مختص جامعه سینما:بیتا فلاحی /نمایش پوسیدگی به کارگردانی رضا قنبرزاده روایت چهار داستان زن محور است که در همان دقایق اول متوجه اندیشه و خلاقیتی که در بطن نمایش وجود دارد می شویم.چهار قصه در بین سالهای ۵۰ تا ۵۴ که البته زمان رویداد قصه ها متوالی نیست.
قصه های متفاوت و خلاقانه ای که با گذر از دالان های زمانی به بهترین نحو اجرا می شود و هر کدام بنابر سلیقه و خلق و خوی تماشاچی می تواند او را با خود همراه کندداستان اول بازجویی زنی قاتل و محکوم به قصاص را روایت می کند که بازیگر زن اجرای خیلی خوبی دارد و حضور بازیگر مرد به خواست کارگردان در سایه حضور بازیگر زن مکمل خوبی از آب درآمده است .
استفاده از نمادهای اجرایی مثل نقاشی کشیدن زن ، یا بطری آبی که در دست مرد بازجو قرار دارد برای مخاطب می تواند یادآور صحنه های آشنا باشد.قصه دوم با اجرای هنرمندانه کیمیا خلج و نیما هاشمی سرشت قصه زنی است که شخصیت پردازی اش به خوبی شکل گرفته و در محتوایی که در سالن تاریک به مخاطب ارائه می دهد ما را به فکر فرو می برد که هر کدام از ما ممکن است در شرایطی این چنینی قرار بگیریم و به اصطلاح وسوسه همان سیبی شویم که حوا را از بهشت راند.
نکته خوب این اپیزود هماهنگی اجرایی دو بازیگر با یکدیگر است که علی رغم میزانسن های ایستایی باعث خستگی تماشاچی نمی شود.داستان سوم روایت آدم های فریب خورده از اعتقادات پوچی است که در بحرانی ترین شرایط تلنگری به آنها وارد می شود و موقعیت خاصی را به تصویر می کشد.
به لحاظ بازه زمانی که قصه در آن روایت می شود کمی برایم ناملموس بود اما در نهایت به لحاظ اجرایی دیدنی و جذاب بود.قصه چهارم انتظار است قصه زنی خوشبینانه هنوز انتظار میکشد با ارجاعی به زن سرخپوش خیابان فردوسی.پوسیدگی در فرم و محتوا حرف های جدی برای مخاطب دارد. داستان ها همه در حوالی میدان فردوسی اتفاق می افتند و پرونده هایی باز هستند که با هنرمندی تمام اجرا می شوند و مخاطب با یک یک تئاتر خوب و تمام عیار مواجه می شود که بعد از تماشا ذهنش درگیر می شود.