مختص جامعه سینما:علی احسانی/در یک دهه اخیر نگاه ریز بین و موشکافانه نسل جدید سینماگران به خصوص مستندسازان به تهدیدات زیست محیطی در آثارشان نمود ویژه ای یافته است که در اکثر موارد علت کاستی ها و بحران های طبیعی و زیست محیطی به سوء مدیریت افراد رده بالای تصمیم گیر گره خورده است.
بهار سال ۹۸ سیل بنیان کن، سر سبزی محیط و سرزندگی حیات را به سیاهی ممات گره زد و ساکنین سه استان گلستان، لرستان و خوزستان را به خاک سیاه نشاند؛ در حالی که کارشناسان وقوع سیل را ماه قبل برای کشور پیش بینی کرده بودند اما باز طبق سنوات و حوادث رخ داده قبلی، ستاد بحران که خودش همیشه متهم اصلی کم کاری است و به نوعی بحران زا است از قافله درایت و خدمات رسانی جا ماند.
مستند «آب ما را خواهد برد» ساخته محمد احسانی در مدت زمانی ۵۶ دقیقه معضلات سیل سال ۹۸ و مصائب آن را با اهرم تصویر زیر ذره بین برده و میزان فاجعه رخ داده را با آمار و ارقام و ایده های کارشناسان هر ۳ استان شفاف کرده است.
دریچه فیلم با تصاویر هلی شات از مناطق سیل زده در ترکمن صحرا به جمال مخاطب گشوده می شود. فیلمساز هم از منظر مردم و هم از زاویه دید کارشناسان این فاجعه طبیعی را رصد می کند. شهروندی «ترکمن» گران فروشی های اخیر را دلیل عذاب الهی و وقوع سیل می داند و کارشناسان استان گلستان، سوء مدیریت و کم کاری مدیران را عامل اصلی خسارت های وارد شده به مزارع و منازل مردم معرفی می کنند.
پدر بلوط ایران در استان لرستان از زاویه دیگری به موضوع نزدیک شده و سوء استفاده پیمانکاران سودجو از سادگی مردم را در میزان تخریب ها موثر می داند. تصاویر آرشیوی که فیلمساز از شهروندان جمع کرده و با موبایل به ثبت رسیده، میزان فاجعه را آشکار کرده و تأثیر عاطفی بر مخاطب را دو چندان می کند.
فریادها و ضجه های شهروندان گرفتار شده در سیلاب لرستان، بخصوص در مناطق روستایی که اغلب صعب العبور بوده و کمک رسانی به آن مناطق به سختی و تأخیر چندین روزه انجام شده، مظلومیت روستائیان حادثه دیده و گرفتار را به نیکی عیان می کند. حفر یک کانال معمولی میان زد و بند مدیران که چندین سال به تعویق افتاده عامل ساده ای است که منازل شهروندان لُر را طعمه سیل کرده است.
کارشناسان ضعف مدیریت، عدم برنامه ریزی و تغییر اقلیم را اغلب عامل این خسارت های وارد شده می دانند که اغلب هیچ مدیر و مسئولی پاسخگوی عملکرد خود نیست و طبق روال عادی در این دیار مدیر خطاکار بعد از عزل از پست قبلی به مدیریت ارگان یا نهاد دیگری وصل می شود؛ و این چرخه هجرت مدیران ناکارآمد و غیرمتخصص همچنان در این مرز و بوم ادامه دارد و آنچه مهم نیست خسارت مادی و معنوی است که به آحاد مردم وارد می شود.
سازنده مستند «آب ما را خواهد برد» در بخش سوم اثر خود به میان عشایر عرب خوزستان رفته و بلایای سیل را از منظر این هموطنان رصد می کند. در حالی که استاندار وقت خوزستان از خدمات رسانی و کنترل سیل توسط نیروهای زیردستش سخن سرایی می کند، اما واقعیتی که عشایر خوزستان و کارشناسان بومی استان به آن اشاره می کنند به شدت در جهت عکس شعارهای استاندار و خدمات خیالی او به سیل زدگان است.
فیلمساز با استفاده درست از تصاویر هلی شات در هر سه استان سیل زده میزان فاجعه را به درستی و بدون هیچ سخن گزافی ترسیم می کند. آن چه که در این مستند بشدت عیان است، بی اعتنایی مدیران به نظرات کارشناسان و سوءمدیریت آنان در حل معضلات و اخطارهای کارشناسان است.
ببر چلاو
حیات وحش ایران نیز مانند حیات اهل آن در خطر مضاعف طی این ۳ دهه اخیر قرار گرفته است. برای این که مرال زیباترین پستاندار جنگل هیرکانی به سرنوشت ببر مازندران دچار نشود، موسم خزان در ارتفاعات چلاو از زاویه دوربین های تله ای منطقه را رصد می کند تا مانع حضور شکارچیان شود.
«پیر طاهر غفاری» نامی آشنا در منطقه آمل است که دغدغه زیست بوم خود را دارد. او چند سالی است با همراهانش در لوای «انجمن پویشگران حافظ محیط زیست کوهستان» برای حفاظت از مرال آستین همت را بالا زده اند. گالش مازنی باور دارد هر جا مردم ورود پیدا کرده اند اتفاقات خوب رقم خورده است.
سازنده مستند «پیر طاهر» زندگی این فعال محیط زیستی آملی را در بازه زمانی ۳۴ دقیقه زیر ذره بین برده است. فیلمساز در معرفی این دوستدار مرال و حافظ حیات وحش اطلاعات نیم بندی داده است. همانطور که در سخنان پیر طاهر عیان می شود جبهه مقابل او شکارچیان بومی قرار دارند که اغلب از اهالی همان محل به نوعی آشنای روستائیان هستند. فیلمساز به نوعی یکطرفه به رخدادها نظر داشته است، ضروری بود حتی به شکل مکالمه تلفنی نیز با چند شکارچی که تمامی آن ها را «پیر طاهر» می شناسد ارتباط برقرار می کرد تا ملات پژوهشی فیلم متوازن تر می شد.
گستره زیستی مرال حدود یک قرن پیش تا مناطق جنگلی کشور آذربایجان امتداد داشت. اکنون در ۳ استان شمالی فقط در جنگل هیرکانی مرال وجود دارد. از ۳ نوع گوزنی که در ایران داریم ۲ نوع آن در جنگل هیرکانی است. مرال قرمز و دیگری مرال کوچکتری که به نام «شوکا» می شناسند. این ۲ مرال در جنگل هیرکانی هستند و نوع سوم گوزن زردی است که اکنون در پارک ملی از آن حفاظت می شود. اطلاعاتی که فیلمساز در مورد مرال در مستندش ارائه می دهد بسیار ناقص است و مخاطب با این حیوان در حال انقراض به خوبی آشنا نمی شود.
«حامد قاسمی» سازنده مستند «پیر طاهر» در گام نخست مفتون جغرافیا و اتمسفر منطقه شده و آن قدر که به ارائه تصاویر کارت پستالی در اثرش نظر داشته از شخصیت اصلی اندکی دور افتاده است.
فصل «گاو بانگی» همان فصلی است که مرال های قرمز در مستی جفت گیری در نقاطی جمع می شوند. مرال نر آن نعره ای که بخاطر مستی سر می دهد از حواس چندگانه خود خیلی بهره نمی برد. شکارچیانی که در حالت عادی نمی توانند مرال را به دام بیاندازند از این زمان جفت گیری سوء استفاده کرده و درآن موسم که حدود ۴۰ روز طول می کشد بیشترین شکار را انجام می دهند. این موسم اول پاییز است که در زمان طبری می گوییم «هره ماه». از این بخش از زندگی مرال ها در فیلم اثری دیده نمی شود.
به هر روی کوشش مستند ساز در معرفی «پیر طاهر غفاری» گالش نام آشنای مازنی که دغدغه حفاظت از محیط زیست و حیات وحش منطقه را همچنان در ۵۴ سالگی دارد، قابل تقدیر است. امیدواریم این مستند های محیط زیستی فرصت نمایش در رسانه های رسمی و مجازی را یافته و حداقل برای مدیران ناکارآمد نمایش داده شود تا اندکی وجدان خفته آنان از خمودگی و رخوت رها شود!