مهرداد خوشبخت در نشست نقد و بررسی فیلم «آبادان یازده ۶۰» گفت: وقتی فیلم تاریخی میسازیم باید مابهازای امروزی داشته باشد؛ وگرنه تبدیل به قصهای صرف میشود. محتوای این فیلم با مفهوم «شهروندخبرنگار» پیوندی عمیق دارد؛ رسانهای محلی که کارکرد نجاتبخشی برای یک شهر پیدا میکند.
وی افزود: امروز رسانهها (تلفن همراه) در جیب ما هستند اما آنچه تعیینکننده است، آدمهاییاند که این رسانه را معنا میبخشند. ما همه موبایل داریم ولی آدم هایی که عِرق و ایمان مضاعفی دارند را کمتر داریم. سوژه این فیلم بهروز است و هنوز هم مصداق دارد اما توان استفاده مطلوب از آن را نداریم.
سهگانه آبادان در سینمای خوشبخت
خوشبخت افزود: فیلم «آبادان یازده ۶۰» نخستین بخش از سهگانه من درباره آبادان و دفاع مقدس است. فیلم دوم پالایشگاه بود و اگر بودجه تامین شود، عنوان سومین فیلم، مقاومت کوی ذوالفقاری خواهد بود. ارجاعات دو فیلم نخست به هم زیاد است؛ مثلاً زمانی که ادیک موسیقی پخش میکند، در پالایشگاه واکنش فرماندار را میبینیم که معترض است چرا در بحبوحه جنگ موسیقی پخش میشود. در فیلم سوم نیز برخی از واکنشها و نشانهها معنا پیدا میکنند.
رادیو؛ سنگر فرهنگی در دل جنگ
کارگردان فیلم با اشاره به محدودیتهای مالی گفت: بودجه فیلم بسیار اندک بود. در همان سال برای چهار فیلم دیگر از تولیدات موسسه اوج هزینه شد و ما سهم کمی داشتیم. با این حال تلاش کردیم طراحی صحنه و لباسها مستند و مبتنی بر عکسهای واقعی آن دوران باشد. در فیلمنامه قرار بود به مقاومت مردم آبادان در کوی ذوالفقاری هم پرداخته شود اما به دلیل محدودیت، آن بخش حذف شد.
وی افزود: جوهره فیلم، نشان دادن نقشی متفاوت از جنگ است؛ نقشی که در دل رسانه و کارکرد رادیو متجلی میشود. در جنگ هیچ لحظهای امنیت وجود ندارد. هر فیلم جنگی، ذاتاً ضد جنگ است؛ حتی اگر فیلمی درباره مقاومت باشد، باز چهره تلخ و ضدانسانی جنگ را عیان میکند.

تغییر زاویه نگاه در سینمای دفاع مقدس
محمد هاشمی، منتقد و مدرس سینما در این نشست گفت: فیلم «آبادان یازده ۶۰» از این نظر در میان آثار سینمای دفاع مقدس، فیلم متفاوتی محسوب میشود که این فیلم، بعضی چیزهایی را که به طور سنتی در فیلمهای دفاع مقدس در حاشیه قرار دارند، تبدیل به خود متن میکند و به آنها مرکزیت میبخشد.
وی ادامه داد: مثلا اینکه فیلم، به جای این که بنا به روایتهای متداول، شخصیتهای اصلیاش را از میان نیروهای نظامی برگزیند، از میان غیرنظامیها انتخاب میکند. با این تفاوت که این افراد غیرنظامی که ممکن است مردم عادی محسوب شوند، به همان اندازه در دفاع علیه تهاجم دشمن نقش دارند که نیروهای نظامی نقش دارند.
این مدرس سینما افزود: ما در اینجا شخصیتهایی نداریم که با سلاح به جنگ دشمن بروند؛ هرچند ممکن است بنا به مقتضای شرایط، سلاح هم به دست بگیرند اما سلاح حقیقی آنها چیز دیگری است. آنها با قدرت رسانهای که برد محدودی هم دارد، به مقابله با دشمن میروند و با همین سلاح رسانه به طور قطعی جلوی اشغال آبادان توسط دشمن را میگیرند و تأثیر عظیم و گستردهای در کل دفاع مقدس نیز میآفرینند.
غیاب دشمن؛ حضوری دوچندان
هاشمی گفت: فیلم همچنین حاوی نکات برجسته دیگری نیز هست. مثلا اینکه عدم حضور فیزیکی دشمن در فیلم و فقط حضور گاهبهگاه گلولههای مرگبارش، تأثیرات دوچندانی ایجاد میکند که با حضور فیزیکی دشمن جلوی دوربین چنین تأثیری ایجاد نمیشد. یعنی عدم حضور دشمن و فقط حضور نشانههایش از طریق گلولهها، تأثیر مرگآسایی جنگ را دوچندان میکند. به عبارت دیگر، چنین غیابی به حضوری دو برابر و چند برابر میانجامد.
این مدرس دانشگاه یادآور شد: همچنین چنان حضورهای ناگهانی و مرگآسایی از گلولهها یا ترکشهای جنگی ویرانگر دشمن، ناگهان حضور مرگ را در جنگ به شکلی کاملا عریان در برابر ما حاضر میکند. در این لحظات، از لحاظ حسی- عاطفی، خود معنای مرگ را به طور بیواسطه و تنمدار ادراک میکنیم. یعنی انگار تن ما همراه با تن شخصیت به طور بیواسطهای حضور گلوله و ترکش و حضور مرگ را به شیوهای احساسی- عاطفی ادراک میکند یا نشانههای چنان مرگی را بیواسطه تجربه میکند؛ چیزی که قابل مطالعه در نشانهشناسی پدیدارشناسانه یا نشانهمعناشناسی است.
از تاریخ تا درام؛ روایت کلی مقاومت
هاشمی گفت: این فیلم را میتوان یک درام تاریخی دانست. چون درباره مقطعی مهم از گذشته تاریخی ایران سخن میگوید اما میتوانیم در این فیلم پژواکهایی از زمان حال را بیابیم یا از طریق آن گذشته به زمان حال نظر کنیم. این چیزی است که همواره از یک درام تاریخی خوب انتظار میرود؛ یعنی حال را در آینه گذشته دیدن.
وی افزود: همچنین ممکن است در فیلم، تغییراتی در واقعیتهای تاریخی در جهت ساختوساز دراماتیک رخ داده باشد که ایرادی هم ندارد. به نظر ارسطو در فن شعر، تاریخ روایتگر امر جزئی است اما درام، روایتگر امر کلی است. تاریخ آنچه را روی داده روایت میکند اما درام آنچه را که به حسب ضرورت یا احتمال میتوانست رخ دهد، روایت میکند. در فیلم «آبادان یازده ۶۰» هم امری کلی روایت میشود که بر مفهومی استوار است و آن نقش و اهمیت رسانه است در این که شهری یا حتی کشوری از گزند دشمن در جنگ مصون بماند.
هاشمی تصریح کرد: اینکه به دلیل کمبود بودجه، به جای بازسازی بعضی از صحنههای تاریخی از جنگ، از تصاویری مستند و آرشیوی استفاده شده اما ناخودآگاه این تمهید موجب شده که حتی فراتر از آنچه کارگردان میخواسته، معنایی فراتر دریافت شود که در گزاره «آنچه دیدید، حقیقت داشت» نمود مییابد. یعنی آن تصاویر آرشیوی به تصاویر دیگر و روایت فیلم سندیت میبخشد و آن را دارای حقیقتمندی کامل اعلام میکند.
رادیو به مثابه نهاد اجتماعی
محسن سلیمانی فاخر، کارشناس و منتقد سینما نیز در این نشست گفت: از منظر کارکردگرایی، رادیو آبادان در فیلم همانند یک نهاد اجتماعی عمل میکند که وظیفهاش حفظ انسجام و همبستگی جامعه در شرایط بحرانی جنگ است. وقتی بسیاری از نهادهای رسمی از کار میافتند یا توان ایفای نقش خود را ندارند، این رادیو است که همچون «سنگر» باقی میماند و با خبررسانی، روحیهبخشی و ایجاد وفاق، مانع از فروپاشی پیوندهای اجتماعی میشود.
وی افزود: جنگ بهطور طبیعی شرایطی بیهنجار ایجاد میکند؛ نظمی که فرو میریزد و ارزشهای متعارف دچار بحران میشوند اما کارکنان رادیو به جای تسلیم شدن در برابر این بیهنجاری، دست به نوآوری و مقاومت میزنند.
سلیمانی افزود: در مقایسه جهانی نیز میتوان به فیلم «صبح بخیر، ویتنام» اشاره کرد؛ اثری با بازی رابین ویلیامز که روایتگر نقش یک گوینده رادیو در بحبوحه جنگ ویتنام است. در این فیلم، رادیو نهتنها وسیلهای برای اطلاعرسانی و سرگرمی، بلکه ابزاری برای انتقاد و بالا بردن روحیه سربازان است. درست همانطور که در آبادان یازده ۶۰ رادیو آبادان به سنگر مقاومت و امید بدل میشود،
وی گفت: رسانه در بستر جنگ تنها یک ابزار انتقال خبر نیست، بلکه کارکردی چندوجهی دارد. از یک سو بهعنوان سنگر روانی و فرهنگی عمل میکند و با روایتسازی، امید و انسجام اجتماعی را زنده نگه میدارد. رادیو آبادان، نهتنها خبر و رمز منتقل میکند، بلکه تبدیل به نماد مقاومت ملی و پاسدار هویت جمعی یک ملت میشود.




























