جامعه سینما :فاضل ترکمن در ۴۰ چراغ نوشت: «گشت ۲» یک عقبگرد کامل به سمت کمدیهای سوپرمارکتی است که تصور بر این بود منقرض شدهاند، اما سعید سهیلی بعد از تجربه فیلم «چارچنگولی»، یکبار دیگر سینماگران و منتقدان را سورپرایز کرد! او نشان داد که همیشه میتوان طبق فرمول «فیلمفارسی» خودمان، فیلم ساخت و دل مردم را هم بُرد! برای همین است که مردم با تماشای فیلم «گشت ۲» سورپرایز نشدند. خیلی هم استقبال کردند. یک داستان چند خطی که حسابی آببندی شده. سرشار از شعارهای سیاسی و اجتماعی و شوخیهای بیپرده و حتی هجوآمیز. بدون ذرهای واقعیت. بدون ذرهای تفکر. لابد با این تصور که مردم غم و غصه دارند و باید شاد شوند. اصلا هم نمیخواهم مقوله بههرقیمتی را پیش بکشم. چون حتی در مفرح بدون این فیلم تردید دارم. کاراکترهای فیلم آنقدر آسمانجل و مشکلدار و بدبخت و بیچاره هستند که بیشتر از اینکه باعث خنده شوند، دردآور بودند! فیلم حتی خنده را بهزور از تماشاگر طلب میکند. انگار یکجوری که یعنی اگر نخندید، پول بلیت خودتان هدر میرود! در سکانس ابتدایی فیلم تعدادی از زندانیان با سرووضع آشفته ترانه «پیرهن صورتی دل منو بردی» را میخوانند و تماشاگران بهوجد آمده نیز مسلما با کف و سوت فیلم تازه سعید سهیلی را همراهی میکنند!
داستان فیلم درباره سه رفیق لابد دلهدزد است که بعد از ماجراهای «گشت ارشاد» به زندان رفتهاند! ماجراهای «گشت ارشاد» که کارگردان حسابی از خلق آن مشعوف شده و با تصور اینکه یک شاهکار بیبدیل خلق کرده، سراغ ساخت قسمت دوم فیلم قبلی خود رفته است. فیلم اول لااقل با تمام ضعفهایش قابل تحمل بود و میتوانست لحظات مفرحی را برای تماشاگر فراهم کند. «گشت ۲» اما با تکیه بر قسمت اول خود ساخته شده و نتیجهاش کاری ضعیف و لوده از آبدرآمده است. قسمت اول فیلم کمی دغدغهمند بود و بههمینخاطر انسجام داستانی خود را تا حدود زیادی حفظ کرده بود و در یک خط اصلی و بدون ادا و اطوار حرکت میکرد. قسمت دوم «گشت ارشاد» اما مدام درحال درجا زدن است. انگار چندین و چند سکانس بیربط و بیمزه را به هم چسبانده باشند. کولاژی از دریوریهای مختلف که هیچکدام ارتباطی به همدیگر ندارند. نه حمامی که تبدیل به جولانگاه کاراکترها میشود قابلباور است. نه دختران همسایه که ظاهرا دانشجوی موسیقی هستند، اما حتی از بازیگرانی استفاده نشده که بلد باشند ادای سنتور زدن و سهتار زدن را درست دربیاورند! هیچکدام هم فرقی با همدیگر ندارند. کارگردان فقط یک مشت دختر در خانه روبهرو ریخته تا بتواند از طریق کاراکترهای مرد خودش با آنها شوخی داشته باشد. همه فیلم همینطور وصلهپینه شده است. داستان سرگردان، کارگردانی سرگردان و درنیجه فیلم سرگردان. این وسط داستان آقازاده بیربط توی فیلم بهاضافه بیانیههای گاه و بیگاه جاری در متن قصه بیشتر نشان میدهد که فیلم از داشتن یک داستان معمولی هم بیبهره است. تمام قصه را باید با پذیرفتن زورکی کاراکتر پولاد کیمیایی که تصور میکردیم در قسمت اول مُرده باشد و در این قسمت بهطرز محیرالعقولی درمییابیم که به کما رفته و تازه پیشگو هم شده است، پیش ببریم! آخر قصه هم با پیشگوییهای همین کاراکتر، آدمبدها و آقازادهها به سزای اعمالشان میرسند و آدمخوبها که همین آفتابهدزدها باشند، رهسپار فرنگستان میشوند! بههمینراحتی! بههمینخوشمزگی!
حالا تصور کنید کارگردان یک چنین فیلمی حسابی به داوران سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر معترض بود که چرا در رشتههای بیشتری کاندید جایزه نشده است! «گشت ۲» در سه رشته بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (ساعد سهیلی)، بهترین فیلمبرداری (مسعود سلامی) و بهترین جلوههای ویژه میدانی (حمید رسولیان) کاندید سیمرغ بلورین بود که در همین حد و اندازه نیز عجیب بهنظر میرسید. بهخصوص بازی ساعد سهیلی که برخلاف «گشت ارشاد» چندان حس و حالی ندارد و تمایز خاصی برای کاندید شدن نداشت. ضمن اینکه چرا باید داوران یک جشنواره هنری به فیلمی در این سطح، آن هم در قسمت بازیگری توجه کنند. کاندید بهترین بازیگری برای فیلمی که کاراکتر موردنظر نهتنها تبدیل به شخصیت نشده، بلکه حتی تیپ هم نیست و شخصیتپردازی نصفهنیمه «گشت ارشاد» را هم ندارد. باورکردنی نیست که داوران جشنواره بازی حامد بهداد در فیلم «سد معبر» را ندیده باشند، اما ساعد سهیلی را برای بازی در «گشت ۲» کاندید کنند! برگ برنده «گشت ۲» تنها حمید فرخنژاد است. تمام بار فیلم روی دوش فرخنژاد جلو رفته و بدون شک «گشت ۲» اگر این بازیگر را هم نداشت، حتی مخاطبان عام در دقایق اولیه فیلم، سالن سینما را ترک میکردند.