مختص جامعه سینما:سیده زینب موسوی/آبادان یازده ۶۰ خاطره بازی از دوران وقایعی است که جان بر کف بود و دفاع از میهن اولویت زندگی ..موعدی که رادیو تنها وسیله اطلاع رسانی بوده و ارتباط گرفتن دو فرد در یک شهر به اندازه ارتباط گرفتن با آن سوی کشور دشوار بوده است. این فیلم مببین آنست که دفاع و ایثار مختص خط مقدم نیست و گاه یک رادیو و چند تن می توانند متعهد وار مردم را از احوال جنگ باخبر می کند و خاموش شدن و ساکت ماندن این صدای بحران یعنی، از دست رفتن شهر و وطن
جنگ یکی از پیچیده ترین پدیده های اجتماعی است که جوامع و افراد را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و تاثیر آن، تمام نظام ها، خرده نظام ها و نهادهای اجتماعی را در برمی گیرد. از سویی« هویت» نیز به عنوان یکی از پیچیده ترین و غامض ترین مفاهیم اجتماع است و «مهرداد خوشبخت» توانسته در فیلمش، فرهنگ زیستی، اجتماعی و فرهنگی مناسبی از فضا و ارتباطات مردمی نشان دهد و در این میان ، با عیان کردن گوشه ای از وقایع دفاع از میهن ،تحلیل جامعه شناختی معتدلی از جنگ ایران و عراق و رابطه هویت و جنگ به مخاطب بازگو می کند
از این سو همکاری مجدانه اهالی رادیو و تعامل با نیروی جنگی و از خودگذشتگی هر یک از کسانی که چه سمت دار منسبی هستند یا نقش همسر و دوست ایفاگرند ،توانسته اند تجلی گر هویت در معنای عام و هویت ملی در معنای خاص باشند هویتی که جوامع جنگ زده را تقویت می کند و افراد یک جامعه درست مثل کارکنان «رادیوآبادان» از طریق وفاق و وحدت جمعی و ملی، فارغ از احساسات دینی و قومی در کنار هم در برابر دشمن ایستادگی می کنند.
یکی از پیرنگ های فرعی که در دراماتیک کردن فیلم نقش شگرفی دارد اشاره فیلم به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بهره گیری از کد «صدای شاهد» است .الهام گرفتن از رمز این کودتا برای آنکه مدیر رادیو، همسرش را در تهران از حال خودش مطلع کند یکی از بخش هایی است که توانسته به درام شدن فیلم کمک کند.
تلاش این گروه چند نفره برای اطلاع رسانی به مردم که به انجام موفق عملیات ذوالفقاریه منجر می شد،دستمایه تاثیر گذار و دارای بار کافی برای دراماتیزه کردن و همراهی منطقی مخاطبی است که با نگاهی فرامتن و با آگاهی از نتیجه و سرگذشت خرمشهر و آبادان به تماشای فیلم می نشیند . این تم و این انتخاب و برش از یکی از نهاد های مردمی می تواند نمایشی استوار از فداکاری و رشادت مردم در بحبوحه دفاع مقدس باشد اما بعضا پرداخت های غیر قابل باور،به خصوص در صحنه شهادت این گروه که می توانست بیشتر از هر بخش فیلم، تأثیر گذار باشد و به نوعی نقطه اوج داستان بود، رضایت از فیلم را نسبی و شرطی می کند .
از سویی دیگر ،درام اصلی فیلم و نقطه ی عطف داستان آبادان یازده۶۰ با تمرکز با شخصیت پردازی های افراطی در نیمه نخست فیلم با تاخیر شروع می شود هر چند که نخستین کشمکش فیلمنامه بین دو شخصیت موثر یعنی رییس رادیو آبادان و یکی از فرماندهان بسیج مردمی شهر شکل می گیرد ؛ جدلی که با دستور فرمانده بسیج به تعطیلی رادیو آبادان و امتناع رییس رادیو از تن دادن به تعطیلی رادیو رقم میخورد.
این تقابل ابتدایی کوتاه ،موقعیت ساز دراماتیک اثر را عهده دار است اما با افت کردن موقعیت و اضافه شدن بی کارکرد شخصیت دلقک وار و جدل های بی تاثیر همچون جدل ماندن یا رفتن نیروی زن رادیو ، در فاز پایانی فیلم ،کشمکش اصلی فیلم آغاز می شود.کشمکشی و تقابلی که نقطه مشترک اتاق خبر رادیو و جنگ است و آن تبدیل استودیوی رادیو به ستاد فرماندهی جنگ است .