برای جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر/فیلم ایتالیا ایتالیا از اساس درباره سوءظن هایی که ممکن است در زندگی مشترک بوجود آید و تردیدها جریان طبیعی زندگی را دچار نخوت می کند.«احساس محرومیت» در ایتالیا ایتالیا تم باطنی فیلم است،«نادر» و«برفا» در احساسی که محرومیت را روح و جان تجلی می کند قرار می گیرند و زندگی ایی که با عشق شروع کرده اند به ارضاء نشدن خواسته ها و انتظاراتشان می انجامد.
انها در محرومیتی نافرجام قرار می گیرند که در اثر عوامل بیرونی همچون فوت فرزند و شکست شغلی ایجاد شده و با عامل درونی خیانت پنداری و عدم درک روحی طرفین ممتزج شده است . حال این زوج نویسنده و هنرمند در اثر فوت فرزند،احساس خلایی دارند که حتی روابط جنسی آنها را هم تحت تاثیر قرار داده و حتی موفقیت های نسبی نادر فرصتی را برای ارضای احتیاجات روانی همسر و محبت کردن به او باقی نمی گذارد.
«ایتالیا ایتالیا » کاوه صباغ زاده نتیجه بی توجهی ها ومحرومیت از علاقه ای است که نیاز روانی و اولیه هر انسانی تلقی می شود.زوجی که نیازمند آنند که دوست داشته شوند و متقابلاً مورد محبت و علاقه هم قرار گیرند ، اما فشار زندگی یک طرف موازنه را به هم می ریزد و امنیت عاطفی و روانی را متزلزل می کند.
در فیلم ایتالیا ایتالیا محرومیت نسبی باعث می شود زوجین حتی در زندگی که مملو از زرق و برق است برای دستیابی به اهداف و خواسته هایشان مانعی احساس کنند و نتیجه طبیعی و زیستی این وضع ، آسیب رساندن به خویش است ، اسیبی که حتی به خود زنی هم منجر می شود . چرا که میان انتظارات (خواسته ها) و توانایی ها (داشته ها) اختلال وجود دارد.
«برفا»در محرومیت برونزا فرمان زندگی را از دست می دهد ،او به دلیل برخی اقدامات٬ و تصمیمات از عامل خارجی که به ساخت فیلمش خلل وارد می کند ٬ در برزخی قرار می گیرد. که خود را از دسترسی و بهره مندی از برخی منابع و مواهب که دیگران دارند و او ندارد عاجز می داند.
آن سو قبل خود را در موقعیتی که بر گرفته ازمحرومیت درونزا است متصور می کند تا جایی که فوت نوزادش احساس سرزندگی را از او می گیرد و از دلسوزی و همذات پندای متنفر می شود با این حال فیلم نخست فیلمساز به طرح مشکلات در فرمی نو اشاره دارد ، ایمایی که در سطح می ماند و به واکاوی هیچ نقبی نمی زند.