جامعه سینما: مهدی تدینی/ مستندی چهار قسمتی با کارگردانی مصطفی شوقی، در «خانۀ مستند انقلاب اسلامی» ساخته شده و از شبکۀ مستند صدا و سیمای جمهوری اسلام پخش میشود.انتظار نمیتوان داشت در چنین مستندهایی حرف متفاوتی شنیده شود. انگارههای همیشگی دربارۀ هویدا تکرار شده است:
«بهایی بودن»، «آمریکایی بودن»، «عافیتطلب بودن» و حرفهایی از این دست که چندان ناظر به تاریخپژوهی نیست و بیشتر یادآور تولیدات پروپاگاندیستی است. در قسمت اول از مستند چهار تاریخپژوه نکاتی را دربارۀ هویدا میگویند. ابراهیم ذوالفقاری (که کتابی با عنوان «قصۀ هویدا» نوشته است) و قاسم تبریزی (رئیس بخش مطالعات تخصصی انقلاب اسلامیِ مجلس شورای اسلامی) همان انگارههایی را که برشمردم تکرار میکنند. اما خوشبختانه دکتر مرشدیزاد و مجید تفرشی لحن و نگرش تاریخنگارانۀ خود را حفظ کردهاند.
ارزیابی نهایی دربارۀ این مستند را بگذاریم برای وقتی هر چهار قسمت آن را در کانال با هم دیدیم. اما جدای از انگارههای تکراری و تبلیغاتی معمول که باز هم لحن ایدئولوژیک به این مستند بخشیده و آن را از عینیتگرایی تاریخنگارانه دور کرده، این مستند نکات و تصاویر جالبی دارد که باعث میشود شما را دعوت کنم به دیدن آن.
ارزیابی نهایی دربارۀ این مستند را بگذاریم برای وقتی هر چهار قسمت آن را در کانال با هم دیدیم. اما جدای از انگارههای تکراری و تبلیغاتی معمول که باز هم لحن ایدئولوژیک به این مستند بخشیده و آن را از عینیتگرایی تاریخنگارانه دور کرده، این مستند نکات و تصاویر جالبی دارد که باعث میشود شما را دعوت کنم به دیدن آن.
پیشتازی تکنوکراتها و اوجگیری اقتصاد
در بخش اول مراحل پیشرفت هویدا تا رسیدن به مقام نخستوزیری مرور شد. بخش دوم این مستند اوجگیری دولت هویدا را شرح میدهد. دولتمردی که نمادگانش پیپ، اورکیده و عصا است، جا پای خود را در سالهای دهۀ چهل در تاریخ ایران ماندگار میکند. چنانکه در این مستند هم تا حدی به خوبی نشان داده شده، رمز موفقیت او، بیش از هر چیز دو چیز بود: «حرفشنوی» و «تکنوکراسی».
او نخستوزیری بود که از شاه حرفشنوی داشت و در زمینۀ ادارۀ امور نیز افراد متخصص را بر گلوگاههای اقتصادی و فرهنگی گمارده بود. این تکنوکراتها کارشان را به خوبی انجام دادند و نتیجۀ آن شکوفایی و جهش اقتصادی ایران بود که بالا رفتن بهای نفت نیز بسیار به آن کمک کرد. در این دوره ایران برای مدتی طولانی رشد اقتصادی بسیار بالایی را تجربه میکند.
این تکنوکراتها به قول دکتر علی سعیدی، اقتصاددانی که در مستند در این باره نظر میدهد، هم دانش لازم را داشتند و هم از تجربۀ ملی و بینالمللی لازم برخوردار بودند. صنعت مونتاژ با مدیریت دولتمردان اقتصادی شکل میگیرد و نتیجۀ آن پیدایش یک بخش خصوصی نیرومند است و ظهور صنعتگرانی چون خیامی، برخوردار، پالیزبان و لاجوردی. سکان اقتصاد نیز در بالاترین سِمت در اختیار دکتر عالیخانی است، وزیر اقتصادی که خود از بخش خصوصی آمده بود. در این دوره توسعۀ صنعت بانکداری و بیمه مقدمهای میشود برای نیرو گرفتن بخش خصوصی.
در این بخش از مستند چند نکتۀ جالب دیگر نیز وجود دارد:
▪️نویسندگانی که میخواهند مستقل باشند، کانون نویسندگان ایران را تشکیل میدهند. هویدا احترام زیادی به این نویسندگان معترض میگذارد. ساعدی از جلسۀ دیدارشان با هویدا میگوید و تعریف میکند آلآحمد به شدت به هویدا تاخته بود. نویسندگان به نمایندگی ساعدی برای برچیدن سانسور با هویدا مذاکره میکردند.
▪️نکتۀ جالب دیگر تلاش هویدا برای مسلمان نشان دادن خود است. به سفر حج میرود، لباس اهرام میپوشد و به طواف خانۀ خدا میرود. در برابر دوربینها نماز میخواند و به مساجد کمک میکند.
▪️نکتۀ دیگر انتشار کتاب «به سوی تمدن بزرگ» است؛ کتابی که گفته میشد شاه آن را نوشته است، اما بعدها هویدا در دادگاهش گفت شجاعالدین شفا در نگارش آن به شاه کمک کرده بود. به هر روی، اندیشمندانی چون حسین نصر و شجاعالدین شفا از این کتاب پشتیبانی فکری میکردند. شاه در این کتاب نظریۀ حکومتی و نظریۀ توسعۀ خود را در بافت جنگ سرد شرح داده بود.
در این بخش از مستند، نظرات دکتر مرشدیزاد، دکتر مجید تفرشی و به خصوص دکتر علی سعیدی بسیار جالب و درخور توجه است. محمد توسلی از منظر مبارزات سیاسی نظر میدهد و ذولفقاری همچنان با جی.پی.اس گردنبندِ اهدایی شاه عربستان را بر گردن زن هویدا رهگیری میکند.
▪️نکتۀ جالب دیگر تلاش هویدا برای مسلمان نشان دادن خود است. به سفر حج میرود، لباس اهرام میپوشد و به طواف خانۀ خدا میرود. در برابر دوربینها نماز میخواند و به مساجد کمک میکند.
▪️نکتۀ دیگر انتشار کتاب «به سوی تمدن بزرگ» است؛ کتابی که گفته میشد شاه آن را نوشته است، اما بعدها هویدا در دادگاهش گفت شجاعالدین شفا در نگارش آن به شاه کمک کرده بود. به هر روی، اندیشمندانی چون حسین نصر و شجاعالدین شفا از این کتاب پشتیبانی فکری میکردند. شاه در این کتاب نظریۀ حکومتی و نظریۀ توسعۀ خود را در بافت جنگ سرد شرح داده بود.
در این بخش از مستند، نظرات دکتر مرشدیزاد، دکتر مجید تفرشی و به خصوص دکتر علی سعیدی بسیار جالب و درخور توجه است. محمد توسلی از منظر مبارزات سیاسی نظر میدهد و ذولفقاری همچنان با جی.پی.اس گردنبندِ اهدایی شاه عربستان را بر گردن زن هویدا رهگیری میکند.
شاه خودش را زندانی میکند
بخش سوم مستند هویدا به «دلایل فروپاشی» نظام پهلوی، سقوط هویدا و بروز انقلاب میپردازد.تئوری اصلیای که برای توضیح فروپاشی در این بخش از مستند ترسیم میشود «تئوری نابسامانی اقتصادی» است؛ به بیان خلاصه، این مستند در این بخش میخواهد بگوید ریشۀ اصلی فروپاشی، بیبندوباری مالی، تورم افسارگسیخته و بلندپروازی اقتصادی شاه بود. البته در کنار این، به عنوان «تئوری مکمل»، بر «تشدید دیکتاتوری و خودکامگی شاه» نیز تأکید میشود.
یعنی فروپاشی دو عامل اصلی داشت: اول نابسامانی اقتصادی و دوم نهادسازیهای دیکتاتورانۀ شاه (حزب رستاخیز).در اینجا تنها به نقد نگرش اقتصادی این مستند میپردازم. اساس «نظریۀ نابسامانی اقتصادی» به نظر مجابکننده نمیآید. نخست اینکه کارشناسان برای اثبات این تئوری خود هیچ آمار قابل اتکایی ارائه نمیکنند و تنها تصاویری میبینیم از مردمی که به دلیل گران شدن برخی اقلام گلایه دارند. حتا اگر تئوری نابسامانی اقتصادی در آن سالها اثبات شود، باز هم هرگز نمیتواند فروپاشی و انقلاب را توضیح دهد. چطور ممکن است این همه از دهۀ موفق ۱۳۴۰ سخن گفته شود، دههای که تا دو سه سال اول دهۀ ۱۳۵۰ نیز پیامدهای مثبت آن محسوس بود، اما ناگهان در عرض چند سال نابسامانیِ اقتصادیِ افسارگسیخته و فلجکنندهای همۀ امور را به هم ریخته باشد.
از دیگر سو آمارهای اقتصادی نیز این تئوری نابسامانی اقتصادی را تأیید نمیکنند:
از دیگر سو آمارهای اقتصادی نیز این تئوری نابسامانی اقتصادی را تأیید نمیکنند:
▪️همان سال ۱۳۵۵ که تلویحاً اوج فروپاشی اقتصادی ایران قلمداد میشود، نرخ بیکاری به ۹٫۲ درصد میرسد که این پایینترین نرخ بیکاری تاریخ ایران است.
▪️به نرخ تورم از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۶ توجه کنید: ۱۳۴۰ (۱٫۶ درصد)، ۱۳۴۱ (۰٫۹)، ۱۳۴۲ (۱٫۰)، ۱۳۴۳ (۴٫۵)، ۱۳۴۴ (۰٫۳)، ۱۳۴۵ (۰٫۸)، ۱۳۴۶ (۰٫۸)، ۱۳۴۷ (۱٫۵)، ۱۳۴۸ (۳٫۶)، ۱۳۴۹ (۱٫۵)، ۱۳۵۰ (۵٫۵)، ۱۳۵۱ (۶٫۳)، ۱۳۵۲ (۱۱٫۲)، ۱۳۵۳ (۱۵٫۵)، ۱۳۵۴ (۹٫۹)، ۱۳۵۵ (۱۶٫۶)، ۱۳۵۶ (۲۵٫۱)
▪️به نرخ تورم از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۶ توجه کنید: ۱۳۴۰ (۱٫۶ درصد)، ۱۳۴۱ (۰٫۹)، ۱۳۴۲ (۱٫۰)، ۱۳۴۳ (۴٫۵)، ۱۳۴۴ (۰٫۳)، ۱۳۴۵ (۰٫۸)، ۱۳۴۶ (۰٫۸)، ۱۳۴۷ (۱٫۵)، ۱۳۴۸ (۳٫۶)، ۱۳۴۹ (۱٫۵)، ۱۳۵۰ (۵٫۵)، ۱۳۵۱ (۶٫۳)، ۱۳۵۲ (۱۱٫۲)، ۱۳۵۳ (۱۵٫۵)، ۱۳۵۴ (۹٫۹)، ۱۳۵۵ (۱۶٫۶)، ۱۳۵۶ (۲۵٫۱)
▪️از سال ۱۳۵۲ نرخ تورم بالا میآید که این میزان افزایش با توجه به چند برابر شدن بهای نفت، افزایش درآمد سرانه و تزریق دلارهای نفتی امری بدیهی است، و با توجه به افزایش مستمر تولید ناخالص ملی هرگز بیانگر فاجعه نیست. نه این تورمِ ناچیزِ ده تا بیست درصدی، بلکه معمولاً تورمهای چندصد و چندهزار درصدی (اَبَرتورم) است که میتواند باعث فروپاشی شود.
▪️از سال ۱۳۳۸ تا پایان سال ۱۳۵۵، تولید ناخالص داخلی ایران از ۴۴ هزار میلیارد به ۲۴۲ هزار میلیارد ریال رسیده است. یعنی اقتصاد در این ۱۷ سال، ۵٫۵ برابر شده است.
▪️از سال ۱۳۳۸ تا پایان سال ۱۳۵۵ تولید سرانه هر ایرانی از ۲ میلیون ریال به ۲.۷ میلیون ریال رسیده است. یعنی تولید سرانه ایرانیها در این ۱۷سال، ۳٫۶ برابر شده است.
▪️از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۵ درآمد سرانه ایرانیها هفت برابر شده است. یعنی درآمد سرانه بهطور متوسط سالانه ۴۱ درصد رشد داشته است. رشد جمعیتی نیز به طور متوسط حدود ۹٫۵ درصد بوده است.
▪️از سال ۱۳۳۸ تا پایان سال ۱۳۵۵، تولید ناخالص داخلی ایران از ۴۴ هزار میلیارد به ۲۴۲ هزار میلیارد ریال رسیده است. یعنی اقتصاد در این ۱۷ سال، ۵٫۵ برابر شده است.
▪️از سال ۱۳۳۸ تا پایان سال ۱۳۵۵ تولید سرانه هر ایرانی از ۲ میلیون ریال به ۲.۷ میلیون ریال رسیده است. یعنی تولید سرانه ایرانیها در این ۱۷سال، ۳٫۶ برابر شده است.
▪️از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۵ درآمد سرانه ایرانیها هفت برابر شده است. یعنی درآمد سرانه بهطور متوسط سالانه ۴۱ درصد رشد داشته است. رشد جمعیتی نیز به طور متوسط حدود ۹٫۵ درصد بوده است.
در برابر چنین رشدهایی، تورم سالهای ۵۲ تا ۵۶ اصلاً آن معنایی را که در این مستند بدان اشاره میشود ندارد. بنابراین، به گمان من «نظریۀ نابسامانی اقتصادی» که در این بخش از مستند دائم تداعی میشود، نمیتواند مجابکننده یا توضیحدهنده باشد.
اما بخش سیاسی قضیه، یعنی «تشدید دیکتاتوری و خودکامگی» اهمیت بیشتری دارد و به نظر بخشی از دلایل فروپاشی را توضیح میدهد. اما همچنان به گمان من تئوری اصلی نیست؛ یعنی توضیح اصلی انقلاب را نه بر اساس اقتصاد و نه بر اساس سیاست حکومتی نمیتوان توضیح داد. بلکه در «جامعهشناسی سیاسی» باید در پی توضیح انقلاب گشت؛ یعنی نوعی تئوری جامعهشناسانۀ سیاسی میتواند دلایل بروز انقلاب را «در اصل» توضیح دهد؛ مباحث ناظر به «حکومتداری» و اقتصاد عوامل فرعیاند و تأکید بر آنها جوابهای نارسایی به ما میدهد و فقط «توهم پاسخ» در ما ایجاد میکند. در واقع، به گذرا فقط اشاره کنم که این «ایدئولوژیهای» پرنفوذ اجتماعی بودند که بیشترین تأثیر را در فروپاشی و انقلاب داشتند.
و سرانجام هویدا سقوط کرد. شاه با بازداشت هویدا قصد داشت خود را برای اصلاح امور راسخ نشان دهد، اما به قول دکتر تفرشی شاه با بازداشت هویدا در واقع خودش را بازداشت کرد که به گمانم این تعبیر درستی است.
ماجرای اعدام انقلابیِ هویدا
صادق خلخالی میگوید: «هویدا هِی عنوان میکرد سیستم، سیستم! ما میگیم: آقا تو سیزده سال در صدارت بودی این جنایات مملکت مربوط به توست! و تو مسئول این جنایات بودی! تو باید جواب اینها رو بدی! و جواب نمیتونست بده ما هم اعدامش کردیم. این خیلی مسئلۀ سادهای بود. ما سیستم غربی و حکومت و قضاوت غربی را ملاک قرار ندادیم. آقا تو فرمانده بود؟ بله. فرمانده چند نفر؟ فرمانده ۲۰۰ نفر که به جان مردم انداخته بودند، مردم رو کشتن. این رو اعدام کردیم، اونها رو هم همینجور.»
این جملات صفحۀ آخر زندگینامۀ کسی است که طولانیترین دوران صدارت را در ایران در دوران پس از مشروطه داشته است. در این بخش از مستند بر خشم و کینخواهی انقلابی بسیار تأکید میشود، اما اگر بخواهیم کمی نظریهپردازانهتر سخن بگوییم، میتوانیم به زبان نمادین بگوییم این اعدام، اعدام هویدا نبود، بلکه اعدام تکنوکراسی به دست ایدئولوژیسالاری بود. این اعدام، و آن تیر خلاص که در سر هویدا شلیک شد، تیر خلاص به تکنوکراسیای بود که از دوران پهلوی اول پا گرفته بود و شدت و ضعف اقتدارگرایی دو شاه پهلوی خدشهای جدی بر آن وارد نکرده بود. هویدا تکنوکرات بود، فرمانپذیریِ یک دولتمرد مانع تکنوکرات بودن او نیست، بلکه در نظامهای اقتدارگرا ضرورت ماندن در سیاست است. زندانی شدن او، فرار نکردنش، در ایران ماندنش و تمام حرفهایی که در دادگاه میزند حکایت از همین دارد که او تکنوکراتی بود که میخواست با بندبازی در میان دولتمردانِ سیاسی کارش را از پیش برد. خونی که از گردن هویدا در راهروی زندان قصر فواره زد، خونی بود که از گردن تکنوکراسی میریخت.
از جمله نکات جالبی که در این مستند بحث میشود:
از جمله نکات جالبی که در این مستند بحث میشود:
▪️یکی از نکاتی که این بخش از مستند بر آن تأکید میکند تأثیر عناصر چپ در رادیکالیسم آن ایام بود. ابراهیم یزدی میگوید چپها خلخالی را تحریک کردند هویدا سریعتر اعدام شود، زیرا ممکن بود دولت موقت جلوی اعدام او را بگیرند.
▪️اعضای نهضت از شنیدههای خود میگویند هادی غفاری هویدا را کشته است.
▪️ هادی غفاری مفصل صحبت میکند و اکیداً منکر این میشود که او هویدا را کشته باشد و میگوید فقط خود خلخالی میداند چه کسی هویدا را کشته، اما در این تردیدی نیست که هویدا با اسلحۀ کمری و در بغل مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.
▪️خلخالی خود میگوید هنگام محاکمۀ هویدا درها را بست، تلفنها را جمع کرد و در یخچال گذاشت تا کسی نتواند با پیام آوردن از امام جلوی اعدام را بگیرد.▪️دولت موقت برای جلوگیری از اعدامِ ضربتی هویدا تلاش میکرد.به گفتۀ ابراهیم یزدی و غفاری میزان کشتار در انقلاب ایران به نسبت محدود بود و به قول یزدی، این کشتار اجتنابناپذیر بود (البته نمیدانم که آیا همین حرف را در مورد کشتههای پیش از انقلاب هم میتوان گفت یا نه).
حالا که هر چهار قسمت مستند «زندگی، زمان و مرگ امیر عباس هویدا» را دیدیم، میتوان ارزیابیای نهایی از این مجموعه داشت. این مستند به نویسندگی و کارگردانی مصطفی شوقی و تهیهکنندگی مهدی مطهر در خانۀ مستند انقلاب اسلامی ساخته شده و از شبکۀ مستند پخش شده است.( به نقل از صفحه شخصی نویسنده)
▪️اعضای نهضت از شنیدههای خود میگویند هادی غفاری هویدا را کشته است.
▪️ هادی غفاری مفصل صحبت میکند و اکیداً منکر این میشود که او هویدا را کشته باشد و میگوید فقط خود خلخالی میداند چه کسی هویدا را کشته، اما در این تردیدی نیست که هویدا با اسلحۀ کمری و در بغل مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.
▪️خلخالی خود میگوید هنگام محاکمۀ هویدا درها را بست، تلفنها را جمع کرد و در یخچال گذاشت تا کسی نتواند با پیام آوردن از امام جلوی اعدام را بگیرد.▪️دولت موقت برای جلوگیری از اعدامِ ضربتی هویدا تلاش میکرد.به گفتۀ ابراهیم یزدی و غفاری میزان کشتار در انقلاب ایران به نسبت محدود بود و به قول یزدی، این کشتار اجتنابناپذیر بود (البته نمیدانم که آیا همین حرف را در مورد کشتههای پیش از انقلاب هم میتوان گفت یا نه).
حالا که هر چهار قسمت مستند «زندگی، زمان و مرگ امیر عباس هویدا» را دیدیم، میتوان ارزیابیای نهایی از این مجموعه داشت. این مستند به نویسندگی و کارگردانی مصطفی شوقی و تهیهکنندگی مهدی مطهر در خانۀ مستند انقلاب اسلامی ساخته شده و از شبکۀ مستند پخش شده است.( به نقل از صفحه شخصی نویسنده)