مختص جامعه سینما :سید حسام فروزان/جنایات آینده ،آخرین فیلم دیوید کراننبرگ فیلمساز متفاوت کانادایی در ادامه دنیای دیستوپیایی(ویران شهری ) و مالیخولیایی همیشگی اوست؛ شاید بازگشتی به فیلمهای شاخصش در دهه هشتاد و نود. مثل مگس یا تصادف. از فیلمسازان محبوبم است. در اولین نمایش فیلم در جشنواره کن ، تماشاگران شش دقیقه فیلم را تشویق کردند. اما فیلم بنظرم آن شاهکاری که منتظرش بودیم نیست.
زمانی در آینده. تمدن مصرفی ، آلودگیهای زیست محیطی و … تغییرات بیولوژیکی و بیومکانیکی در بشر و جهان بوجود آورده است. درد جسمانی و بیماریهای عفونی از بین رفته است و عمل جراحی فعالیتی عادی است که به عنوان پرفورمنس هنری به نمایش گذاشته میشود.
بدن انسان و اندامهای داخلی تغییر یافتهاند و نرم افزار ها و ماشینهای مکانیکی میتوانند در عملکردهای عادی بدن مانند گوارش و رابطه جنسی و… دخالت کنند. پسری هشت ساله در ابتدای فیلم هست که پلاستیک میخورد و توانایی هضم آنرا دارد… ساول تنسر (ویگو مورتنسن) هنرمندی است که بدنش اندامهای جدید میسازد با جراحی آنها را بیرون میآورند. عمل گوارش سخت شدهاست و اندامهای جدید باید در اداره ثبت اندامها ثبت شوند. یک گروه مخفی بدنبال تکامل بشر و اصلاح دستگاه گوارش هستند بطوری که انسان بتواند پلاستیک و دیگر مواد شیمیایی و مصنوعی را بخورد و هضم کند…
فیلم جنایات آینده ترکیبی از چند ژانر بنظر میرسد. فضای نوآر و اخرالزمانی ، پیرنگ فرعی پلیسی و معمایی و دنیای تیره و تار و هذیانی و مالیخولیایی کراننبرگ در کنار هم. ایدههای فیلمساز درخشان و وحشتناک هستند اما در حد ایده میمانند.
نگاه ناامیدانه کراننبرگ به آینده تمدن بشری با این میزان تولید ضایعات و زباله های پلاستیکی و شیمیایی و هستهای و تغییر بشر از موجودی انسانی و عاطفی به نیمه رباتی مکانیکی و بیولوژیک. گویی کاری از تکنولوژیهای پیشرفته برنیامده و بشر تغییر شکل یا مسخ خود را پذیرفته.
جنایات آینده نقدی هم بر جریانهای هنری معاصر دارد. و اینکه گویی غرایز اصلی انسان یعنی خور و خواب و خشم و شهوت تا آخرین روز تمدن هم دغدغه اصلی او خواهند بود. زخمها و جای جراحی های روی بدن مانند ابژهای جنسی تقدیس میشود…
جنایات آینده برای یکبار دیدن خوب است. برای یادآوری ذهن شگفتانگیز و هراسناک کراننبرگ و تصور اتفاقات وحشتناکی که میتواند بر سر بشر بیاید. اما فیلم چیزی بیش ازاین نیست و من علت تحسینهای ستایشآمیز منتقدان را هنوز در نیافتهام. کراننبرگ هنوز آخرین شاهکارش را نساخته است.