مختص جامعه سینما: رضا کردبچه/ کارگردان هایی که فیلم خوب زیاد نمی بینند، ولی فیلم بد زیاد درست می کنند ازکارگردان هایی که فیلم خوب زیاد می بینند اما فیلم بد درست میکنند قابل تحمل ترند! با این مقدمه تیز و برنده از خودم میتوانم در همین ابتدای یادداشت صراحتا نوک پیکان حمله را بسمت کارگردان گرفته و وی را در دسته دوم کارگردان های کاربلد فیلم بددرست کن قرار دهم!
مابا داستانی پر از مو طرف هستیم؛ موی مردانه در آرایشگاه که داستان فیلم در آن اتفاق می افتد؛ موی زنانه که تحریک میکند تخیل جنسی مردآرایشگر را ( صابرابر)مویی که درفیلم قرار است کارآگاهی ازماست بیرون بکشد( رضاکیانیان) مویی که مدام در غذای مرد آرایشگر پیدا میشود( بابک حمیدیان)و حتی موی دماغی که مخاطب را مدام در سردرگمی و بی هدفی سناریوی مغشوش فیلمِ پر از موهای بی کارکرد آزار میدهد !
رویکرد فانتزی بازی همایون غنی زاده در مسخره باز و تجربه گرایی پسافرمالیستی درایجاد فضای سینما تئاتریک در سینمای ایران هرچند بداعتی نو است( هرچندبا کمک visual effect های گل درشت)،ولی تقلید هجوآمیزی از تئوری نخ نما شده سینمای دهه های گذشته اروپا و سینمای فرانسه مانند فیلم آملی( A’meli)اثر ژان پیر ژونه است..بدون آنکه بخواهد این فانتزی کپی شده را ایرانیزه کند.
به همین دلیل فیلمی بی قواره و نچسب از آب در می اید حتی بازی بازیگران اصلی فیلم هم نچسب و فیک است و حتی تلاش کارگردان برای بردن زمان درونی فیلم به دهه های گذشته نتوانسته به این امر کمک کند.
بدیهی ست تخیل شاکله اصلی سینماست ولی همه سینما تخیل نیست! تخیل درایجاد فضای نو و بدیع نیاز به رهاشدگی وتکثیر دراتمسفر باز یک اثر سینمایی دارد.جنس تخیل در مسخره باز تخیلی خفه،بسته ومسموم است که در محدودیت کسالت آور سکانس پلان های تکراری و ملال آور آرایشگاهِ پر از مو گیر افتاده است.
بدلیل همین بسته بودن فضا دوربین صرفا ناظری بی تفاوت اما شلوغ کن است.عصبیت صحنه های اصلاح کردنها و سیبیل زدنهای مدام واصرار بر وجود مو در همه جای فیلم در تکرارمکرر خود چه کارکرد اساسی را در باخود به همراه دارد؟
اصرارعامدانه و لجبازانه کارگردان درحفظ و وفاداری میزانسن ها در فضای تئاتریک؛تخیل را باشدت هرچه تمامتر با سر به زمین میزند( به یاد آورید پرنده ای که مدام درحال پرواز به داخل آرایشگاه به پنکه سقفی برخورد میکند و تلف میشود!).کارگردان درمسخره باز به شدت درگیر ایجاد یک اثر ضد سینما؛ ضدفیلم در خود گیر افتاده است.