برای جامــــــعه ســــــــینما :محســــــن سلیـــــمانی فاخـــــر/در پنج سال اخیر سینمای در میان ۲۵ فیلم ۱۲ فیلم کمدی وجود دارد و سال ۹۶ هر ۵ فیلم اول گیشه کمدی است.این استقبال حاکی از آن است که «شوخ طبعی» خصلت جمعی ایرانیان است و شاید «خوشایند بودن» کمدی این ژانر را با اقبال ساخته است.امروزه با تولید انبوه کالاهایی روبرو هستیم که هدف آنها شاد کردن و خندان مردم است وفیلم های کمدی تنها یکی از این کالاهاست. پیامک ها درشبکه های مجازی مملو از تصاویر، متون وحتی وقایع تلخ همچون زلزله و نابسامانی اقتصادی و سیاسی برای خنداندن تولید میشوند.
با این حال استقبال از فیلم کمدی را نمی توان صرفا با تحلیل های سینمایی و هنری توضیح داد و می طلبد بستر تولید فیلم کمدی در مقاطع تاریخی همراه با بافت اجتماعی مورد کنکاش قرار گیرد و زمینه های فرهنگی که به فیلم معنابخشی می دهد بررسی شود تا تحلیل واقع بینانه از فیلم کمدی ارائه شود.از سویی نظریه پردازان در مورد ساختار عقلانی ومنطقی کمدی متفق القول هستند و کمدی را عقلانی ترین آموزش می پندارند که افراد عادی وکم سواد می توانند از آن بهره مند شوند.طنز انقدر پتانسیل دارد که حتی در کمدی، روح احساس آمیخته ای از اندوه و شادی را تجربه می کند.
کمدی و نقش کارکردی
هرچند که افلاطون معتقد است «انسان اساسا موجودی جدی است و امر کمیک نه کیفیتی درون سوژه که خارج از اوست»اما در جامعه، کمیک و خنده امری جمعی و پرابلماتیک است که واجد دلالت های مهمی برای شناسایی وضعیت کلی جامعه ، فرهنگ و تحولات اجتماعی است.لیکن در سال های اخیر نوعی آگاهی انتقادی نسبت به اهمیت خنده و شوخی به دست امده است.
در تفسیر معنای خنده می توان آن را با بستر اجتماعی و سیاسی گره زندچرا که خندیدن کنش پیچیده ای است و با تمام ابعاد زیستی، اجتماعی و روانی انسان ارتباط دارد که هر چند در بطن ظاهر بیان کننده روحیه ای طنازانه در فرد است اما در باطن مسئله یک امر جمعی و فرهنگی است.
مرور بیشتر:بوطیقای سینمای کمدی/خنده وسیله ی ادارک امور جدی
از بعد جامعه شناسی اثار کمدی را باید با «رویکرد کارکردگرایانه»بررسی کرد.گرایش به سینمای کمدی را باید در عوامل و عناصری فراتر از صنعت سینما جستجو کرد.برای نمونه مخاطب به امید تماشای فیلمی انتقادی به تماشای «مارمولک» میرود اما درعمل با یک اثر محافظهکارمواجه می شود فیلمی که میخواهد منتقد روحانیت باشداما در واقع معنای غایی فیلم نوعی ستایش روحانیت است.
بین «معنای بارز» فیلم و معنایی که مخاطب عام درک کرده و «معنای پنهان» و مد نظر ساختار جامعه،سازندگان و سفارش دهندگان تفاوت شگرفی جاری است که همان نگاه کارکردی فیلم است.فیلم به تاثیر لباس روحانیت بر هرفرد حتی فرد خلافکار میپردازدو نتیجه اینکه چگونه فردی که میخواست از لباس روحانیت سوء استفاده کند خود تحت تاثیر لباس قرار گرفت و این حکایت از ان دارد که فیلمهای بهظاهر انتقادی آغشته به ایدئولوژی های گفتمان غالب وحکومتی هستند.
آفرینش طنز و کارکردهای اجتماعی آن به مثابه نوعی آگاهی موثردر جامعه می تواند قلمداد شود که در جامعه مدرن به یمن افزایش آگاهی های فردی و اجتماعی،گزینش و مواجهه آگاهانه با کمدی و طنز دامنه گسترده تری پیدا کرده و که حتی کارکرد درمانی را با خود خلق کرده است.با این حال هرچند که شاید یک مخاطب بنا بر آگاهی، تماشای فیلم کمدی را انتخاب کرده باشد اما آن انتخاب را باید در امتداد همان میل ناخودآگاه جمعی و سیستماتیک به شوخ طبعی معناپذیر کرد.
شوخ طبعی و بازنمایی ژنتیک فرهنگی
سینما به عنوان یک مدیوم موثر و جهان شمول فرصت تازه ای برای کنش های شوخ طبعانه ایرانی و بومی فراهم کرده است که شوخ طبعی را از زبان و گفتگو به «عنصر نمایشی» بدل کرده است و اگر فرد از طریق شوخی فردی و بذله گویی ها در مناسبات میان فردی ناقل پیام کنایه وار و ایهام دار بود امروزه این تجربه، رابه صورت نمایشی و در قالب مدیومی رسانه ای و هنری به تماشا می نشیند و از طریق مدیا پیام میگیرد و یا انتقال می دهد .
شاید یکی از دلایل اقبال آثار کمدی «همانند پنداری» مخاطب با متن باشد. فیلم اجاره نشین ها به کارگردانی داریوش مهرجویی بااکثر آثار کمدی که به جهت خنداندن مخاطب تا لودگی پیش رفته تفاوت شگرفی دارد . این فیلم به عنوان یک اثر کمدی دارای نماد و نشانه های متعدد بوده و محتوا، قربانی فرم نشده است و علاوه بر خنده در تماشاگر، او را به تعمق واداشته و تا عمق یک فاجعه اجتماعی پیش می برد.
در این اثر مخاطب با یک آپارتمان و مسائل و حواشی و فروپاشی آن روبروست. آپارتمانی که تبدیل به نشانه و سمبل جامعه ای شده است که در این جامعه هر کس تنها به فکر خویش بوده و هیچگونه ارتباط اجتماعی و نشانه های شهروندی و زندگی اجتماعی در آن دیده نمی شود. در واقع آپارتمان علاوه بر دلالت بر واقعیت وجودی خود، دلالت بر جامعه و ما به ازای بیرونی داشته؛ لذا کارکردی مفهومی یافته است و حتی نماهایی عمومی و باز از خیابان ها و برجها ،مخاطب را با شهری دارای معماری بی هویت و ناهمخوان روبرو می کند.
از سویی شرایط و بحران های متعدد و پیاپی ، فرسایش اجتماعی وانسانی،عدم احساس امنیت عاطفی و اعتماد اجتماعی گریبانگیر آحاد جامعه است،از این رو آرامش و شاد بودن، کارکردی و برجسته هویت می یابد و میل به خندیدن و شاد بودن را به ضرورت اجتماعی بدل می کند چرا که شادی حق عمومی هر شهروندی است و شوخی با برخی مسائل نوعی عکس العمل خلاقه و زیرکانه است.
انسان معاصر برای رهایی از تنش ها و دستیبابی به زندگی دلنشین تر ، مصرف کالاها و خدمات شادی بخش مثل فیلم های کمدی را احساس می کندو اقتضای شرایط اجتماعی زندگی مدرن نیاز به کمدی و طنز به عنوان یک راهبرد و راهکار اجتماعی، ضرورت و اصالت می دهد.فیلم کمدی در قالب یک اثرفرهنگی،بحران ها را گوشزد وبه فرصت سرگرمی ، تفریح و پند دهی مبدل می کند و اینکه این ژانر معمولا در شرایط بحرانی مخاطب،با استقبال روبروست همین دلیل را داراست .
در واقع فیلم های کمدی می تواند واکنشی برای عقده گشایی مخاطبان بوده و ناهنجاری های اجتماعی را مورد انتقاد و همجمه قرار دهد که برای تماشاگران جذاب است. فیلم «ورود آقایان ممنوع» ضمن آسیب شناسی روابط زن،مرد و دختران دبیرستانی ،تعمدا محدوده روابط مرد و زن را نادیده می انگارد و مرزبندی و حدود تفکیک جنسیتی را به چالش می کشد و سعی می کند تا جایی که امکان دارد، تماشاگر را ترغیب به مرزشکنی نماید.
از این رو مخاطب ضمن فهم این چالش اجتماعی نوعی عقده گشایی می کند و همسو با فیلم تفکیک جنسیتی را گزاره ای برای یک بحران اجتماعی جدی قلمداد می کند.«ورود آقایان ممنوع» واکنش های مختص زنانه را در مقابل مردان را به دختران نوجوان دبیرستانی می آموزد واصالت را به روابط آزاد می دهد.
از سویی دیگر کشمکش اصلی فیلم مسئله فیمینیسم است ،تساوی ، تفاوت یا برتری را به خورد مخاطب می دهد و زیرکانه در صدد اثبات برتری است و این جنگ بین زنان و مردان فیلم را شعله ور می کند.اینها دستمایه هایی برای همراه سازی مخاطب خاموش زنان در جامعه برای استقبال از فیلم است.
نقش فیلم کمدی در غنی سازی اوقات فراغت
معمولا فراغت، با سرگرمی ، خنده و شاد بودن رابطه معنادداری برقرار می کند و اگر سینما رفتن به عنوان یک سرگرمی برای مخاطب درنظر گرفته شود که عموما هم این چنین هست ژانر کمدی ، انتخاب مناسبی برای پاسخ به این نیازاجتماعی است. در میان فیلم هایی که نشانههای فیلمفارسی مدرن را در خود دارد به خوبی این نقش را عهده دار می شوند.
در این جنس سینما نشانه های مشخص سینمای فیلمفارسی،قصه های کپی شده از فیلم های خارجی، روابط و شخصیت پردازی های غیر قابل باورو اغراق شده، ساختار ضعیف وشوخی های جنسی است و اینها همان چیزی که به خوبی اوقات فراغتی شاد و مفرح برای توده فراهم می کند.برای مثال در «نهنگ عنبر۲ »فیلمساز به شکل فریبندهای ،با سخره گرفتن ایدئولوژی و تعارضات حاکم در دهه ۶۰ ضمن بهره برداری مالی خود از فرهنگ غیر رسمی موسیقی و سینما ،تمایلات جوان پسند را در متن فیلم پررنگ جلوه میدهد.
از این منظر توده ای شدن کالاهای فرهنگی تجربه لذت طنازانه را به تجربه جمعی بدل گرده و سینما به واسطه قابلیت محقق کردن این تجربه عمومی،خود را ابزاری موثر معرفی کرده است. حال اگر فیلمساز در بطن ماجرا یک نقد روابط و مناسبات ناهنجار در جامعه را مورد نقد قرار دهند دیگر همه چیز بری فروش بالا مهیاست و تماشاگر وقتی نظر و رای خویش را در دل این فیلم ها می بیند، احساس سبکی می کند.
استقبال مخاطبان از «نهنگ عنبر ۲، سلکشن رویا»،«گشت ارشاد ۲» «خوب، بد، جلف» «اکسیدان» «ساعت ۵ عصر» «آینه بغل» و «هزار پا» دلیلی بر این مدعاست.
هنچنین گاه فیلمسازان از تکیه کلام های عام و دشواژه ها و کلمات تابو استفاده سویی برای همراه سازی مخاطب می کند برای نمونه در پژوهشی دانشگاهی در سه فیلم رسوایی، عصر یخبندان و آب و آتش ، بیش از ۸۴دشواژه مورد استفاده قرار گرفته است .
دشواژهها واژهها و اصطلاحاتی هستند که صورت و مفهوم ناخوشایندی دارند و اعضای یک جامعه از بهکار بردن آنها بهصورت مستقیم پرهیز میکنند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهند که از میان انواع مختلف دشواژه از قبیل عمومی، حیوانات، خانواده و غیره دشواژههای عمومی بیشترین کاربرد و بیماری و حیوانات کمترین کاربرد را داشتهاند.
طنز و پارادایم های تفکر
نظریه پردازان فرانکفورت ،مصرف کالاهای فرهنگی عامه پسند را نوعی تحمیق توده و گریز از واقعیت های اجتماعی وکمک به فرهنگ سرمایه داری می دانند ومصرف توده وار این کالاها را به معنای بازاری و تجاری شدن فرهنگ تعبیر می کنند. در مقابل نظریه پردازان مکتب بیرمنگام مصرف کالاهای فرهنگی عامه پسند را موجب تعالی فرهنگ بر میشمارند و مصرف این کالاها را نوعی مقاومت دربرابر فرهنگ مسلط و نخبه می دانند.
از سویی درمحتوای فیلمهای کمدی می تواند واقعیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه می تواند متجلی شود چرا که هنر عامه پسند معمولاً به طور مستقیمتری دریافتهای فرهنگی را بازتاب میدهد.سینما از ابتدا هنر توده بوده، در این میان سینمای عامه پسند بیشتر این استعداد را دارد که واکنش به واقعیت باشد.
به عنوان مثال زمانی که در ایران کودتای نظامی شد، تغییرات بسیاری در ادبیات به وجود امد ولی در سینما نسبت فیلمهای کمدی از همه بیشتر میشود.در این فیلمها تضادها همه به شیوه مسالمت آمیز حل شده و دیدگاه آنها خوشبینانه مثبت و کمدی است،در واقع سینما بعد از کودتا نقش آرامبخشی داشته است.
یا مثلا در آثار پرویز صیاد ،نوعی انتقاد جدی از فرایند نوسازی در دوران پهلوی است از این رو ژانر کمدی درعین حال می تواند هم عنصرفراموشی از واقعیت های دردناک اجتماعی و زندگی فردی باشد و هم نقد و رویکردی انتقادی به تجربه های فردی و اجتماعی درجهان مدرن.
سینمای کمدی فارغ از تامین سرگرمی و غنای اوقات فراغت به خلق و تولید معانی جدیدی از تجربه های زیسته فردی و اجتماعی می پرازد و تنها مبنایی برای تحلیل کنش های توده و عموم نیست. سینمای کمدی می تواند به انعطاف و تلطیف کردن ساختارهای فرهنگی مسدود و خشن در جامعه کمک کرده و در نهایت روابط اجتماعی را بهبود ببخشد.طنز یک واکنش رهایی بخش در برابر فضای بسته و ملتهب جوامع بوده و به واسطه ابهام و ایهام توانسته در این بسترها رشد کند و این ویژگی ها کمک کرده تا خردمندان و منتقدان اجتماعیئ در یک فضای مصمون تر به انتقاد از مسائل اجتماعی و ناهنجاری های آن بپردازند.
اندیشیدن و تفکر ،یکی از تجارب و رویکرهای انسان امروزی است. گرایش به کمدی را می توان راهبردی برای مواجهه و برابری با جهان جدید تعبیر و تفسیرکرد که در بستر تدریجی می تواند در آثار فاخر به تکامل و تعالی برسد ، هر چند که در حال حاضر ژانر کمدی به نازلترین سطح خود رسیده است و نه تنها جرعه ای از تفکر در آنان یافت نمی شود ،بلکه اصل و بنیاد سینما را تهدید کرده اند اما با این حال اگر گرایش مردم به ژانر کمدی را بتوان به سطحی شدن انسان امروزی مرتبط دانست .
از آن سو می توان به تعمیق شدن آنها خوش بین بود چراکه مخاطب می تواند بین کنش ها و ابعاد جدی و غیر جدی زندگی نسبت منطقی برقرار کنند و کارکردهای مثبت و عقلانی را برای خویشتن برداشت کند ،از این رو بین «خندیدن و اندیشیدن» می توان نسبت معنا داری به وجو د اورد.
جامعه ی توده وار و فرهنگ توده
به نظر می رسد یکی از کارکردهای رسانه این است که ابزاری باشند، برای استراحت و منحرف کردن توجه از مشکلات که با زندگی واقعی شان سازگار باشد؛ حیاتی که معمولاً با کار و تفریح یکنواخت تحت سلطه ی بوروکراسی ،انزوا یا دنیای زندگی خصوصی خانوادگی، رقابت و مشارکت و همبستگی بسیار نازل با جامعه همراه است. از سویی دیگر فرهنگ توده ای، فرهنگی است که فاقد چالش ها و جذابیت های فکری است و سهولت و آرامشی را که در تخیل و گریز از واقعیت وجود دارد، ترجیح می دهد و تلاش برای اندیشیدن را محکوم کرده و واکنش های هیجانی و احساسی را خلق می کند و از پیام گیران خود انتظار ندارند از قوه ی تفکر خود استفاده کنند.
برای نمونه در پژوهشی برای بررسی فروش بالای «سری اخراجی ها »مشاهده می شود که طنز بودن فیلم عامل اصلی دیدن فیلم توسط اغلب مخاطبان بوده است هر چند که عبور از تابو ها و خلق لودگی در فضای دفاع مقدس بی شک بی تاثیر نبوده است. فیلم به زبان گویای معتادان، دزدها و بیکاره ها که هریک، یک شخصیت کلیدی در فیلم دارند تبدیل شده است، کسانی که صدایشان در دههی اخیر کمتر شنیده شده است.
بقیهی مردمان یا هالویند یا منافقان هواپیما ربا. درونمایه جاری در فیلم حاکی است که مردم را به دو گروه خودی و معاند، منافق، فریب خورده تقسیم می شوند. این نگاها وقتی با نام کارگردان فیلم گره می خورد قطعا فروش را قطعی می کند،اما درهمین تحقیق عمدتا به سطح نازل فیلم اشاره می کنند و تنها دلیل انتخاب فیلم را خندیدن و ایجاد فضای مفرح قلمداد می کنند.
با این حال اقبال مردم امروز به سینمای کمدی را نمی توان به رویکرد ها تقلیل داد. شاید بتوان عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر گرایش مردم ایران به سینمای کمدی را درجه بندی کرد اما نمی توان آن را در یک رویکرد مشخص تبین کرد. لذت جویی و زندگی فراغت دار انسان امروزی،تمایل دوچندان کنشگر معاصر به تماشای آثار مفرح ولذت بخش ، یافتن مفری برای گریز از واقعیت های اجتماعی ،اعتراض و التذاذ ازآثارکمدی و…می تواند دیگر عوامل گرایش به سینمای کمدی باشد .
آی. سی. جاروی برای طرح یک جامعهشناسی مناسب سینما چهار پرسش را طرح میکندکه برای بررسی همه جانبه و کامل عوامل گرایش به ژانرهایی مختلف سینمایی واجد اهمیت است :«اول اینکه چه کسی فیلم میسازد؟ چگونه و چرا؟ دوم، چه کسی فیلم را میبیند و چرا؟ سوم، چه چیزی دیده میشود، چگونه و چرا؟ و چهارم اینکه فیلمها چگونه ارزشیابی میشوند، توسط چه کسی و چرا؟»
منابع:
کتاب دگرگونی اجتماعی و فیلم های سینمایی در ایران / پرویز اجلالی
مصاحبه دکتر فاضلی با نشریه فیلم
پژوهش اعظم راودراد و حسین کرمانی درباره فیلم اخراجی ها
کتاب مطالعات فرهنگی درباره فرهنگ عامه/جان استوری .مترجم: پاینده