگیرش نمی کنیم ولی برای کار کردنش ارشاد باید تصمیم بگیرد. آن زمان وزیر فرهنگ و ارشاد خاتمی بود و مخالفت کرد. پس این استدلال که وثوقی قبل از انقلاب رفته و فلان، حرف پوچی ست.
دوم) اصلا فرض که حرف بهروز وثوقی نادرست. سوسن تسلیمی می گوید آن رئیس تئاتر شهری که نامهٔ ممنوعیت ورود من را به تئاتر شهر نوشت و امضا کرد و به دیوار کوبید تا در سن بیست و نه سالگی برای همیشه از صحنهٔ تئاتر محروم شوم، فخرالدین انوار بود. کسی که بعد از ریاست تئاتر شهر، معاون سینمایی شد و دورانی تاریک را در مدیریت سینما رقم زد و وصف مدیریتش در گفتوگوهای سینماگران طیف های مختلف (از مهرجویی تا فرحبخش و فخیم زاده) آمده است. یا مثلا حکم ممنوع التصویری بازیگران ساعت خوش به جرم محبوبیت(!) در دوران فعالیت احمد پورنجاتی به عنوان معاونت سیما در تلویزیون صادر شد و برخی از بازیگران آن مجموعه هنوز هم درِگوشی از پورنجاتی به عنوان مخالف اصلی شان اسم می آورند.
بد نیست اصلاح طلبان توضیح بدهند چرا در ریشه یابی هر سانسور و خانه نشین کردنی، نام یکی از چهره های آن ها به میان می آید. صحبت های خاتمی و موسوی و مخملباف در آن دوران و دربارهٔ سینماگران قبل از انقلاب موجود است. در این که سالهای ملتهب و سیاهی بوده است و مدیران، آزادی عمل چندانی نداشته اند، تردیدی نیست ولی انصافا این آقایان هم به جای کلاه سَر بُرده اند و تا این لحظه هرگز مسئولیتش را نپذیرفته اند.