مختص جامعه سینما:رضا کردبچه/فیلم ” پدر”( The father) شاهکاریست مخرب و ویرانگر درباره فراموشی و نسیان انسانی..درباره جدال شخصیت اصلی فیلم با بازی متحیر کننده ” آنتونی هاپکینز” در نقش آنتونی کهنسال که در جدال با فراموشی و زوال با مرور خاطرات گذشته دچار رفت و برگشتهای ذهنی و دورانی در گذشته و حال میشود و از اینرو مرز بین واقعیت و خیال برای در هم می آمیزد.
این اثر تمام و کمال درباره فراموشی ست و نوشتن از فراموشی اتفاقا دلالت بر شدت آگاهی ناب از وجود خود انسان ست. بعبارتی دیگر ذهن ما پس از آگاهی از پدیده یا اتفاقی در طول زمان آنرا آرام ارام به تصاویری آشکار و مبهم از شبه خاطراتی تبدیل میکند – بدون جزئیات کامل- تا پدیده های زمانی جدیدتر جایگزین آن گردد که این مکانیسم در هوش مصنوعی( regularization) یا قاعده مندی نامیده میشود
.پس ذهن ما تا بر چیزی کاملا آگاه نباشد ،نمیتواند به فراموشی آن دست بزند.مثل آگاهی از مرگ که مدام در ذهن ما وجود دارد و چیزی جز مرگ واقعی جایگزبن آن نمیشود تا انسان را به فراموشی بسپارد!
انسان در زایش و تولد جبری خود در پرت شدن به حیات حال از زمان هیچ فراموش شده گذشته، در تلاش است تا از فراموشی عدم، رهایی یابد و بر آن آگاه است… زندگی آغاز میکند در ستیزی سخت با فراموشی و یادآوری وجودی خود در طول عمر با عناوین شغلی، تحصیلی، سرمایه ای و غیره که در آگاهی خود و دیگران تثبیت شود…دوست داشتن آغاز میکند که تنهایی را فراموش کند.
در تنهایی هم زمانی در عشق همسانانی نظیر خود را تکثیر میکند که فرزندان خلف نام نیک انسانی را فراموش نکنند ودر نهایت کهنسالی آغاز میکند و همزمان در ستیز با ترس و هراس از فراموش شدگی، شروع به مرور خاطرات گذشته های دور میکند و زمان را مدام می پاید از وحشت به پایان رسیدن همیشگی و شروع ازلی فراموشی مرگ….
انسان بین دو هیچ فراموش شده ناگزیر، زندگی ناگریز خود را آغاز و به پایان می برد…و زندگی تمام رنجی ست که انسان در تلاش است که بر این آغاز و پایان فائق آید…
موریس بلانشو در جایی میگوید: ما قادریم حتی خودمان را فراموش کنیم و خود را از خودمان سلب کنیم..و این قدرت جبارگونه فراموشی ست که تمام ما را در خود می میراند..فراموشی گونه رقیق شده مرگ است و ما میتوانیمپیش از مرگ تجربه اش کنیم..