جامعه سینما:مهدی یزدانی خرم/از بیجانشدهگانِ متروپل تا سوختهگان رکس چهلوچهار سال فاصله است. این میان هم هزاران بیخونشدهی جنگ. وای از این خاکِ غمدار. عکس اول و سوم کارِ نسیم منصوریست. از مردی که از پوسترهای رفتهگانِ متروپل «عکس» میگیرد.
عکس دوم مزارِ یکی از سوختهگان است که با قطعیت به ما نگاه میکند و عکس چهارم کار نرگس مطلبی از گورهای آدمهایی که چهلوچهار سال پیش تقریبن در همین ساعتهایی که من دارم مینویسم واردِ سالنِ بزرگ «رکس» شدند تا «گوزنها»ی کیمیایی را که برای دومین بار در این شهر اکران میشد ببینند.
کریمِ نیکونظر دیروز در گپوگفتی که به یادِ «رکس» داشتیم با محوریت کتابِ کمنظیرش «سینماجهنم» جملهی گفت که بسیار تکاندهنده بود. «یک بار در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ از آبادان انتقام گرفتند، یکبار در ۲ خرداد ۱۴۰۱…» فاجعهی «سینما رکس» و کشتهگان پرشمارش که بسیاریشان گم و بیبدن بودند متصل شدهاند به کشتهگانِ متروپل.
تاریخ تکرار نمیشود بلکه خود را در جلوههای جدید نشان میدهد. رازهای سینما رکس هنوز باقیست. هنوز پرونده باز است همانطور که احتمالن «متروپل» باز خواهدماند. آتشِ این جنایت نهتنها خاموش نشد بلکه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
این مرد سالدار که مشغولِ عکاسی از عکسهاست همان حافظهایست که تجسد یافته تا به خاطر بماند که آن شب چه آتشی زبانه کشید و آن روز چهگونه ستونها خالی کردند. مُردن اتفاق مهمیست اما «بیجانکردن» اتفاقی مهیب و هراسناک. ما در زبان فارسی با مترادفها پوستِ معنا را کندهایم. مرگ، مردن، رفتن، بیجانشدن و… یک معنا ندارند و این هولناک است که با یکیشدنِ این کلمات مرگها نیز یکشکل میشوند.
مثل سیاستِ یکسانسازی سنگگورها در بسیاری شهرها. هر سال ۲۸ مرداد سالِ ۱۳۵۷چند صد روح زمان را عقب میکشند، خودشان را میبینند که روی صندلیها نشستهاند و قریبیان و وثوقی نوشخواری میکنند و ناگهان از بُن میسوزند.
هر سال فاجعه رقم میخورد و برای همین است که مرگها در عینِ یکساننمایی با هم فرق دارند و برای همین اجتماع بیجانشدهگانِ متروپل و سوختهگان رکس را میتوان در تمامِ این عکسها دید.
سوختن کار دشواریست و خفهشدن نیز هم. به یاد آوردیشان که تمامِ عکسهای روی این شیشهی دکانِ «تکثیر» در آبادان میتوانند یادآور خود و دیگریای باشند که از آن سینما به این بنای لرزان رسیدهاند. بله «تکثیر» فاجعه است که تاریخ را پروار میکند و کسانی که حظ میبرند و گمان میکنند زمانِ تاریخی میتواند غم و فقدانها را از یاد ببرد. اما این مردهگان علیه این تاریخ ایستادهاند.(به نقل از صفحه شخصی نویسنده)